ارسالها: 14491
#1,551
Posted: 6 Jun 2014 10:25
بین تو یا مرگم با خودم در گیرم
اینجا من منتظرم تا یه روز برگردی
زیر پام سبزه علف تو چقد نامردی
من چقد تنهایم من چقد درگیرم
عاقبت از هجرت یک شبی میمیرم
چشم من رو به افق ، افقی که خالیست
ردی از رد تو نیست همه چی پوشالیست
من تو را دوست دارم تو زمن بیزاری
خسته ام خسته از این بازی تکراری
دیگه آزار بسه برو از تقدیرم
بین تو یا مرگم با خودم درگیرم
تیغ و بردارو بکش روی قلبم باید
اسم تو محو شود از رو قلبم شاید
بتونم زندگی رو بی تو از سر گیرم
دیگه از این تردید خسته ام دلسیرم
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,552
Posted: 6 Jun 2014 10:30
ترانه سرا
حامد کاوه ئیان***** بیو گرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,553
Posted: 6 Jun 2014 10:31
گیلان
بوشهر برای تو غم انگیزه
تو عاشق بارون گیلانی
غمگینی و دائم تو رویای ...
اون خطه ی سرسبز ایرانی
دریای اینجا با نگاهِ تو
مثه خزر شاید صمیمی نیس
گاهی دلت می گیره و حرفات
جز خاطره های قدیمی نیس
حال و هوای تو عوض می شه
تا میگی از زیبایی ِ گیلان
ذهن تو می ره تا خودِ البرز
تا عطر خوب چای لاهیجان
از خونه های گرم ماسوله
پر می کشی تو باغ آلوچه
همپرسه ی بارون تو شهر رشت
رد می شی از هر کوی و هر کوچه
گلخونه ها اسمت رو می خونن
جنگل صداتو میشنوه این بار
این بار مثه رود از دل کوه ها
جاری می شی با عطر شالیزار
یک روز به رویا می رسی اما
بوشهر بدون تو غم انگیزه
گرمای این جا بی حضور تو
سوزی مثه سرمای پاییزه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,554
Posted: 6 Jun 2014 17:12
پدر
پدر دستاتو می بوسم
همون دستای رنجورت
یه روزی اوج می گیرم
برای قلب پر شورت
صفای مهربونی هات
دلت اندازه ی دریاس
واسم یه کهکشان خوبی
نگاهت وسعت دنیاس
تبسم می کنی انگار
همه دنیا رو می بخشی
تو با اون مهربونی هات
واسم دریا رو می بخشی
همیشه تو دل سختی
تو مثلِ چشمه می جوشی
واسه آرامش دنیام
لباس درد می پوشی
ببین حال دلم خوبه
زمانیکه تویی پیشم
همونی که تو دوس داری
همونی که می خوای میشم
پدر دستاتو می بوسم
همیشه فکر فردامی
من از چیزی نمی ترسم
زمانیکه تو همرامی
تموم سعیِ من اینه
برات یه قهرمان باشم
اگه روزی زمین خوردم
ببینی که خودم پاشم
نیاد روزی که غمگین شی
دلت تنهای تنها شه
دلم قرصه زمانیکه
نگاهت رو به من باشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,555
Posted: 6 Jun 2014 17:13
شهر رویاها
تهران واسه تو شهر رویاهاس
تا آرزو نزدیکترین راهه
اینو بدون هر جا بری بازم
قلبم همیشه با تو همراهه
حتی اگه از من جدا باشی
یادم نمی ره مهربونی هات
درد دلامو با تو می گفتم
ممنون برای همزبونی هات
هر بار که من رو به سقوط بودم
تو پشت من موندی به هر سختی
دلشاد می مونم از این بابت
وقتی بدونم که تو خوشبختی
می ری از این شهری که خاموشه
تو پیش آدمهاش نمی مونی
صد خاطره تو قلب این شهره
پابند این شهرم تو می دونی
روزای من وقتی بری انگار
روزای شیرین « سعادت » نیس
وقتی بری تنها ترین می شم
تنهایی واسم جز یه عادت نیس
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,556
Posted: 6 Jun 2014 17:14
روشنایی
یه غریقم تهِ دریا
مثه تایتانیک تو اطلس
تو دلم جنگ بد و خوب
بدون صلح و آتش بس
من همون اسب سقوطم
واسه مردم ترُوا
فتح بی فرجام یونان
واسه ی پارس تو اروپا
پُرِ ترس مثه یه خرگوش
بینِ حلقه ی یه افعی
مثه خودکشی هیتلر
توی زیر زمین مخفی
واسه اسکندر مغرور
شعله های تخت جمشید
یه جزیرم که سونامی
خشکیهاشو درنوردید
با خودم یا خیلی تنهام
یا که توو جنگ و گریزم
مثه برجای نیویورک
تو خودم فرو می ریزم
***
تو برام رسول امید
مثل کوروش واسه بابل
تو برام کشتی نوحی
واسه آرامش این دل
تو مقدس مثه کعبه
مثه ناقوس کلیسا
رمز و رازِ خط میخی
رو کتیبه های زیبا
یه سرود روشنایی
تو کتاب آشو زرتشت
پاک و مؤمن مثه بودا
با تو می شه بدی رو کشت
تویی شوق اولین گام
روی سطح کره ی ماه
شادی ِ ظهور منجی
وقتی سر می رسه از راه
تو حقیقتی پر از نور
توی بیداری و خوابی
تو مثه پیام گاندی
واسه من یه انقلابی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,557
Posted: 6 Jun 2014 17:16
عطر تو
از پنجره شهرو نگاه کردم
شهری که ریه هاش زخمی بود
تاریکی هم بدجوری می خندید
ماه هم که پشت ابر مخفی بود
تا اومدی اکسیژن این شهر
لبریز عطرای بهاری شد
تاریکی کوله بارشو بست و
از کوچه های ما فراری شد
عطرت تموم شهر و دریا کرد
پیچید و تو هر روزنه جا کرد
درگیر دنیای خودم بودم
جاری شد و دنیامو زیبا کرد
باد عاشق عطر تو شد وقتی
همصحبت برگ درختا بود
ماهی که پشت ابر پنهون شد
واسه تماشای تو پیدا بود
تا غرق احساسی شدم از عشق
تو کولَه تو بستی و زود رفتی
سمت افق خیره شدی و از
شهری که خواب آلوده بود رفتی
عطرت تموم شهر و دریا کرد
پیچید و تو هر روزنه جا کرد
درگیر دنیای خودم بودم
جاری شد و دنیامو زیبا کرد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,558
Posted: 6 Jun 2014 17:17
از من این تنهاییامو کسر کن
عشق تو انگار یه جور معادلَه ست
توو نگاهت یه براکت عاطفه ست
ای که عشق از مهر تو مشتق شده
قلب من هم تابع مطلق شده
ای که دنیام زیر رادیکالته
زندگیم محصور انتگرالته
این جهان منهای تو زیبا که نیس
جمعِ من با دیگری دریا که نیس
قلب من آرایه ی ماتریس تو
توو خیالم ساختم تندیس تو
حد عشقم بی نهایت سمت تو
ضرب ِ آهنگ ِ دلم در دست تو
مهربونیتو بیا تقدیم کن
سهم دنیاتو بیا تقسیم کن
غصه ها رو از دلم تفریق کن
خوبی هاتو با منم تلفیق کن
جمع کن دل های ما رو روی هم
تا نشه از مهر ما یک ذره کم
از من این تنهاییامو کسر کن
واسه ی با هم شدن هم نذر کن
با تو تعبیر قشنگ هندسم
به توان بی نهایت می رسم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,559
Posted: 6 Jun 2014 17:24
نگو شاعر شدن زوده
نوشتن دیگه بیهودس
قلم انگار نمی لغزه
خیالم شاعرم اما
کم آوردم تو این لحظه
ببین روح ترانه هام
مثه مرداب گل آلوده
همیشه با خودم می گم
هنوز شاعر شدن زوده
همیشه از خودم دورم
می خوام دنیامو بشناسم
باید پیدا بشم از نو
باید جاری شه احساسم
ولی انگار یه شوقی هست
یه حسی تو دلم می گه
از این فکرا بیا بیرون
بشو یه آدم دیگه
یخای ذهنتو بشکن
نگو شاعر شدن زوده
نذار اون لحظه آدم ها
بگن فکرت چه محدوده
دیگه مرداب شدن بسه
حالا وقتشه دریا شی
قلم برداری و از نو
سراسر غرق رویا شی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,560
Posted: 6 Jun 2014 17:25
حس قشنگ شعر تو
پنجره ی باز شب و ...
قهوه ی داغ ناتموم
اتاق سرد سوت و کور
عکس قشنگت روبروم
میون این چار دیواری
به بغض گیتار می رسم
از فکر تو پر می شم و ...
به تهِ سیگار می رسم
باز می کنم دفترمو ...
ترانه ای از تو می گم
مینویسم و خط می زنم
دوباره باز از نو می گم
کاغذُ از جا می کنم
واژه ها حسی ندارن
واسه سرودن تو هم
حرفاشونو کم میارن
پرت می کنم یه گوشه ای
کاغذای مچاله رو
باید چجوری بسازم
آهنگ این ترانه رو
یکدفه من بغض می کنم
می شینه غم توو لحظه هام
اشک من آروم می سُره
می چکه روی کاغذام
دفترمو می بندمو ...
می رم کنار پنجره
دستمو رویا می گیره
به شعر چشمات می بره
به اون شب شعر غزل
به باغ سبز شعر نو
به دنیای ترانه و ...
حس قشنگ شعر تو
قهوه ی سرد ناتموم
گیتار ِ روی صندلی
نتای نا نوشته و ...
یه کاغذ سفید ولی ...
ایندفه حسم واسه تو
با جون و دل قلم می شه
برای این ترانه هم
هر واژه پیش قدم می شه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟