ارسالها: 14491
#1,441
Posted: 30 May 2014 07:31
تو چشمای تو میخونم جدایی خیلی نزدیکه
تو چشمای تو میخونم جدایی خیلی نزدیکه
پل بین من و دستات یه تار موی باریکه
هنوزم دلخوشی میدی ولی باور نمیشه کرد
نگو که من نفهمیدم از اون آغوش خیلی سرد
تنت عطر عجیبی داشت شبیه عطر مردونه
خیال کردی نمیفهمم چرا موهات پریشونه
همه غیر تو می دونن دلم روی تو حساسه
همین روزاس که آغوشت تنم رو دیگه نشناسه
تو توی شعله عشقم چه بیرحمانه خاموشی
روزایی که کنارتم لباس مشکی می پوشی
چه سخته لحظه هایی که تموم درهارو بستی
میگی تنهایی تنهامو میدونم با کسی هستی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,442
Posted: 30 May 2014 07:31
*****
سهم مو از توی دلواپسیات
داری لحظه لحظه کمتر میکنی
حرفای دروغ پشت سرمو
دوباره تو داری باور میکنی
توی تاریکی شب های تنم
شعله عشق تو خاموش میکنی
تو کویر لحظه های انتظار
منو تشنه لب فراموش میکنی
تو سکوت سرد دلتنگی تو
گرمی محبت تو رو میخوام
نمی تونم تو رو فریاد بزنم
بعد رفتن تو سرد و بی صدام
توی سال قحطی چشمای تو
تن من تشنه بارون توه
توی رگهای امیدواری من
خونی که جاری میشه خون توه
دنبال جایی میگردم تو شباش
گرمی دستای تو کم نباشه
رو لب ماه شبش خنده باشه
لحظه ای تو لحظه هاش غم نباشه
جایی که عط تو توی لحظه هاش
خستگی رو از تنم در بکنه
سهم مو از دوری چشمای تو
لحظه لحظه کم و کمتر بکنه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,443
Posted: 30 May 2014 07:32
*****
وقتی تو این دنیا فقط تورو دارم
یه لحظه هم حتی تنهات نمیذارم
حالا که احساسم با بودنت خوبه
تموم تقدیرو دست تو می سپارم
با تو چه آرومه لحظه های سختی
تفسیر زیبای واژه ی خوشبختی
من امپراتورم این گوشه دنیا
تو سرزمین من تنها تو پایتختی
میخوام توی چشمات غرق تماشا شم
روزای تکراری یه حادثه باشم
وقتی تو آغوشت لحظه ها خاموشن
میخوام که با حرفات دوباره همرا شم
یه لحظه دوری تو طاقت نمیارم
عکسای زیبا تو با بوسه میشمارم
از دوری دستات دلواپسی دارم
رو تاغچه جز عکست چیزی نمذارم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,444
Posted: 30 May 2014 07:32
انتظار
این لحظه های انتظار خیلی نفس گیر شده
نمی دونی چقد دلم تو تنهایی پیر شده
دوری از آغوش تو که قلبمو می رنجونه
غیر تو کی میفهمه که چرا دلم پریشونه
دلخوش به لحظه هاییم که پر بود از نوازشت
لحظه های دلواپسی لحظه های آرامشت
نمیشه رد بشی ازم از منی که دلواپسم
حتی یه لحظه فکر نکن به عشق تو نمیرسم
برای عطر نفسات لحظه شماری می کنم
کوه اراده میشم و اضافه کاری می کنم
بلاخره تو آغوشت از مهربونی پر می شم
از اینکه دیر کردی از یه عالمه دلخور می شم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,445
Posted: 30 May 2014 07:33
*****
روزایی که غصه دارم سر روی شونت میذارم
میدونی تو دنیا تنها شونه های تو رو دارم
لحظه هایی که با توام با هیشکی تکرار نمیشه
خواب قشنگی که چشام یه لحظه بیدار نمیشه
آغوش تو تن منو غرق لطافت می کنه
هر کی ما رو دوس نداره به ما حسادت میکنه
خیلی دلم میخواد یه بار نقش چشاتو بکشم
تردید تو عمق نگات با مهربونی بکشم
نقش چشای عاشقت دست هنرمند میخواد
مهارتی می خواد که از دستای من بر نمیاد
کار من اینه که دلم با دیدنت شاد بشه
پرنده ی ترانه هام از قفس آزاد بشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,446
Posted: 30 May 2014 07:34
اسمون
با یه نگاه از رو زمین پر کشیدم به آسمون
جاذبه عجیب اون چشمای گرم و مهربون
آرامشی غریب و ناب زلال و زیبا مثه آب
حس قشنگ عاشقی رو لحظه های من بتاب
سری به خلوتم بزن شاید که همدمم بشی
رو گرد تنهایی من دست محبت بکشی
میخوام که رویای تو رو با قلمو رنگ بکنم
لحظه های قشنگمو با تو هماهنگ بکنم
حال و هوای خونمو با تو معطر بکنم
دلواپسی های تورو با بوسه پرپر بکنم
توی دل قشنگ تو یه حس عاشقانه شم
میخوام سکوتو بشکنم شبیه یه ترانه شم
ترانه ای که حس مو به دیگرون نشون بده
دل همه عاشقارو مثل دلت تکون بده
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,447
Posted: 30 May 2014 07:35
پروانه باش
میخوام که پروانه بشی رها باشی همین و بس
پنجره ای بشم برات پر بکشی از این قفس
رها ترین رها باشی تو آسمون عاشقی
فقط واسه خودم باشی حتی واسه دقایقی
تو رو تماشا بکنم وقتی که پرواز می کنی
وقتی تو اوج پر زدن آغوشتو باز می کنی
میخوام که عطر نفسات پر بشه توی خلوتم
وقتی کنار تو باشم معنی بی نهایتم
دستای مهربون تو کل نیاز من باشه
صندوق اسرار دلت محرم راز من باشه
ارزش آغوش تو رو کسی بجز من میدونه
هیشکی مثه من پای تو اینجوری محکم میمونه
کسی بجز من میتونه چشماتو خوشبخت کنه
از هـــمه چیز زندگی خیالــــتو تخت کنه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,448
Posted: 30 May 2014 07:36
شب
میخوام تو چشمای شب خیره بشم مثل نور
بگــــذرم از تن شــــب از تن این پر غـــرور
شبیه سنگ صبور شدم یه لحظه شمار
چه انتظار پوچی از این شب نابکـــــــار
شب تار قفس وار بال و پرم رو بسته
پرنده ی شوم شب رو بخت من نشسته
نشسته و شکسته تن منو بی سبب
دلم دلهره داره تو وحشت نیمه شب
نیمه شبا توی تب اسیر سایه می شم
از جون من چی میخواد غربت این همه غم
غمه که توی قلبم دوباره مهمون شده
اسیر کوره راه دلی که داغون شده
دلی که داغون شده تو غربت غم و درد
منو کی آشنا کرد با تنهایی شب گرد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,449
Posted: 1 Jun 2014 16:23
گناه
بودن ما کنار هم بزرگترین گناه بود
می گفتی قلب عاشقم از اولش سیاه بود
فکر تو درباره من همیشه اشتباه بود
دروغ شونه های تو برام یه تکیه گاه بود
تو غربت سکوت تو دلم چه بی پناه بود
حسرت شبهای غمم دیدن روی ماه بود
تو نظرت چشمای من بدون جایگاه بود
غیر جدایی پیش پام نگو که دیگه راه بود
همیشه بیشتر از همه سهم من از تو آه بود
اگر می موندم عمر من بیشتر از این تباه بود
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,450
Posted: 1 Jun 2014 16:24
جدایی
توی کوچه زیر بارون من و تو قدم زدیم
این دفه آشتی نکرده دوباره بهم زدیم
حتی گنجشکای خونه فهمیدن بوی غمو
باورشون نمیشه ما نگیرم دست همو
کسی باورش نمیشه که میخوای جدا بشی
توی این سکوت سرکش من تنها بکشی
خاطرات خوب و بد چرا با هم یکی شده
سهمم از گرمی دستات بگو مال کی شده
چرا دستای من و تو این همه دور شده
قلب مون به این جدایی چرا مجبور شده
حالا ساعت خوابیده از لحظه ی جدایی
نمی دونم دقیقا چند ساعته کجایی ؟
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟