ارسالها: 14491
#1,451
Posted: 1 Jun 2014 16:25
بازی آغوش تو
رفتی و دنیای من دوباره زیر و رو شد
خنده رو لبهای من دوباره آرزو شد
لحظه ی رفتن تو خیلی نفس گیر بود
دست تمنای من تو غل و زنجیر بود
روزایی که دلخوشیم تو خلوتت راهی داشت
روزای شیرینی بود که عمر کوتاهی داشت
حالا توی خلوتم خاطره هات گم شده
دلم اسیر درد حرفای مردم شده
لحظه خالی از تو خالی از دلخوشی
چرا توی خیالت خاطرمو می کشی
تو سختی روزگار تنها رهام می کنی
درو بروم می بندی وقتی صدام می کنی
دوست داری دیونه وار به اشک من بخندی
دوست داری آغوشتو بروی من ببندی
بازی آغوش تو چشمامو تر می کنه
منو تو اوج پرواز بی بال و پر می کنه
خاطره خیالت گم میشه توی رویام
تو دست شب اسیره طلوع صبح فردام
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,452
Posted: 1 Jun 2014 16:42
آتش نشان فداکار
یه روزی، از بین ما پر کشیدی تا امید تو جهان زنده کنی
با فداکاری تونستی تا ابد شعله ی آتیش شرمنده کنی
تو با خون، تفسیر کردی واسه ما معنی واژه ی آزادگی رو
نمیدونم از کجا آوردی تو این همه شجــاعت و سادگی رو
مظهر معنی انسان دوستی تو معلم فداکاری شدی
تو کویر دنیای مـادی ما مثله رود عاطفه جاری شدی
خوشبحال مـادرت که پسری این قدر محکم و با عاطفه داشت
کسی که بدون شک از رو زمین با خدای آسمون رابطه داشت
دل همسرت واسه ت تنگ شده رو لبش همیشه صحبت توه
دوریــه تو سخـت امــا ته دل میــگه راضــی بـه شـــهادت توه
اگه امــــــــید این روزا پیش ما بود بدیو از دنــیا بیــرون می کرد
دلمون میخواست خدا اون لحظه آتیش براش گلستون می کرد
پاشو پهلوون از این خواب سفر تو بهشت یه خونه قشنگ داری
دیگه با شهـیدا همسایه شدی باغی از گـلهای رنگا رنگ داری
تو باید جهنمم خاموش کنی واسه ما آدمای سهل انــگار
کمی هم گذشت یاد ما بده اخــمو از چهــره ی دنیا بردار
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,453
Posted: 1 Jun 2014 16:43
منو دست کم نگیر
حالا که دستامو داری دیگه رنگ غم نگیر
غم چشماتو میفهمم منو دست کم نگیر
برای توو چشمات راهی پیدا می کنم
خودمو واسه همیشه توو دلت جا میکنم
با تموم دلخوشی هام تورو آشنا میکنم
گل لبخند دوباره رو لبات وا می کنم
چشمه ی عطر تورو دوباره جاری میکنم
واسه ی دلخوشی تو همه کاری میکنم
برای خلوتمون فکرای عالی می کنم
لحظه های تورو از غصه ها خالی میکنم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,454
Posted: 1 Jun 2014 16:45
چشمای مهربون
یه لحظه توی چشمات حس قشنگی دیدم
چشماتو بستی اما به آرزوم رسیدم
چشماتو وا کن ببین که روبرو نشستم
حتی تو خوام یه بار چشمامو روت نبستم
چهره خاموش تو همیشه روبرومه
شکستن این سکوت تمام آرزومه
منتظرم که لبهات به خنده ای وا بشه
گمشده ی خیالت دوباره پیدا بشه
گم شده خنده ی تو میون غم های من
بشین شبیه بوسه رو تن تنهای من
می خوام تو آغوش تو یه خواب خوش ببینم
از گرمی نگاهت شاخه گلی بچینم
می خوام منو تا ابد غرق نگاهت کنی
مهمون مهربونی چشمای سیاهت کنی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,455
Posted: 1 Jun 2014 16:46
تماشا
یه حسی توی دلم تو رو صدا میکنه
دوباره تو خلوتم طوفان بپا می کنه
از تن دلواپسی من جـــدا می کــــنه
تو ساحل چشم تو منو رهـــــا میکنه
تو ساحل چشم تو عریان شده تن من
گرمی آغوش تو برام شده یه پیرهــن
پیرهنی که تنم رو با دست تو پوشونده
هنوز تو تار و پودش عطر تن تو مونده
هنوز تو دلتنگیام هوای تو جاریه
خواب جدایی ما تشنه بیداریه
تشنه چشم تو ام تو عطش لحظه هام
دنیای بی چشماتو یه لحظه هم نمیخوام
میخوام تو دلتنگیام تو رو نوازش کنم
آشوب این دلم رو پر از آرامش کنم
تو لحظه ی رسیدن آغوشمو وا کنم
تموم لحظه هام وقف تماشا کنم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,456
Posted: 1 Jun 2014 16:53
چشمات
اگه یه روزی چشمات بسته شه روی دنیام
دنیای بی چشماتو یه لحظه هم نمی خوام
پشت سرم گذاشتم سختی راه تو رو
تا بچشم لحظه ای طعم نگاه تو رو
آغوش تو وا بشه به روی رویای من
عطر تنت بپیچه تو خواب زیبای من
عطری که تو خلوتم لحظه هام میسازه
دلی که لحظه لحظه پر از حس نیازه
نیاز دستای من تو دستای تو بودن
به عشق چشمای تو ترانه ای سرون
صدای دوس داشتنو از تو دلت شنیدن
دست نوازشت رو رو تن من کشیدم
خسته نمی شه دستام از گرمی تن تو
نمی تونم جداشم از بوی پیرهن تو
نوازش دست تو غذای روح منه
چشام نمیخواد از تو یه لحظه دل بکنه
آرامش آغوش بزرگترین امیده
حرارت تن تو به من زندگی میده
نوازشو دوست دارم با دستای گرم تو
تشنه ترم می کنه نگاه پر شرم تو
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,457
Posted: 1 Jun 2014 16:54
خواب پوشالی
یه روزی بی تفاوت گفتی می رم بی خبر
خسته شدم از نگات می رم یه جای بهتر
جایی که چشمای تو تو خلوتم نباشه
دلت به درد دوریم دوباره مبتلا شه
باور نکردم که تو تنها ترم می کنی
خیال می کردم یه روز تو باور می کنی
حالا توی قلب تو خونه ی من خالیه
آغوش مهربونت یه خواب پوشــــالیه
تو کنج خونه ی دل تنهایی جون میگیره
امید برگشتنت تو تنهایی می می ره
تو لحظه های سختی دل تورو کم میاره
بارون نا امیدی رو لحظه هام می باره
چیزی که از تو مونده فقط یه پیراهنه
دلخوشی این روزام پیرهن تن کردنه
می خوام تن تو باشم بوی تورو بگیرم
تو تن پیراهنت تو تنهایی بمیـــــرم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,458
Posted: 1 Jun 2014 16:57
باور
یه روزی بی تفاوت گفتی میرم بی خبر
خسته شدم از نگات میرم یه جای بهتر
جایی که چشمای تو تو خلوتم نباشه
دلت به درد دوریم دوباره مبتلا شه
باور نکردم که تو تنها ترم می کنی
خیال می کردم یه روز تو باورم می کنی
حالا تو قلب خستم خونه تو خالیه
آغوش مهربونت یه خواب پوشالیه
تو کنج خونه دل تنهایی جون میگیره
امید برگشتنت تو تنهایی می میره
تو لحظه های سختی دل تو رو کم میاره
بارون دلواپسی رو لحظه هام میباره
چیزی که از تو مونده فقط یه پیراهنه
دلخوشیی لحظه هام پیرهنو تن کرده
میخوام تن تو باشم بوی تورو بگیرم
تو تن پیراهنت بجای تو بمیرم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,459
Posted: 1 Jun 2014 17:04
یه احساس خوب
توی چشات می خونم دروغ دل باختنت
ولی خوشم اومده از این دروغ ساختنت
با همه ی وجودت میگی که دوستم داری
تو آغوش رویاهات فقط منو کم داری
می خوام که باور کنم دلت برای منه
حرف دلت همیشه دل منو داشتنه
شاید یه احساس خوب روی دلت بشینه
یه حس دوس داشتنه همیشه در کمینه
خدا کنه لحظه هات عطر منو بگیره
تموم دلتنگیات تو آغوشم بمیره
یه لحظه توی چشمات رنگ ریا نباشه
دلت با احساس من دوباره آشنا شه
سر بذاری روشونم برات غزل بخونم
بگم که دوست دارم بهم بگی میدونم
تو خلوت عشقمون منو نوازش کنی
آشوب این دلم رو پر از آرامش کنی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,460
Posted: 1 Jun 2014 17:04
هوای لحظه هام
هوای لحظه هام پر از هوای تو
نفس کشیدنم فقط برای تو
تو لحظه لحظه هام کمی نفس بکش
از این سکوت سرد یه لحظه دس بکش
ببین تن منو اسیر و بی پناه
به قلب خسته ام نمی کنی نگاه
به آرزوی من تو حسرت چشام
دلواپسی تو تو لحظه لحظه هام
تو باید از چشام بخونی حرفامو
بفهمی از نگام تموم دنیامو
سکوت سرد تو دلم رو میشکنه
یه کوله بار غم همیشه با منه
غمه که قلبمو رها نمی کنه
چرا دلت منو صدا نمی کنه
چرا صدای تو نا آشنا شده
نگاه من به تو چه بی صدا شده
حضور تو هنوز تو لحظه هام کمه
تمام دلخوشیم بهم رسیدنه
تمام دلخوشیم به من نمی رسه
دلت رو نسپری به دست هر کسی
دلم خوشه به تو اینو ازم نگیر
تو باور منی تو باورم نمیر
تو بهترین تپش برای قلب من
تمام آرزوم باهم یکی شدن
به قلب خسته ام نگاه نمیکنی
تو محرم منی گناه نمیکنی
سکوت سرد تو دلم رو میشکنه
یه کوله بار غم همیشه با منه
غمه که قلبمو رها نمی کنه
چرا دلت منو صدا نمی کنه
چرا صدای تو نا آشنا شده
نگاه من به تو چه بی صدا شده
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟