ارسالها: 14491
#1,521
Posted: 4 Jun 2014 07:01
باورم کن
میگی از زمین و زمان خسته ای
بشین تو دلم یه نفس تازه کن
شبایی که وحشت میاد تودلت
تنت رو با آغوشم اندازه کن
اگه با من و لحظه هام سر کنی
غم و از نگاهت می رونم گلم
فقط عشق من رو تو باور بکن
مث کوه پشتت می مونم گلم
نترس از هیاهوی شب های سرد
می تونی شب و با دلم سر کنی
یه دنیا ستاره میارم برات
فقط کافیه من رو باور کنی
اگه دسات و دست من بسپری
به دسای تو عطر یاس میزنم
نمیخوایی بفهمی ولی باز میگم
اونی که نفس میده به تو منم
فقط یه قدم مونده تا صبح ما
بیا و طلوع کن که فردا بشه
تو یک ساعتی که کنار همیم
می تونه همه زندگی جا بشه
حالا که غریبم میون همه
تو با من غریبی نکن نازنین
اسیری تو شب های سرد زمین
بیا و طلوعت رو در من ببین
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,522
Posted: 4 Jun 2014 07:03
فصل سقو ط عاشقی
راحت داری پلکات و می بندی و میری
غافل از اینکه دنیایی رو می سوزونی
فردای من تو چشم تو تعبیر میشد
از سوختن فردای من چیزی می دونی
از چشم تو افتادم و نالم شنیدی
بی اعتنا از شیشه ی قلبم گذشتی
گفتم بمون و مرهم بی چارگیم باش
چه ساده از من رد شدی و بر نگشتی
تصویر رویایی از عشقت تو دلم بود
تو بی صدا این قاب زیبا رو شکستی
انگار یکی روحم رو به صلابه می بست
بعد از همون لحظه که تو ساکت رو بستی
فصل سقوط عاشقی شد این ترانه
احساس من با رفتنت دیگه تمومه
دارم به این فک میکنم با رفتن تو
دل بستن و عاشق شدن دیگه حرومه
فردای من بی تو ینی(یعنی) تکرار دیروز
از ساعت و از ثانیه دلگیر میشم
وقتی نباشی ثانیه ناقوس مرگه
هر ثانیه صد ساله دارم پیر میشم
حالا برو وقتی دلت با یکی دیگس
دیگه نمی تونم جلو راتو بگیرم
این آخرین بوسه ی من با مرگ زیباست
من با غم عشقت همین گوشه می میرم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,523
Posted: 4 Jun 2014 07:04
عشق و هوس
تو ازدحام این تردد کم میارم
دیگه دلت دلتنگ اون روزا نمی شه
اونقدر این روزا سر قلبت شلوغه
که جای خالی واسه من پیدا نمیشه
روزی که غم مهمون قلب بی کست بود
من جای غم شادی رو تو قلبت نشوندم
چی شد که هر لحظه دلت میل یکی کرد
چی شد که من اون گوشه قلبت نموندم
یه کمی به خود بیا قصه اینه
ظاهرت مردم و راضی می کنه
مث توپ فوتبالی توی زمین
هر کسی یه جوری بازی میکنه
اگه این پنجره رو وا نکنی
اون هوای سمی موندگار میشه
ذره ذره که نمیاد طرفت
یه دفه روی سرت هوار میشه
یادت میاد گفتی مث خون تو رگامی
کهنه شدم ، قلبت یه خون تازه می خواس
غافل از اینکه سرخی خون نیس ، شرابه
عشق و هوس هر دو شروعش یه معماس
تا کی می خوایی مثل یه بازیچه بمونی
برگرد فرصت داره از دست تو میره
تو ازدحام این هوس های پوشالی
قلب تو هم رنگ هوس داره می گیره
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,524
Posted: 4 Jun 2014 07:05
غرور
همه ی روزام و باختم ، میدونی
فک نکن با حرف تو میرنجم
کی من و از بازی بیرون میکنه
من خودم که شاه این شطرنجم
کاش میشد خراب کنم همین حالا
هر چیزی که باب میلم نباشه
سر زانوی خودم دس بزارم
اگه حتی خدا هم اینجا باشه
تو عزیزم بودی باور ندارم
دلم از دس تو خنجر بخوره
قانون زندگیا عوض شده
چاقو دسته خودش رو میبره
اگه روزی تو بیایی بهم بگی
ناجی تموم زندگیت منم
زندگیم و زیر پام له می کنم
اما زانو پیش تو نمیزنم
اوج پرواز من و حالا ببین
آسمونا توی دستای منه
با دو بالی که تو هرگز ندیدی
به ستاره داره طعنه می زنه
من و تو نمی تونیم یکی بشیم
قصمون یه جا یه مشکلی داره
تو می خوایی غرورم و له بکنی
این دل مغرور من نمی زاره
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,525
Posted: 4 Jun 2014 07:06
راه و بی راه
امشب برایم یک مسکن باش
آغوش من محتاج تسکینه
بی هرم آغوشت دل خستم
فردا رو به چشمش نمی بینه
وقتی نباشی تو هراس شب
از جای خالیه تو می ترسم
مثل کسی که گم شده راهش
آدرس تو از کوچه می پرسم
توی کدوم راه بی نشون رفتی
که دوریت تا بی نهایت بود
یه جوری سوختم در نبودت که
انگار جهنم رد پایت بود
بازنده بازی منم وقتی
تو از من و این کوچه دلگیری
توی چشام خیره میشی میگی
از حوصلم داری تو سر میری
من گم شدم تو خلوت محضم
باید من و پیدا کنی امشب
هستیم و دادم تا بمونی تو
امشب ادا کن حق این مطلب
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,526
Posted: 4 Jun 2014 07:18
من از انکار می ترسم
من از شب گریه های این دل تب دار ... میترسم
از اینکه دق کنه یه شب ، نشه بیدار ... میترسم
اگه زندم واسه اینه که تو دسام تو رو دارم
از اینکه تو بری ترکم کنی بسیار ... میترسم
نرو ، یه لحظه هم بی تو تصور کردنش سخته
بدون تو مث یه قاتلی بر دار ... میترسم
شبی صد بار از فکر نبودت میپرم از خواب
من حتی نیمه شب ها توی خواب انگار ... میترسم
میدونی که چرا میگم نرو بیرون از این خونه
من از هر اتفاق پشت این دیوار ... میترسم
نزا که فاصله باشه به قد دود یه سیگار
من از این فاصله این دود و این سیگار ... میترسم
با چی اندازه میگیری محبت های بی مرزم
من از این خط کش و نقاله و پرگار ... میترسم
چقد تو دلهره باشم که تو میری یا میمونی
بیا تکلیف و روشن کن از این تکرار ... میترسم
هوا خواه منی این و میشه از اون نگات فهمید
میدونم که دوسم داری ، نکن انکار ... میترسم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,527
Posted: 4 Jun 2014 07:19
این آخریشه
تا کوچه فردا دیگه راهی نمونده
دستم بگیر و من و از امروز جدا کن
یک بار اسمم رو بگو از عمق جونت
بعد انعکاس لحن زیباتو نگا کن
باور نداری که محبت کیمیا نیست
یه قطره شو تا اوج دریا رو ببینی
حالا برای باور اون قلب سنگت
یه گل بیار تا یه گلستونو بچینی
هر کار کردم تا که از چشمت نیفتم
هر راه رفتم تا چشات من رو ببینه
توی غرور کاذبت یه عمره حبسی
کم لطفی انگاری که با قلبت عجینه
عمری تو احساسم رو به بازی گرفتی
عقلم داره جون میده از چیزی که دیده
با این محبت هام دل سنگ آب میشد
حیرون و مبهوتم خدا چی آفریده
قلبت رو بردار و ببر تا صفحه بعد
یه دفتر ساده مث من پیدا میشه
هر جور که خواستی نقش بستی با دروغات
دیگه تموم شد دفترم این آخریشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,528
Posted: 4 Jun 2014 07:23
باشی یا نباشی
دنیای من یعنی همین که پیش من باشی
با تو که از دنیای غم چیزی نمیدونم
هر واژه اون لحظه برام حکم غزل داره
وقتی که از احساس و از عشق تو می خونم
وقتی که عشق از چشم معصوم تو می باره
واژه غزل میشه غزل مستانه می رقصه
وقتی که دنیا رو توی چشم تو می بینم
دیگه دل از تاریکی فردا نمی ترسه
اگه بری تو این شبا ... سر به سر غم میزارم
نفس بده همنفسم ... بی نفسات کم میارم
تو این غروب زندگی ... تو یه شروع تازه باش
برای قلب عاشقم ... یه عشق بی اندازه باش
وقتی نباشی زندگیم در گیر کابوسه
دلواپسی ها توی قلبم مستعد میشه
دستام چقد سرد و تنم یخ بسته انگاری
خون توی رگ های تن من منجمد میشه
یک خط ممتد میکشه دنیای من بی تو
یعنی تموم شد هر چه بوده بین ما ای وای
از آخر قصه بگو تکلیف و روشن کن
از زندگی کردن کنارم مرگم و می خوای
اگه بری تو این شبا ... سر به سر غم میزارم
نفس بده همنفسم ... بی نفسات کم میارم
تو این غروب زندگی ... تو یه شروع تازه باش
برای قلب عاشقم ... یه عشق بی اندازه باش
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,529
Posted: 4 Jun 2014 07:29
مرگ آیینه
یه تصویر تو افق پیداست
چقد گنگ و چقد فاشه
یه فرجه میخوام از دنیا
شاید تصویر تو باشه
یه شب رفتی تو از اینجا
شبی که صبحشو گم کرد
شبی که بغض چشم من
رو آیینه ترنم کرد
شبی که مرگ آیینه
به دست تو رقم می خورد
همون شب آیینه دق کرد
همون شب زندگیمون مرد
تو رفتی اون شب برفی
جای پات و بغل کردم
هنوزم سرده دست من
هنوزم کوهی از دردم
هنوزم گرمی عشقت
تو رگهام داره حس میشه
هنوزم بغض آیینه
تو چشمم منعکس میشه
هنوز با گرمی دستات
دارم روزام و می سازم
هنوزم توی رویا هام
به تصویر تو می نازم
همون خونه ی در قرمز
توی اون کوچه بن بست
هنوزم خالیه اما
پره از خاطراتت هست
دل و تقویم سر در گم
حالا چن روزه که رفته
داره دل میگه صد ساله
روی تقویم چن هفته
بیا که بی تو دنیامو
دارم تو هیچ میبازم
بدون تو من از هیچی
دارم یک هیچ میسازم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,530
Posted: 4 Jun 2014 07:29
خیانت
برو ... ساکت...دیگه حرفی نمونده
برو ... خستم ... میخوام آروم بگیرم
خیال کردی نباشی بی تو شبها
به پابوس غم و کابوس میرم
با آهنگ قشنگ لایی لاییت
همه دنیای من رو خواب میبرد
ولی با سنگ سنگین دروغات
شکوندی قلبمو ، دنیام ترک خورد
دلم را با طبق دست تو دادم
تو اخلاص طبق ها رو شکوندی
لبت میگفت دوست دارم با چشمات
دروغ و تا وجودم میکشوندی
چقد درد و چقد دود خیانت
حسود نیستم ، چی از غیرت می دونی
می خوایی تا کی من و بازی بگیری
آخه بی معرفت تا کی میتونی
یه روز حرفای تو عناق میشه
میاد راه نفس هاتو میگیره
شاید فردا شاید چند روز دیگه
ولی اون روز برا تو خیلی دیره
اگه تقدیر من با تو یکی شد
بزار تقدیر من وارونه باشه
اگه با این خیانت رو سفیدی
جدا از تو بزار روزم سیا شه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟