ارسالها: 14491
#1,711
Posted: 18 Jul 2014 14:57
"تو بی من راحتی"
عاشق همین حال و روزمم
ولی من از گذشتم بیذارم
همه فک میکنن که من کورم
چشام خوابه ، خودم که بیدارم
باتو من گذشتمو ول کردم
گفتم شاید تو ناراحت میشی
همه حالِ زندگیمو دادم
ولی انگار بی من راحت میشی
دو دستی چسبیدم به گذشته
یکی نمیگه همشو ول کنم
یا اشکِ شوق این زندگیو
یه خورده هم نگاه از دل کنم
رود میشه چشای نداشته ام
وقتی که تورو حست میکنم
شرمنده گلم واسه شناختت
هردفه تورو لمست میکنم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,712
Posted: 18 Jul 2014 15:12
"با خنده بمون"
مشغول حرف زدنی تو،با کلی غصه
بعضیا پشت سرت دارن کلی قصه
اما آجی حرفای من از بقیه جداس
حرفای من رنگ عشقه،رنگ خداس
میبینم این حالتو میشکنم از درون
خدا کاری کن نشه بیشتراین داغون
من اگه داداشت باشم نیمذازم بترسی
نمیزارم توکاواره غم به زور برقصی
مراقب دلت باش حرفمو نصیحت بدون
تو نصیحتم میکنی اما آجی با خنده بمون
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,713
Posted: 18 Jul 2014 15:18
"جای همه زیر خاکه"
خیلی وقته گریه ی سکوت دارم
از اینکه همه میگن من دلم پاکه
همه میخوان منو بدست بیارن
همه بَدَن ، جای همه زیر خاکه
دوست دارم که اصلأ خیلی بد باشم
بذار بگن من موزی و خَر یا بَدَم.
از خوبیم ، سوء استفاده میکنن
من که خیلی وقته قیدشونو زدم
هنوزم خیالم ، خیالتو داره
هیچکسی نمیتونه جاتو بگیره
هنوزم به فکرت ، فکرم چیزی میگه
دیگه میدونم ، دلم پیش تو گیره
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,714
Posted: 18 Jul 2014 15:47
"تو میترسی"
گاهی برای دیده شدن
باید چشمارو کورکرد
بایدگذشت ازهرکسی
مانع هارو دور کرد
گاهی ام باید بسوزی
به رو خودت نیاری
یا بشی یه ابر باردار
تا توی تنهایی بباری
باید که واسه راهت
از آدما جاده بسازی
بی دلیل رقابت کنی
گاهی بهشون ببازی
به اهدافِت که رسیدی
غم داریُ،توی فراری
تو میترسی از خودت
حالام تنها وبی قراری
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,715
Posted: 18 Jul 2014 15:52
"دنیای من سوخته"
انگار زندگی آخراش بود
نعره میزدم با لب دوخته
راه می رفتم برای خوشبتی
اگر چه این دنیای من سوخته
سنگ فرش ها نگاه میکردن
همش خیره بودن به آسمون
اگر چه زیر پا له میشدن
ولی همیشه بودن مهربون
درجه مرد بودن بالاست
اسمشو زدیم روی پیشونی
افتخار به هم نوع میکنیم
همه یه جوری دارن نشونی
ما اشکی واسه ریختن نداریم
خدا خواسته بی اشک بمونیم
یا با حنجره بی صدا باشیم
توی دل،از این دنیا بخونیم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,716
Posted: 18 Jul 2014 15:59
وداع آخر
یکی اینجاست که دل بریده ازهمه
میخوادخودشودست خاک بسپاره
این وداع آخرو مینویسه با اشک
میخواد بشه تو آسمون، یه ستاره
یه دل رحم بود واسه ی غربتش
کسی نمی فهمیدونمی دید اشکشو
فقط میخواست که دیده بشه اما
خودش داره میشکنه دل خشکشو
(وداع آخرش شده یه شعرکوتاه
توی غمه آینده همیشه پریشونه
حرف های دلش اثرداره براش
خدا ببخش، الان دیگه پشیمونه)
وداع آخرش با این رویای خیس
زیراین بارون غم، دلش میمیره
میخواد این روح پاک و خوبش
فقط پیش خداش، قامت بگیره
وداع آخرش مثل بقیه تکراریه
میخواد کسی براش اشک نریزه
با این نگاه های تار و خیسش
روی دفترشعرش اشک میریزه
(وداع آخرش شده یه شعرکوتاه
توی غمه آینده همیشه پریشونه
حرف های دلش اثرداره براش
خدا ببخش، الان دیگه پشیمونه)
وداع آخرش باهمه روزای تلخ
با اون عشقش وبا یک عالم درد
با این بی گناه بودنش توی دنیا
توی جهنم دنیاش تنش شده سرد
وداع آخرشوبرای دلداده ها گفته
برای کسی که عاشقه،برای همه
برای این مردم بی چون و چرا
برای بحث و دلشوره و همهمه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,717
Posted: 19 Jul 2014 11:22
╾ سرویس غم ╼
منو حلقه ای از جنس درد
یه جفت گوشواره از خاطری سرد
با یه النگوی پوسیده تو دستم
یه سرویس کامل از غمو بستم
گردن بندی که مثل طناب داره
همش حس خفگی برام میاره
وقتی تو خونه ی خودت غریبی
همیشه از خوشی ها بی نصیبی
دیگه با زمین و زمان درگیری
سراغ عشقو از گریه میگیری
دلیلی واسه زندگی نداری
یه زود رنجی و همیشه میباری
تو که از صدتا مردَم ، مرد تری
از سرما و زمستون سرد تری
پس زندگی کن و کمی عاقل باش
از حرف های پشت سرت غافل باش
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,718
Posted: 19 Jul 2014 11:25
کنارم بمون
دل عاشقمو ببین
باز بیا کنارم بمون
صدامو تو ازم بگیر
به جای من،اینجا بخون
روی این زمین یخی
همه عشقمو آب کردم
گرما شدم تو آغوشت
تا نگی دلگیر و سردم
آزاد بودی تا حس کنی
چه خوبه همه احساسم
دنیا با تو ارزش داره
برات مثل کک و ساسم
آویزون اون چشاتم
تو این حسو ازم نگیر
اگه که قراره بری
پس برو دیگه بمیر
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,719
Posted: 19 Jul 2014 11:29
"من امشبو به یادت بیدارم"
گُلای رزِ توی سلولم
همه برعکس،دارن جون میدن
آینه های شکسته گاهی
نقش پنجره رو نشون میدن
یه میز داغونی که همیشه
با اشکای خونی من صبوره
در قفل و زخمی سلولم
نمیگه راه تا آزادی دوره
دست نوشته های رو دیوار
هرکدوم حرفی با خودش داره
تو یه سلول دوازده متری
همه چیز مثل طناب داره
صدقدم میشه، ده دور تو سلول
بی خوابی شده کار هر روزم
با عشق و امیدم به آزادی
لباس زندان بافت، میدوزم
به امیدی که روزی بیامو
واسه تو دست خالی نباشم
با چند گُلِ رزِ خشک و مرده
چیزی مثل خوشحالی نباشم
جیره ی وضوی صبحم میشه
یه غسلی واسه طناب دارم
نمیخوام بدونم کی میمیرم
من امشبو به یادت بیدارم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,720
Posted: 19 Jul 2014 11:33
"منم می خوام"
منم می خوام اسمتو داغ کنم رو پیشونیم || همه جا برمو بگم، که با هم میمونیم
منم می خوام که دستام، توی دست تو باشه || دو عاشق واقعی ، قدر همو بدونیم
منم می خوام آدم باشیم، نه مثل دوتا کوه || دور نبا شیمو فقط از رسیدن بخونیم
منم می خوام باهم ازسرشب تا خوده صبح || نخوابیموبحرعشق فقط ازهم بجوئیم
منم می خوام که سبز باشم اما فقط با تو || بشیم لوبیای سحر آمیز، تا خدا بروئیم
منم می خوام که توی هرغمی باتو باشم || تا توی آغوش هم ازغصه ها بسوزیم
منم می خوام که با من باشی تا آخره عمر || ازدوریمون فقط رد عطرهم ببوئیم
منم می خوام به هم برسیم،حرفم سنگینه || با تو باشم و لباس عاشقی بپوشیم
اسرار نمیکنم ، مگه زندونیه منی || دوسم نداری یا نمیشه با هم بمونیم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟