ارسالها: 14491
#1,351
Posted: 25 May 2014 15:36
آذربایجان من
با جرعه های حسرت
تا ریخ و سر کشیدیم
از این زمین خسته
تاریک تر ندیدیم
با لرزه های وحشت
شهرم به گریه افتاد
تو زم هریر این شب
شعرو به واژه پس داد
تصویر گنگ خونه
امروز زیر آوار
می لرزه تو تب و تاب
شهر غریبم انگار
ما قطره؛ قطره اشکیم
ما چکه؛ چکه خونیم
تقدیر اینه که ما
تنها تر بمونیم
تاریخ بی ترحم
روشو به ما نشون داد
راوی قصه ی تلخ
طفلی که ساده جون داد
تو اوج این سیاهی
با بغض؛ هم اتاقیم
تو حسرت یه سقف و
سوسوی یک چراغیم
تصویر گنگ خونه
امروز زیر آوار
می لرزه تو تب و تاب
شهر غریبم انگار
ما قطره؛ قطره اشکیم
ما چکه؛ چکه خونیم
تقدیر اینه که ما
تنهاتر بمونیم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,352
Posted: 25 May 2014 15:41
آلبوم خاطره هام
هر شب واسه دیدن تو چشمامو رو هم می ذارم
تو آلبوم خاطره هام عکس تورو کم میارم
حتی نشد فقط یه بار گریه کنی به خاطرم
مرگ دلم رو دیدی و نفهمیدی مسافرم
***
واسه دلت اگه کمم تو زندگیت زیادیم
زاده ی غصه ها و غم باعث دلواپسیم
***
دلم میخواد که دنیامون پر بشه از خاطره ها
کاشکی میشد دوباره باز کم بشه این فاصله ها
دلم میخواد فقط یه بار با هم دیگه حرف بزنیم
از زندگی؛ از عاشقی؛ بهم بگیم مال همیم
***
واسه دلت اگه کمم تو زندگیت زیادیم
زاده ی غصه ها و غم باعث دلواپسیم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,353
Posted: 25 May 2014 15:46
رفیق روز تنهایی
رفیق روز تنهایی
تو ای همراز دیرینه
تو هم مثل منی انگار
همه دردات شیرینه
ته فنجونای خالی
توی فال توئه دوری
تو از این قصه رد میشی
شاید این بار مجبوری
مسیر رد پاهاتو
یه روز اندازه می گیرم
به احساس تو محتاجم
هنوزم با تو درگیرم
بازم پر میشم از یادت
یه شب از فرط بیداری
شب و بارون و بغض و...
باز
همون حرفای تکراری
رفیق روز تنهایی
چرا چشمات غمگینه
شاید دردای شیرینم
روی دوش تو سنگینه!!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,354
Posted: 25 May 2014 15:47
یه جاده
یه جاده تا ته حسرت
یه رفتن از سر عادت
من از یاد تو پر میشم
تو این تاریکی و رخوت
###
یه شهری که ازم دوره
مث فانوس کم نوره
بازم این راهو گم کردم
پرم از حس دلشوره
###
شدم بوفی که میدونه
یه عمری کور میمونه
تو اوج درد و دلتنگی
بازم آواز میخونه
###
میرم راهی فردا شم
میرم با غصه تنها شم
میرم همراه این جاده
که تو آغوش شب جاشم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,355
Posted: 25 May 2014 15:48
خشم شهر
به خشم شهر نزدیکم؛ به جرمی که نمی افته
سکوتی زندگی کردم؛ پر از حرفای ناگفته *
صدای هق هق بارون؛ منو از من جدا کرده
به خشم شهر میخندم؛ تو این بازار آشفته
سکانس آخر فیلمم؛ که با رفتن رقم خورده
فقط موندن رو کم دارم؛ تو این شعرای پژمرده
نذار این بار سدی شه؛ نگاهامون واسه رفتن
نگاهامون که نه! شاید نفس هامون گره خورده
تموم خاطرات من شدن دردا و غم هایی
که عمری روی پیشونیم؛ بکوبن مهر تنهایی
شاید تقدیرمو جایی توی غربت بنا کردن
که این غربت شرف داره؛ به آب و خاک هرجایی
دلیل رفتنم ای دوست منو از غصه سوزونده
توی خاک خودم اینجا شدم مهمون ناخونده
تموم کوچه های شهر منو از خود بدر کردن
دلیل رفتنم شاید... مگه جایی برام مونده
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,356
Posted: 25 May 2014 15:49
بانوی اسفندی
تو اوج گرمی مرداد
پر از سرمای اسفندم
شاید روزی بشه بانو
به دست تو بپیوندم
یه زخم مهلک و کاری
ازت جامونده رو سینه م
مدارا کن که من تنهام
مدارا کن که من اینم
ببین بی تو دلم خونه
ببین بارونیه شبهام
بیا بانوی اسفندی
که من تنها تورو میخوام
تماشا کن چه طوفانی
توی قلبم به پا کردی
گذشتی از من بی کس
گذشتی، رفتی با سردی
تورو داد می زنن هر روز
درو دیوار این خونه
بدون تا وقتی برگردی
دلم آروم نمی مونه
ببین بی تو دلم خونه
ببین بارونیه شبهام
بیا بانوی اسفندی
که من تنها تورو می خوام
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,357
Posted: 25 May 2014 15:50
بازم...
بازم یه عشق پوچ و یک احساس واهی
بازم دویدن تو مسیری اشتباهی
بازم هیاهو دلهره یک درد مزمن
بازم غریبی؛ بی کسی؛ حس تباهی
بازم فضای نئشگی؛من؛ تو؛ خیابون
بعد تو تنهایی شده ناخونده مهمون
درد یه بغض کهنه امشب تو گلومه
شکل یه مردم زخم خورده؛درب و داغون
بازم نگاه هیز و شهوت بار یک زن
دست رمیده رو تن پاخورده ی من
تکرار تلخ قصه ی درد و جدایی
فریاد نفرت از نهاد روح بی تن
بازم صدای تیک تیک میدون ساعت
بازم شب وشبگردی و احساس غربت
بازم تن لخت خیابون زیر پاهام
سیگارو شعرو گریه شد بعد تو عادت
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,358
Posted: 25 May 2014 15:51
۱۸۴۸
حس درد کودک رویا فروش
فکر نون و حسرت روزی که رفت
سیب و سیر و سرکه و سرگیجه هاش
باز عید و حس دل سوزی که رفت
***
بی هراس از گرگ های روزگار
تو فرار از چهارراه هرزگی
گنگ و خسته؛ گیج و حیرون؛ بی رمق
سهم اون از بازیای زندگی
***
حس تکرار و سکوتو انتحار
زیر بارون شبی بی بند و بار
آخر قصه تباهی بود و بس
لا یه لای فال کودک های کار
***
چهره ی پاک و نجیب کودکیش
سرشکسته محو درد و ماتمه
توی دنیا با خیابون خو گرفت
توی دنیایی که دالون غمه
***
خسته و سر خورده از این زندگی
بست موندن کنج کافه های درد
موج افکار سیاه و عاقبت
فکر شام کودکای دوره گرد
***
حس تکرار و سکوتو انتحار
زیر بارون شبی بی بند و بار
آخر قصه تباهی بود و بس
لا به لای فال کودک های کار
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,359
Posted: 25 May 2014 15:52
*****
جهانی که پر از عقده ست و مرداش
رو دیـوارا می پاشن رنگ خون و ...
بــرای فتح رویــایــی کــه دارن
به پائین مــی کشن رنگین کمون و
جهــان از لحظه هـا ترسیم می شه
یه شب تو کـافه هـا درگیره تـکرار
یه شب خوشحال از یک بوسه ی تلخ
یـه شب کـوبـیدن ســر روی دیـوار
خـلاصه مـی شه تــوو تیر و مسلسل
تــوو ایــن دنیـا هنوزم بـوی غیرت
همیشه گنگه آزادی ، تــو قصـه س
همه دنیــا شــده دالــون حسـرت
جهـان گاهی به شکل غزه می شه
فقط از تلخــی بــی وقفه لبـریـز
جهـان نزدیکه معمولا به بن بست
مث پس کـوچـه هـای پیر تبـریـز
بهش فک کن ، زمینی عاری از درد
جهـانت شکل ایـن تصویر ، مـی شه
رفیقم دل بـریـدن کـار مـا نیست
یـه روزی خـواب مـا تعبیر می شه
جهـان گـاهی قشنگه ، مـث عکسـی
کـه پیدا مـی شه از دفترچـه ی مرد
ولـی گـاهی پر از بغض ، پر از ترس
مث زن ، جای سیلی ، حس یک درد
عـدالـت رو تـوو دریـا دفـن کـردن
پــی تـعبـیر یـک رویــای پیـریـم
جهـان بـا روی خوش ... فرض محاله
همیشه سمت یـک بیـراهه مـی ریـم
زمین صلحه ، زمین جنگه ، زمین عشق
زمیـن درگیـره دنیـای تــو مـی شـه
بـه هـر شکلـی که تـوو تاریخ دیدی
جهــان تـعبیر رویـای تــو مـی شـه
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,360
Posted: 26 May 2014 05:31
ترانه سرا
اسمر شجاعان
بیو گرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟