ارسالها: 14491
#1,321
Posted: 18 May 2014 16:39
دیو و دلبر
میدونم تو دیگه دستای منو دوس نداری
میگه حسم، واسه رفتنت شب و روز نداری
یادته اون روز پاییزی که بارون میومد ،
چترمو بستی و گفتی کاش فراوون میومد.
وقتی بارون روو موهات بوی گلارو می گرفت
عطر خوبش نفس گلایلارو می گرفت
توو شبای بی ستاره ، وقتی مهتابی نبود،
نگاهِ نقره ای ِ ماهِ تو هم آبی نبود
وقتی شب با مشکی ِ موهات برام یکی می شد
حس عاشقم پر از خلسه و تاریکی می شد
نمیذارم دیو غم قصه مو نا تموم کنه
خوابو توو چشمای دلبرم بخواد حروم کنه
به خدا عاشق ترین دستو توو دستت میذارم
هر چی نرگس ِ روی ِ چشمای مستت میذارم
میاد اون روزیکه که حس رفتن از دلت بره
میشم امواج و تو ، دریا ؛دل ساحلت بره
میدونم دوباره تفسیر می شم از نگاه تو
دوباره دوسِت دارم میگه صدای ماهِ تو
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,322
Posted: 21 May 2014 14:00
باز بارون
معصومی نگاهت لرزه به جونم انداخت
زلالی وجودت از تو یه اشنا ساخت
گفتم که بارونیم گفتم رها از تنم
گفتی بارون قشنگه بذار باهات بمونم
دلم رو دستت دادم گفتم نسوزه از غم
منم می شم بارونت می بارم از تو نم نم
با تو فضای ذهنم پر میشه از شاپرک
گلم اگه دور بشی منم می شم قاصدک
اگه بریم تا ابرا بارون تموم نمی شه
بیا بشیم ترنم نگو که روم نمی شه
آواز دریا می شم ساز موافقم شو
کوتاهه رقص دنیا پس بیا عاشقم شو
معصومی نگاتو سادگی و وفاتو
نمی فروشم به دنیا می بارم از تو با تو
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,323
Posted: 21 May 2014 14:09
پاییز بی تو
شبای پاییزی من
بی توبی شاعرانه سرده
بیا بازخیره شو توچشمام
به خدا دل هواتو کرده
تو هنوز حس صدامی
وقتی ازرفتنت می خونم
بیا تا دق نکرده بغضم
آخه این گریه ی یه مرده
کی به احساس تونظرکرد
کی منواز دلت بهم زد
کیه جز من برای چشمات
دم به دیقه جون سپرده
کی می گفت دردت به جونم
تب می کردی واست می مردم
بیا تا یخ نبسته اشکام
توی بغض و آه کشنده
رزای سرخمون تو باغچه
واسه برگشتنت هلاکن
بیا تا گلبرگا می خندن
بیا تا غنچه ای نمرده
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,324
Posted: 21 May 2014 14:16
نالوطی
بی مرام دلت دیگه از دل ما خسته شده
فکر می کردم نفست به جون ما بسته شده
اما باز یه دستی خوردیم بسکه دست به دل بودیم
خیالی نیست میری اما به تو وابسته شده
شبی که دلم رو بردی چه صدایی داشت نگات
حالا دیدن دوستت دارم چه آهسته شده
دیگه ازمعرفت و لوطی گری خسته شدیم
این چرندیات مال اون کسی که مسته شده
پس رها شیم تو دورنگی بزنیم رنگی به رگ
به خدا دنیا مال هرکسی که پسته شده
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,325
Posted: 21 May 2014 18:24
ترانه سرا
علی رضا روشنی****بیو گرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,326
Posted: 21 May 2014 18:26
دستاتو میبوسم
دستاتو میبوسم، دستایی که خسته ن
دستایی که ساده، به هی...چ دلبسته ن
از دست آدم ها، کفری و دلگیری
با این مترسک ها، بیهوده درگیری
چش بند رو چشمات، زنجیر به پاهاته
تا آخر دنیا ، این درد همراته
داغون میشم وقتی، میبینمت هر بار
تو! له شدی زیر،سنگینی دیوار
چیزی نگو خوبم، درداتو می دونم
از بغض تو چشمات، حرفاتو میخونم
تصویر این روزات، تاریکه تاریکه
آینده ی شعرات، خیلی تراژیکه
از این شب مضحک، سهمت شده هق هق
لعنت به آزادی!! این جبر بی منطق
این شهر آلوده س، این شهر غمگینه
لعنت به دستی که، شعراتو میچینه
تبعید میشی توو، پشت حصاری که
آزادی یه رویاس، صبحی که تاریکه
"با موش ها" خوبی، با آدما سردی
از این مسیر ای کاش، یک روز برگردی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,327
Posted: 21 May 2014 20:47
هنوزم میشه...
تو رفتی و با رفتنت شب رسید
باید با نبودت هماهنگ شم
به من یاد دادی که تو زندگی
چجوری میتونم مث سنگ شم
تو رفتی و بی من پری از خودت
من اما هنوزم تو گریه پرم
بجای یه حس خوشی شب به شب
دارم قرصای رنگی مو می خورم
تو باید می موندی کنارم ولی
میخواستی که با رفتنت خار شم
تو رفتی رفتی و باعث شدی تا ابد
تو مرداب وحشت گرفتار شم
تو رفتی که با قصه بد تا کنی
که به ترس و تنهایی عادت کنم
همه حس و حالم بهم ریخته و
باید جای تو مرگ عبادت کنم
تو آیندمی بی نشونم نکن
بذار تا به پای تو آدم بشم
نمی تونی باور کنی که چقد
میتونم پر از حسرت و غم بشم
بیا و دوباره کنارم بمون
یه لحظه به حرفای من گوش کن
هنوزم اگه قلب تو با منه
روزای سیاه و فراموش کن
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,328
Posted: 21 May 2014 20:49
زمین جای قشنگی نیست
کسی چیزی نمیدونه
از احوالی که من دارم
ازین بی تاب بودن ها
ازین دلشوره بیزارم
باید راهی بشم هر روز
پی یک راه بی مقصد
دارم بیهوده میپوسم
تو این تاریکی ممتد
دیگه بعد از سیاهی ها
می دونم هیچ رنگی نیست
برای زندگی کردن
زمین جای قشنگی نیست
توی این روزا خورشیدو
قد فانوس میبینم
چشام بازه ولی انگار
دارم کابوس میبینم
زمین تاریکیه محضه
زمین بی رنگه بی رنگه
یه پای ماجرای ما
همیشه سخت میلنگه
دیگه بعد از سیاهی ها
میدونم هیچ رنگی نیست
برای زندگی کردن
زمین جای قشنگی نیست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,329
Posted: 21 May 2014 20:53
سوتفاهم
نگاهاتو از من نگیر خوب من
یه لحظه به حرفای من گوش کن
قبوله مقصر منم نازنین
گذشته؛ گذشته فراموش کن
نگو قسمت این بود که تنها بشم
نذار لحظه هام بوی ماتم بده
ازین زندگی نا امیدم نکن
ازین برزخ غم نجاتم بده
تو باید بمونی که آدم بشم
ببین بوی مردی گرفته تنم
بفهمم هنوزم ازم دلخوری
زمینو زمانو بهم میزنم
یه دفعه نشد که بفهمی منو
یه بارم نتونستی درکم کنی
چی شد باعث اینکه تو یک دفه
ازم خسته باشی و ترکم کنی
نگا کن که مردت داره بی هوا
تو رو از ته دل صدا میکنه
یه سو تفاهم که بی منطقه
تو رو داره از من جدا میکنه
ببین خونه بعد از تو ویرونه شد
تو تنها امید یه ویرونه ای
تو باید بمونی تو این زندگی
هنوزم تو خانوم این خونه ای
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,330
Posted: 21 May 2014 20:58
تو که باشی
توی این آشفته بازار
تو نمادی از یه مردی
تو به آسمون رسیدی
به خدا که تکیه کردی
بیا زنده کن دوباره
باغچه ی خشکیده مونو
شاخه های زخمی از درد
گلای ارکیده مونو
تو که باشی زنده میشن
گلای اطلسی و یاس
به هوای تو می خونم
که حضور تو یه دنیاس
تو یه اتفاق خوبی
تو مسیر خستگی ها
با تو معنی می گیرن دلبستگی ها...
جاده ها با قدمای
محکم تو جون می گیرن
اگه از رفتن ببری
خسته میشن و میمیرن
تو تبلور یه شعری
تو خود خود بهاری
توی ذهن خسته ی من
تا همیشه موندگاری
تو یه اتفاق خوبی
تو مسیر خستگی ها
با تو معنی می گیرن دلبستگی ها...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟