انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 155 از 235:  « پیشین  1  ...  154  155  156  ...  234  235  پسین »

Song Writer | ترانه سرا


زن

 
چرا

نمی خواییم دیگه کسی اینجا برامون بمیره
ما به یه تب کردن ساده دیگه راضی شدیم

هر کسی یه جوری داره رد میشه از سرمون
یکی نیس به ما بگه یعنی ما این قده بدیم

چرا همه واسمون خوابای رنگی میبینن
چرا خوابایی خودمون همیشه خاکستریه

ما که نمره اول کلاس عاشقی بودیم
چی شده ، حالا چرا زندگیمون این جوریه

ما می خواستیم که گل عاطفه پر رنگ بشه
چی شده بهار و دادیم و زمستون خریدیم

مگه قله محبت چقده دوره که ما
هر چه بیشتر دویدیم کمتر به اون می رسیدیم

بیا تا ابر سیاه خستگی پس بزنیم
بیا تا کمک کنیم خورشید عشق بالا بیاد

ما داریم تو سرمای حادثه ها یخ می زنیم
دلامون همکاری دستای همدیگه می خواد

اگه عشق سایبونه دستای خستمون بشه
می تونیم با همدیگه خورشید و نقاشی کنیم

عاشقایی که دارن مسیر و اشتباه میرن
رد عشق و واسشون باید که آب پاشی کنیم
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
مرز دلبستگی

پس از اون هجوم ـ سکوت ـ نگات
دلم بی تعادل نفس می کشه

مث کاج وحشی توی دست باد
نه میمیره نه پاش و پس میکشه

بزار چشم من پر شه از عشق تو
بزار آسمونی بشه عشقمون

شروعی دوباره توو دلدادگی
نزار بسته شه دفتر مشقمون

نگاهت اون کتاب که ، تصویر عشقم و نوشت
با اون نگاه ناز تو ، منم مسافر بهشت

یه گرمای جنوبیه ، توو چشم تو که می تونه
توو فصل سرد عاطفه ، استخون و بسوزونه

چشات انتظار من از زندگی
بگم بی تعارف بر آورده کرد

من از زندگی عاشقی رو می خوام
که اونم نگاهت به من هدیه کرد

حالا که نگات زنجیر قلبمه
بکش اون و تا مرز دلبستگی

بزار عاشقونه بمونم به پات
رهایم نکن تا ته زندگی

نگاهت اون کتاب که ، تصویر عشقمو نوشت
با اون نگاه ناز تو ، من مسافر بهشت

یه گرمای جنوبیه ، توو چشم تو که می تونه
توو فصل سرد عاطفه ، استخون و بسوزونه
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
هیچ

یه دختر توو چنگال دیوی سیاه
یه مخروبه و حس و حال گناه

یه نامردی پشت نقابی کثیف
یه گوشه یه چادر یه کفش و یه کیف

یه جسم نحیف و تقلای مفت
یه دست و یه بازو یه گردن کلفت

یه آیینه ی پاک و زیبا شکست
خدا هم گمونم که چشماشو بست

یه لکه به دامن حراج آبرو
کسی باورش میشه حرفای او

یه فکر و جدل بر سر هست و نیست
یه پل یه خیابون یه تابلوی ایست

یه صبح و یه روزنامه تیتر درشت
یه دختر بدون دلیل خود رو کشت

یه دختر یه خفاش و روی سیاه
دوباره همان حس و حال گناه
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
بند دلم رو پاره کرد

فصل بیات آرزو ، هر ثانیه ش کپک زده
این زندگی لعنتی ، چزوندن دل بلده

وقتی که جون و دل من ، مردن و چونه میزدن
وقتی غما (ها) احساسمو ، بی رحمانه سر بریدن

سیاهی چشمای تو ، توو شب عاشقیم نشست
بند دلم رو پاره کرد ، به گوشه ی قلب تو بست

برام شدی معنی عشق ، توو لحظه های دلهره
روزا رو تقویم دلم ، روو نبضای تو میشمره

مثل یه قدیسه شدی ، که لایق پرستشه
بهار و این روزا خدا ، از رو چشای تو میکشه

میشد که مال من بشی ، میشد به قلبم برسی
میشد که خطی بکشی ، رو همه ی دلواپسی

چقد کوچیک شدم برات ، شاید که تو دلت جاشم
اما نخواستی گل من ، همپای عاشقیت باشم

رفتی و ماهی دلم ، بی دریای چشم تو مرد
تابوت آرزوهامو ، به شونه های غم سپرد

یه بار دیگه باز دوباره ، بند دلم رو پاره کرد
این بار دل و کشید و برد ، به فصل پاییزی و سرد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
عشق اجباری

مث بغضی فرو خورده تو راه سینه مو بستی
نه میری که رها باشم نه اینکه هم صدا هستی

دلم مایوس و سر در گم میان جاده تردید
تموم بی کسیهاش و همه از چشم تو میدید

نه میشه بی خیالت شم نه یه عشق توی مشتی
به هر صورت باید باشی مث یه لنگر کشتی

ما از هم خسته ایم آره از احساسی به هم دوریم
به این سوزش به این سازش ما هر دوتایی مجبوریم

باید عادت کنیم بی عشق به این بودن به همراهی
تظاهر می کنیم خوبیم نمونده غیر این راهی

چقد بارونی و سرده هوای زندگی ای وای
نه همراه نفسهاتم نه تو دیگه من و می خوایی

حالا که عشق اجباری شده پایان رویامون
بزار تا زندگیمون و بریزیم پای فردامون
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
دیگه بی تو نباید عاشقی کرد

یه عشقی از تو مونده یادگاری
داره روزا و شبهامو میگیره

نه بالی مونده نه شوق پریدن
تمام من توو دست غم اجیره

مث الماسی تو صندوق قلبم
نگین خاطراتت مونده باقی

تو بزمی که غم و چشمام به پا کرد
دو دستام جام و چشمام میشه ساقی

تمام خاطراتت توی قلبم
تمام بی کسیهام رو به رومه

من و مرگ و جنون به هم رسیدیم
گمونم کار من دیگه تمومه

چقد سنگین چه بی رحمانه حالا
داره بغضی گلومو می فشاره

دلم چون قایقی درگیر امواج
داره تو این طلاطم کم میاره

تو که رفتی تمام زندگی مرد
همه روزای من بارونی و سرد

حالا عاشق شدن کابوسه تلخه
دیگه بی تو نباید عاشقی کرد

درون بغض آیینه یه روزی
همه این خاطرات و قاب می گیرم

کنار معبد زیبای عشقت
چه قد(ر)آروم به خواب عشق میرم

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
فاصله

میشه این فاصله رو خط بزنی
این کویر تشنه محتاج توئه

خیلی وقته دیگه آنتن نمی دی
ولی هر جا پره امواج توئه

قایق اسیر دریای غمت
بی تو خیلی وقته که به گل نشست

باد غصه که اومد از طرفت
همه زندگیم و توو هم شکست

بیا از غروب دلگیر غرور
یه پلی به سوی فردا بزنیم

رد شیم از حادثه های خوب و بد
توو دل هم خودمون جا بزنیم

بیا این فاصله ها رو خط بزن
آخه ما هر دو اسیر قفسیم

من و تو باید کنار هم باشیم
این جوری به فردا هم نمیرسیم

نزا این فاصله های بینمون
عشق و تبدیل به نفرت بکنه

دستای تو سهم دستای منه
نزا به نبودش عادت بکنه

تو می گی تمومه هر چی بینمون
ولی این فاصله ها مونده هنوز

تو زدی تکیه به دیوارای شب
یه قدم مونده به من مونده به روز
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
*****

بیا و خاطره هات و پس بگیر
من می خوام به سیم آخر بزنم

تو مثه دندون لق شدی برام
که میخوام از بن و ریشه بکنم

چقده نفس دادم به نفست
اما تو توو هوسی دیگه بودی

لحظه هر لحظه می مردم واسه تو
ولی تبدار کسی دیگه بودی

منی که جونم و می دادم برات
این جوری تو گند زدی به زندگیم

اون همه عشق و محبتای من
همه رو گذاشتی پای سادگیم

اگه تو خواب و خیالمم بیایی
سایتو با سنگ کینه میزنم

دیگه اسم من و رو لبت نیار
بزا این حلقه نحس و بشکنم

تو برو به عشق پوشالیت برس
من میخوام از این قفس رها بشم

توو هوای آزادی قد بکشم

از تو و خاطره هات جدا بشم

دیگه رویا نیسی تو یه کابوسی

که شبامو داره از من میگیره

مثه یه قندیلی که دلم میخواد

با شروع صبح فردا بمیره
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
توی شبهای سرد بی قراری

توی شبهای سرد بی قراری
تو خورشید و به چشمام هدیه کردی

میدونستم میری تنهام میزاری
دلم روشن یه روزی بر میگردی

چقد اون شب ستاره دیدنی بود
میشد دونه دونه از آسمون چید

منم خوشبخت ترین مرد زمینی
چه رویاهای شیرینی که میدید

تو می خندیدی و می گفتی عشقم
نخور غصه به زودی بر می گردم

من ِ ساده من ِ دیوونه عشق
چه راحت حرفت و باور میکردم

یه شب رفتی ولی توگفته بودی
که با کوچ پرستو بر میگردی

پرستو هم ببین لج کرده با من
تو هم این قصه رو بهونه کردی

حالا فصلای عشق و عاشقی هم
یکی یکی داره از دست میره

میدونم که نمی آیی ولی کاش
میفهمیدم کجا پای تو گیره

به روی آخرین برگی که رفتی
هنوزم مونده تقویم رو میزم

دوباره در هوای یه پرستو
نگاهم به افق مونده عزیزم
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
تنفر

دیگه ازت خسته شدم وقتی ندارم واسه تو

من نمی خوام ببینمت دیگه برو دیگه برو

نمیشه هی تو ناز کنی هی نازتو من بخرم

این و بدون که من دیگه وقتی واسه تو ندارم

چشام خیسه آره قبول ولی این و به خود نگیر

این واسه ی کس دیگه اس لطفا تو این و بپذیر

تو مثل دسمال کاغذی چروک شدی توو لحظه هام

خیلی بهت فک میکنم نمی تونم کنار بیام

برو بزار که بعد از این نفس راحت بکشم

ببین من و بال می زنم ببین من و چه سر خوشم

تموم شدی دیگه برام این همه دست و پا نزن

این و بدون که بعد از این دیگه نه تو دیگه نه من
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 155 از 235:  « پیشین  1  ...  154  155  156  ...  234  235  پسین » 
شعر و ادبیات

Song Writer | ترانه سرا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA