ارسالها: 14491
#1,511
Posted: 2 Jun 2014 19:34
مسلخ عشق
اگه، که از سر چشمات بیفتم باز کم باشم
نمی خوام تا ابد دیگه غزل خون ِ خودم باشم
غزل خون ِ ولی قبلم به خون ِ عشق آغشته
دلم از خنجر خورده، یه مسلخ پیش ِ تو زشته
اگه که وزن ِ حرفامو غمت سنگین تر کرده
خدا لحنم رو با عشق ِ تو آهنگین تر کرده
توی چشمای تو بارون، تو را محبوب تر کرده
غم ِ شرجی بی وقتت، هوامو خوب، تر کرده
پریشونی موهاتو، توو قاب ِ قلب ِ من جا کن
یه جای امن بعد از این تو قلبم باز پیدا کن
دلم دنبال ِ دستاته، توو دستات عشق خوابیده
نباید رو بشه دستات برای عشق تهدیده
چشات لالاییه خوابه، نگات شلّاق مهتابه
چشات هم سنگر نوره، یه خورشید پشتششون خوابه
باید مدیون ِ چشمت شم چه آشوبی به پا کردی
تو تیکه تیکه قلبم رو به خنجر مبتلا کردی
بهای قلب ِ من اینه همین زخمای پیوسته
واسه قلب ِ بها دارم، شدم به عشق وابسته
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,512
Posted: 4 Jun 2014 06:46
"نرو از پیشم"
قبله ی چشمای تو نماز ِ آیات داره
هرکی دل داده به چشم تو مجازات داره
دیگه چشمای تو پابند سکوتم کرده
منو تبعید به بن بست ِ سقوطم کرده
واسه عشق ِ تو گذشتم صدبار
از همه دنیا گذشتم هر بار
می شه تو چشم ِ تو دنیا را دید
به همه غصه ی دنیا خندید
می شه از قبله ی عشقت گل داد
توی محراب نگاهت افتاد
تو مثه وحی خدا می مونی
همه چیزو همه جا می دونی
به دل ِ عاشق ِ من نازل شو
واسه ی بی دلی من دل شو
واسه ی ذکر ِ تو بارون می شم
واسه ی عشق ِ تو مجنون می شم
خنده های تو عبادت داره
دل به لبخند ِ تو عادت داره
منه شوریده را شیرینم کن
به ضریح ِ دلت آذینم کن
مثه یک حادثه ی کفر آور
جلوی چشم ِ تو میشم پر پر
منو مؤمن به خداوندت کن
دل گمراهمو پابندت کن
این روزا نماز ِ آیات داره
کفرمو از همه جا در میاره
بسمه چقدر مجازات می شم
واسه یکبار نرو از پیشم
واسه یکبار نرو از پیشم
واسه یکبار نرو از پیشم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,513
Posted: 4 Jun 2014 06:47
عاقل ِ مجنون
گل وگلدون نمی خوام، شر شر بارون نمی خوام
تو که هستی واسه من ، چشم غزل خون نمی خوام
گل و گلدون لبات، غنچه ی خاموش ِ منه
تو بخندی یه بغل گل روی تن پوش ِ منه
دلو از رنگ ِ چشات می شه به دریا بزنم
می شه غرق تو بشم، دل رو به هر جا بزنم
شبو با شمع چشات می شه چراغونی کنم
می شه خورشیدو توی چشم ِ تو زندونی کنم
غم ِ دلواپسیات کوهو پریشون می کنه
فصل ِ بیدار ِ چشات عاقلو مجنون می کنه
حر ف ِ تقدیرو نزن عاشقی شاید نداره
قسمت خوبیه عشقم که به تو حد نداره
خدا از سقف ِ کبود، قصه ی بارونو نوشت
زیر ِ بارون به خدا، قصه ی مجنونو نوشت
عشق زیباشو گذاشت توو دل مجنون بمونه
آخرش عشقی که جا موند به خدا می رسونه
دیگه دل دل واسه چی دل به خریدارمی رسه
خدا سهم ِ دل ِ ماست حق به حق دار می رسه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,514
Posted: 4 Jun 2014 06:48
قنوت مبهم سجاده
صدای پای مرگ ِ توی این شهر
صدای ناله ی دردی که پیره
قنوت ِ مبهم ِ سجاده می گه:
خدا، یک روز حقّت رو می گیره
خدا بالای شهر ِ قصه یک روز
دلای بی خدا رو می سوزونه
خیال کردی نمی دونه چی می خوای؟
خدایی که همه چیزو می دونه
خدایی که کشیده آسمونو
توی چشمای غمگینه یه شاعر
همه دار و ندارش اشک ِ سرد ِ
که هدیه کرده به ابر ِ مجاور
نمی¬دونم کجای زندگی مرد
عذاب ِ بی وجود ِ نسل ِ آدم
اگه وجدان دروغه، خوب بگو من,
یه نسل ِ بی دوام و رو به بادم
یه نسلی که، یه عمره رو به قبله س
مثه کابوس می بینه جهانو
تموم ِ امتحان زندگی هیچ
تقلب پاس/می ده امتحانو
اگه دنیا فقط صبر و شکسته
می¬خوام از نو بسازم رد ِّ پامو
می¬خوام هم پای دنیا شم، بگیرم،
تقاص ِ تک تک ِ درد ِ دلامو
تموم ِ زندگی ِ سگ خوری که،
شده ناحق، شده ماهی که کوره
شده ماهی که پشت ِ ابرا مونده
حقیقت سر بریده س توی کوره
از این دریا گذشتن سخته مؤمن
تو این وادی نمی شه زندگی کرد
برای زندگی صد بار مردم،
برای چشم کور ِ مرد و نامرد
جلوی هق هق من وعده دادند...
خدا حق ّ عزیزاشو می گیره
می ترسم توی این چِش انتظاری،
امیدم، نا امیدیشو بمیره
می گن: باید بترسی از کسی که،
خدا دار و ندار زندگیشه...
با من تکرار کن این آخری رو
دلت بی انتها آروم میشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,515
Posted: 4 Jun 2014 06:49
مرد میدون
مرد میدونی نداریم پس بیا زنونه باشیم
اگه مرد عرصه خوابه بیا عاشقونه باشیم
مثه زن به عشق زنده، مثه زن جسور و عاشق
می شه با بهونه عشق دل هر بهونه باشیم
می شه از دریچه ی عشق، به نگاه خسته تن داد
با نگاه خیس یک زن می شه صادقونه باشیم
مثل مادری که چشماش پشت سنگر غروره
بچه شو به خاک داده مادر زمونه باشیم
مثل اون زنی که عشقش پشتشو شکسته اما
عاشقش می مونه می شه عاشق ودیوونه باشیم
مثل بچه ای که دنیاش توی دستای خدا نیست
توی دنیایی که داره اونی که می دونه باشیم
حس مادرونه ی عشق حس عاشقونه ی عشق
می شه تا نهایت عشق مثل آشیونه باشیم
مرد میدون نمی خوابه، مرد میدون نمی میره
توی ذهن زنده ی عشق تا ابد جایی نمی ره
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,516
Posted: 4 Jun 2014 06:56
ترانه سرا
مجید صادقی *****بیو گرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,517
Posted: 4 Jun 2014 06:56
آخر قصه
مث آخر تلخ یه قصه ای
نمیشه کنار تو لبخند زد
پر از آرزوهای خوبم ولی
نمیشه به رویای تو بند زد
می خواستم که آفتابی باشی ولی
توو چشمای تو حتی فانوس نیس (ت)
کنارم مث یه توهم شدی
دیگه بوسه های تو هم بوس نیس (ت)
کدوم آرزوی تو رو خط زدم
کدوم آیینه تو نگاهت شکست
مگه عشق من تیر ناگاه بود
که خون توی چشمای نازت نشست
چه فایده که در نقش خورشید شم
تو داری توی تاریکی می پری
نمی دونی که یه بغل هیچ رو
به قیمت جونت داری می خری
تو بی من تو مرداب این زندگی
برای رسیدن تقلا نکن
می دونی که من بال پروازتم
دیگه واسه ی من که حاشا نکن
نمیتونی دنیام و باور کنی
برو حالا که از نگام خسته ای
می خوام باورت شه برای دلم
خودت آخر تلخ این قصه ای
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,518
Posted: 4 Jun 2014 06:57
بوس و کابوس
باور کنم که رفتنت یه اتفاقه ؟
انگار همه دنیا می خواس ازم جدا شی
هی اتفاق هی حادثه پشت سر هم
دس توی دست هم که مال من نباشی
چه بی بهونه تو رو از قلبم گرفتن
حالا به جای تو پره کابوس قلبم
جایی که باید زندگی رو دوره می کرد
حالا لب مرگو داره می بوسه قلبم
مثل شبای بی ستاره سوت و کورم
انگار همه تاریکیا سهم دلم شد
غیر از تو رو خواستن چی بوده اشتباهم
که زندگی دور از حضورت حاصلم شد
زندونیم توی حصار چار دیواری
کارم فقط دیوونگی و شاعری شد
نه روشنم ، نه تیره و نه هیچ رنگی
دیگه همه دنیای من خاکستری شد
راهی نمونده غیر هر شب تا خود صبح
با خاطره های قشنگت همصدا شم
ای کاش امشب برسه تا بی نهایت
فردا رو به امید چی از خواب پاشم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,519
Posted: 4 Jun 2014 06:59
خواهش
کنارم که باشی پر از بودنم
یکی تو وجودم نفس می کشه
یکی که شبیه کسی نیس ولی
کنارش غمام پاش و پس می کشه
بمون تا بتونم تصور کنم
که دنیا به کامم می چرخه هنوز
بسوزون غمای دل بی کسم
همه شادیا رو به قلبم بدوز
بمون و حسابم رو از زندگی
مشخص بکن تا بدونم کجام
اگه هم نفس با نفس هام بشی
همیشه و هر جا کنارت میام
اگه تو نباشی دوباره منم
همون همنشین غم و اشک و درد
همون که جهانش بوی غم داره
همونی که دنیاش و ویرونه کرد
نزار مثل مرغی اسیر قفس
دوباره درا رو دلم بسته شه
اگه دووووس داری نجاتم بدی
یه کاری بکن که حالا وقتشه
باید بشکنی قفل تنهاییمو
بزار حس کنم تو وجودم تو رو
پر خواهش و التماسم حالا
اگه میشه تنهام نزار و نرو
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,520
Posted: 4 Jun 2014 06:59
سکوت
چه زیبا میشه فردا ، وقتی چشمام
بشه باز و تو باشی در کنارم
همه دنیا رو تو چشمات ببینم
چقد این آرزو رو دوووست دارم
شبا تو بی کسی های شبونم
چقد درد تو رو با ماه گفتم
به عکست خیره موندم تا سحرگاه
چقد اسم تو رو با آه گفتم
نبودی تو عبور بی کسی هام
چقد سنگین من و غم راه رفتیم
تو اون کوچه که ردی از تو داره
به یاد خاطرات تو می افتیم
چقد دلتنگ خورشیده نگاهم
تو این روزا فقط کابوس تارم
نه می میرم نه زنده می شم حالا
تحمل می کنم راهی ندارم
تو رفتی تا افق تا بی نهایت
من اینجا دست و پام زنجیر میشه
باید باشم بدون هرم دستات
همین داره برام تقدیییییر میشه
حالا تو اوج دلتنگی کنار
همین سنگی که زیرش خونه داری
می شینم نالم و با سنگ میگم
شاید عشق من و یادت بیاری
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟