ارسالها: 14491
#1,281
Posted: 2 May 2014 11:57
پشیموونی...........
تموم ترسم از این بود
که حست غرق عادت شه
واسه دل کندن از اینجا
دلت راضی به قسمت شه!
من اینجا مونده تو راهو
تو پاهات گرم رفتن بود
تموم بار تنهایی
رو دوش خسته ی من موند!
هوای قلبم این روزا
چقد سردو نفسگیره
منو سوزوندیو آخر
گناهش پای تقدیره!!
دیگه چشمای بیتابم
به یاد تو نمی باره
نگات اینو بهم فهموند
که اینجا آخر کاره!
تموم سهم من از تو
شده احساس ویروونی
یه مشت درد به جا مونده
یه جور حس پشیموونی!
تو تنها رفتیو یاد
منو از خاطرت بردی
چه جور اون روزو یادت رفت
که رو عشقت قسم خوردی؟!!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,282
Posted: 3 May 2014 15:27
عوض کن به میل خودت چرخه رو...
یه مشتی ستاره بریز تو شبات
تو عمق خیالت یه ماهی بکش
عوض کن به میل خودت چرخه رو
ته غصه رو بی خیالی بکش!
بچسبون روی شیشه مهتابتو
به دلواپسی جای موندن نده
نزار غصه جاری بشه از چشات
تو اون لحظه هایی که حالت بده!
میجوشه تو دستای تو زندگی
میبخشی چقد دنیا زیبا میشه
مثه بی نهایت میشی ناتموم
تو قلبت همه آسمون جا میشه!
بده دست باد هرچی حس بده
دلت رو واسه عاشقی خالی کن
بچسبون روی هر لبی خنده رو
تب بوسه رو حتی اجباری کن!
ستاره تویی، اشتباهی شده
جای اسمون و زمین اشتباس
تو باید به دنیا بفهمونی که
جای آسمون بین دستای ماس!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,283
Posted: 3 May 2014 15:28
باتو.........
با تو به سر نمیرسه
عمر دقیقه های من
وقتی نگاهم عاشقه
قید تماشامو نزن!
جای منو خالی نکن
تو لحظه های بعد از این
واسه تمام تو شدن
بمون تلاشمو ببین!
این روزا همرنگ منه
تموم لحظه های تو
میتونه عشقمون خودش
خط بزنه گذشته رو
میتونه از تو پر بشه
خلوت این ثانیه هام
من با خیال عشق تو
تا خود رویاها میام!
با تو به رویایی میام
که جنس عاشق شدنه
حالا که چشمای تو باز
غرق تماشای منه!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,284
Posted: 3 May 2014 15:32
امشب...
امشب برای بودنت
دنیا رو راضی میکنم
امشب نشستم پیش تو
هی شعر بازی میکنم!
هی واژه پشت واژه و
هی خلقتی ناگفتنی
امشب شدم مجموعه ایی
از حالتای دیدنی!
رد میکنم بی اعتنا
هر چی حدود ممکنه
امشب تب دیوونگیم
شکل جنونی مزمنه!
میچرخه دورم زندگی
دوران به دوران، مو به مو
میشم یه دلخوش زاده تو
تقویم های بی شرو(ع)
سرگیجه میگیرم از این
ذوق مرگ های پوچکی
با تو شدم لبریز یه
احساس خوب کودکی!
تو گم شدی تو قلب این
شعر بدون حاشیه
شاید فقط امشب رسول
هی غصه خوردن کافیه!!!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,285
Posted: 3 May 2014 15:34
حالا مونده تا بشناسی مارو......
مثه ته سیگاری پا خورده
توی سطل زباله افتادم
لگدی زد به قلبمو در رفت
واسه هر کی که دس تکون دادم!
خورده بم یه انگ بد نامی
رو به سمتم اشاره های همه
میخورم چوب این خریتمو
هر چی بدترم بشم کممه!
روزگارم شبیه یه خرمن
رو به سمت زوزه ی باده
هرکسی شنیده قسمتمو
لعنتی به خلقتم داده!
حال من شبیه هیشکی نیست
تو از اون روی سکه بیخبری
نکنی راجبم قضاوت بد
شک به بیگناهیام نبری!
خیلی وقته تو پیچ وتاب گلو
خفه خونی تو حسرت دادم
حتی شیر حلال مادرمو
از دماغم دوباره پس دادم!
میخوام امشب میون تیره گیام
نفس تازه ایی کنم،پاااااشم
دل ببررم از این حیات سگی
یه ستاره تو چشم دنیا شم!
بزنم چک تو گوش بی شرمی
یه چک وحشیانه به ضعفام
همه باید بفهمن ارزشمو
بدونن همیشه پابرجام!
من با سعی ام میلرزونم پشت
همه ی چار ستون دنیا رو
مونده تا تو به باورش برسی
حالا مونده تا بشناسی مارو........!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,286
Posted: 3 May 2014 15:36
جرمم ترانه بود!
تو مشت میشیو ، من صورتی کبود/ تو این نزاع تلخ ، جرمم ترانه بود!
بدجوری دلخوری ، از این گلایه هام/ لحن کنایمو ، حرفای بی صدام!
باشه! از این به بعد ، دردامو میخورم/ احساس نفرته ، حتی تظاهرم!
من تو نگفته هام ، هی حبس میشمو/ نه مثل قبلنا ، برعکس میشمو!
از شاعرانگی ، خب دست میکشم/ رو به تحملت ، بن بست میکشم!
قلبت رو با سکوت ، هی دار میزنم/ آبی به این دل ، تب دار میزنم!
غرق عذابیو ، درگیر دلهره/ گوش خیالم از ، نشنیدنت پره!
من هرز میرم از ، این بی ترانگی/ با تو از این به بعد، ممنوع زندگی!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,287
Posted: 3 May 2014 15:37
شاید قسمته!!!
شناسنامه ی خاطرات منو
فقط اسم تو معتبر میکنه
من اونم که با این همه دلخوری
هنوزم داره با تو سر میکنه!
یه احساس بی پرده و خاکیم
تو این ماجرا سادگیم بی حده
به جرات بگم حرف ناگفتمو
واسم لحظه های نبودت بده!
بدون تو بی ارزشه زندگی
یه وقتایی ام غرق بی تابیه
کنارم نباشی تموم شبام
تا صب پرسه گی توی بیخوابیه!
نمیخوام منو بی نیازم کنی
من حتی به این فاصله راضیم
چه شبهایی که با خیالات تو
دچار جنون هوسبازیم!!!
چی میشد یه کاری میکردی که من
بفهمم که دلواپسیم بیخوده
یه وقتایی باید تظاهر کنم
که ناراحتم تا بگی چی شده!
شاید قسمته! سرنوشت منم
کنار نبودت رقم میخوره
یا یه اشتباهم که تو زندگیت
با دستای سردت قلم میخوره!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,288
Posted: 3 May 2014 15:39
تو هم اندازه ی من بی نصیبی!
انقد درد نگفته تو دلت هس
که بغض از تو چشات سر ریز میشه
رو هر چی دلخوشیه پا میزاری
تموم سعی تو پرهیز میشه!
دیگه تو باورت رنگ خدا نیست
تو خیلی وقته که کافر مابی
گذشته از سرت دریای تردید
با قلبی مطمئن غرق سرابی!
ستاره ات حتی راهش رو بلد نیست
به این سرخوردگی ها خوو کردی
کف دستای این تقدیر شومو
تو انگاری از اول بوو کردی!
تو هماندازه ی تاریخ ،دردی
شاید یک اشتباه آفرینش
برهوتی توو جغرافی رویا
که یه اخراجیه از سرزمینش!
دادی افسارتو دست یه راهی
که هیچ تعریفی از مقصد نداره
تموم کوله بارت خاطراتی
که سرتاسر فقط روزای تاره!
بگو تو با کدوم عشق آشناو
با زخمای کدوم غصه غریبی؟
از اون روی به ظاهر خوب دنیا
توام اندازه ی من بی نصیبی!!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,289
Posted: 3 May 2014 15:40
دلنوشته های تکراری!
پرم از حس وحال خستگیو
غرق این دلنوشته های تکراری
بی آرزو عبوری ممکن نیست
حبسم تو لحظه های تلخ، اجباری!
مرز خروج از خیالات تو کجاست؟
من تا کجا به این طلسم پابندم؟
کارم رسیده به جایی که بی دلیل
با خودم هی بلند بلند میخندم!
تو بیخودی ناجی ترانه نشو
منو به طوفان واژه ها نسپار
درگیر دغدغه ایی شبیه افسوسه
صرف این هستی فلاکت بار!
تو صادقانه رو دلتنگیای من
یه خط قرمز تب دار میکشی
راضی به این سقوطم نمیشیو هنوز
احساس لعنتیمو به اقرار میکشی!
من تو تردد این لحظه ها گمم
تو آسوده تر به زمان معرفی شدی
موندم با باوری درگیر اضطراب
غرق عذاب این تنشای بیخودی!!!!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,290
Posted: 3 May 2014 15:44
هنوزم به این خونه سر میزنه!
شبای پریشون تنهاییام
به فردای آرامشت را نداشت
نگاهای بی رحمو مغرور تو
منو تو تب غصه ها جا گذاشت!
تو حس نفسگیر دنیای من
همه خواهشم یک نفس همدلی
ولی تو نگاهت به این جاده بود
میگفتی که باید از اینجا بری!
چه جوری ندیدی که من عشقتو
دارم هر دقیقه نفس میکشم
نباشی تموم میشم از بیکسی
بی تو خاطره اس حس آرامشم!
نگاهت منو پشت در جا گذاشت
دیگه چاره ایی جز تماشا نبود
تماشای هر ثانیه ،فاصله
واسم درک این لحظه زیبا نبود!
واسم درک تنها شدن با دلی
که از عشق تو هر نفس میتپید
نگاهت چه آسون از اینجا گذشت
چقد ساده این گریه هامو ندید!
منو بغض شب گریه های کبود
و اون حسرتی که همش با منه
هنوز جاریه یاد تو، تو شبام
هنوزم به این خونه سر میزنه!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟