ارسالها: 14491
#1,431
Posted: 30 May 2014 07:06
سری به خلوتم بزن
سری به خلوتم بزن با دنیام آشنا بشی
تردید توی دلتو با باور من بکشی
حس کنی احساس منو خیلی شبیه خودته
حرفاتو به خودم بگی بدون ترس و واسطه
لحظه هامون گل بکنن با جمله های عاطفی
دلامونو به همدیگه نمی کنی معرفی
طوفان تو شروع بشه بعد سکوت مطلقم
حالا که از شوق چشات تو خلسه هام معلقم
تو مهمونیه دلامون از ما پذیرایی بشه
من و تو در کنار هم خیلی تماشایی بشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,432
Posted: 30 May 2014 07:06
یکی از شبای تنهایی
یکی از شبای تنهاییمو من با خاطرات تو سر کردم
بدجور از عمق وجودم اون شب خلا دستاتو باور کردم
منو کوله باری از خاطره ها که هنوز عطر تو تووش جاری بود
تا خود صبح مرورت کردم باز چشام تشنه ی بیداری بود
معنی بیشتر حرفای تورو مثله هر دفعه نمی فهمیدم
مثه یه دیوونه ی بی آزار من به احساس تو می خندیدم
چرا با بوسه تو ترکم کردی این چرا هنوز برام ابهامه
هنوزم گرمی بوسیدن تو مثله یه خاطره رو لبهامه
اشکای لحظه های خدافظی هنوزم قلبمو می سوزونه
هنوزم لحظه آخرین وداع تموم تنم رو می لرزنه
نمی دونم چرا دست سرنوشت با دلت اینجوری بد تا میکرد
تا دلت رو کسی حساس میشد دوباره دلت رو تنهای میکرد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,433
Posted: 30 May 2014 07:07
من از لبهای تو چیزی نمیخوام
من از لبهای تو چیزی نمیخوام
بجز گرمی یه لبخند ساده
تو شرم صبحگاهیه نگاهت
منو بوسیدنای بی اراده
اگه قده یه بوسه وقت باشه
من اونو میکنم وقف نگاهت
برای خستگی در کردن عمری
توقف می کنم در ایستگاهت
من از ترس یه لحظه دوری تو
تمارض می کنم دل درد دارم
برای موندنه بیشتر کنارت
بهونه های تکراری میارم
میدونم اعتقاد به صبر داری
یه وقتایی دروغی میگم عطسه
میخندی و درو آروم میبندی
میگی رفتم دیگه شیطونی بسه
تو خوشبختی ولی من ترس دارم
با من تلخی رو اقبالت بشینه
یکم بیشتر مواظب خودت باش
که چشماتو کسی جز من نبینه
چشات جذاب و گرمه مثله آتیش
همیشه غرق در چشمات میشم
تو شطرنج نگاهت خیلی راحت
بدونه وقفه کیش و مات میشم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,434
Posted: 30 May 2014 07:08
توو این مرداب تنهایی کی دستای منو میخواد
توو این مرداب تنهایی کی دستای منو میخواد
کی پشت پنجره هر شب حرکات منو می پاد
کی میتونه واسه دنیام یه دنیا خاطره باشه
مثه تو خوب و اندازه توی آغوش من جا شه
بجز گرمیه آغوشت پناهی میشه پیدا کرد؟
باید فرصت طلب باشم نباید این پا اون پا کرد
لبات سهم منه اما با لبخندت کجا میری
چرا با بودنم بازم بهونه هاتو می گیری؟
نمی بینی که دلتنگم بازم دوری رو دوس داری
بگو جون من این روزا سر کارم نمی ذاری
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,435
Posted: 30 May 2014 07:08
توو آغوش منی اما یه دنیا دوری از دنیام
توو آغوش منی اما یه دنیا دوری از دنیام
یه عمر با منی اما نمیفهمی که چی میخوام
نمیفهمی که دستاتو شبا با گریه می بوسم
تو این دوری درد آور دارم از غصه می پوسم
حقیقت اینه که کم کم داری از دست من میری
اینو وقتی میفهمم که تو دستامو نمی گیری
روزایی که هم آغوشیم نگاهت سخت بی تابه
دروغه که چشای تو هنوزم خیلی جذابه
من این احساسو می فهمم دلت واسه کسی تنگه
من این حسو به تو دارم تو نسبت کسی دیگه
چه تلخه طعم لبخندت یه عادت یا یه تمرینه
که هر کاری کنی آخر به دل من نمی شینه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,436
Posted: 30 May 2014 07:09
تلخی لحظه هامو من با تنهایی سر می کنم
تلخی لحظه هامو من با تنهایی سر می کنم
دفتر خاطرات تو با گریه هام تر می کنم
وقتی چشام لبریز میشه دس به قلم میشم برات
یه کوله بار درد و دل یه کوه غم میشم برات
می نویسم که عاشقم حتی پس از این سالها
حتی پس از اون حرف ها حتی پس از جنجال ها
جای تو گوشه ی دلم پر شدنی نیست هنوز
یه حسی توو دلم میگه میای به خلوتم یه روز
این روزا با دلواپسی خیره به خط افقم
نشسته روی خلوتم غبار دلتنگی و غم
چشام به جاده خش شده هنوز ازت بی خبرم
فکر رسیدن تو رو بازم به فردا می برم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,437
Posted: 30 May 2014 07:10
تموم لحظه های من یه غربت کور شده
تموم لحظه های من یه غربت کور شده
تموم من از توو خودم فرسنگها دور شده
من اشک میشم توو چشمام اما کسی دلسوز نیست
تنهاترین روزای من تنهاتر از امروز نیست
دنیایه تنهایی من هر لحظه تنهاتر میشه
سهم من از بی راهه ها تو هر قدم بیشتر میشه
اشک که چشمای منو از غصه ها تر میکنه
سهم منو از لحظه هات هر لحظه کمتر میکنه
کم کم داره دستای تو دست منو ول میکنه
این اضطراب و دلهره دوری تو مشکل میکنه
از اون همه دلبستگی چجوری میخوای رد بشی
روی تن خاطره ها یه خط ممتد بکشی
یه درد بی امون بشی برای لحظه های من
تو رو خدا فقط یه بار بذار خودت رو جای من
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,438
Posted: 30 May 2014 07:16
تو زیبا ترین آرزوی منی یه احساس شیرین دوس داشتنی
تو زیبا ترین آرزوی منی یه احساس شیرین دوس داشتنی
میخوام هر نفس با تو باشم ولی تو با حس زیبای من دشمنی
رو نمناکی گونه هام دس بکش ببین صورتم خیس اشک غمه
برای تمام عطش های من فقط گرمی دست تو مرحمه
توو دشواری لحظه های سکوت دلم کم میاره صدای تورو
می ترسم توی آخرین لحظه ها بازم گم کنم ردپای تورو
تو نیستی و توی خودم گم شدم باید قلبمو با تو پیدا کنم
خیال میکنم که تویی پشت در میام تا درو روی تو واکنم
همیشه کسی جز خیال تو نیست توو دلتنگیام با خیالت خوشم
توو کابوس آشفته هر شبم خودم رو تو دستای تو می کشم
با دستای تو توو خیال خودم لباس غمو از تنم می کنم
توو آغوش زیبای تو لحظه ای معطر به عطر تو میشه تنم
توو آغوش تو من پر از وسوسه به عریانی من نگاهی بکن
تمام تنم با تو تنها شده بیا با تن من گناهی بکن
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,439
Posted: 30 May 2014 07:22
چقد دوری برام سخته تو این روزای تنهایی
چقد دوری برام سخته تو این روزای تنهایی
هنوزم از نگاه من همون اندازه زیبایی
هنوزم عطر آغوش تو رو از دور میشناسم
مثه روزای آشنایی به دوریه تو حساسم
تو این تنهایی سر سخت چقد دستاتو کم دارم
تو توو فکر منی یا نه از این تردید بیزارم
از این تردید و تنهایی تو هم تو خلوتت داری
تو هم مثل من این روزا به بد بینی گرفتاری
منم مثله تو این روزا برای خونه دلتنگم
هنوز از پا نیفتادم با این تردید می جنگم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,440
Posted: 30 May 2014 07:30
عذاب دوری دستات چه بی اندازه دشواره
عذاب دوری دستات چه بی اندازه دشواره
شبیه هق هق بارون بدون وقفه می باره
تن تنهاییای من به آغوشت عطش داره
تموم لحظه های من به دلتنگی گرفتاره
تو کوره راه تنهایی تو تنها راه من بودی
هنوزم یادمه عمری تو تکیه گاه من بودی
حالا روزای تنهایی چه بی رحمانه دلسردن
چی میشه گرمی و احساس به دستای تو برگردن
دلم تو حسرت چشمات هنوزم سخت می سوزه
هنوزم حس تو قلبم همون احساس دیروزه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟