ارسالها: 14491
#1,751
Posted: 24 Jul 2014 12:13
جاده ی بی انتها
همه چیز رو به تغییره
تو جسمت مثل دیروزه
ولی رفتار این روزات
منو به جاده میدوزه
غرورت مثل آشوبه
مثل اخلاق مردونه
حالا این مرد بی سایه
تو رفتارت هراسونه
تو بی اندازه دلسردی
از اینکه عاشقم باشی
نه چشمم بی تو باز میشه
نه دیگه تو هوا خواشی
به گوشت میرسه روزی
کسی که مثل دیروزه
حالا تو اوج خوشبختی
تو دنیای تو میسوزه
دیگه این جاده ی آسفالت
قدم هامو نمیبخشه
حالا که این دویدن ها
واسه پرواز بی نقشه
دارم راهمو پیش میرم
ولی انگاری این جاده
برام پایون نداره تا
بگیره جونمو ساده
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,752
Posted: 24 Jul 2014 12:14
مرداب آلوده
تو این کابوس بی وقفه
تواین دنیای بی سازش
به تعبیر کدوم فریاد
شدم محروم از آرامش
تموم سهمم از دنیا
تماشای ترحم بود
ولی لبخند بی روحم
برام خوابو توهم بود
از این حصار بی پایان
که کم کم شد فراموشت
از این مرداب آلوده
نجاتم میده آغوشت
فقط سهمم کسالت بود
تو این پایان رسوایی
من از دستای تو رفتم
شده حالم تماشایی
حالا تسکین این عادت
دعاهام زیر بارونه
بخند به حال روز من
شکستن خیلی آسونه
نشسته رو نگاه من
غباری از هوای تو
شدم خاکستر مرده
همیشه من برای تو
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,753
Posted: 24 Jul 2014 12:16
سقوط
پشت این سکوت سنگین
توی پرسه های این شب
یه دله شکسته پیداست
که داره میسوزه از تب
راه میرن جلوتر از من
این قدم های هراسون
منو آروم میکشونن
سمت خاطرات پنهون
نفسامو بی هدف کرد
نور این مهتاب روشن
من نمیخوام اون دلی رو
که به جز من خیلی توشن
این شب آخر من بود
رنگ فرداهام غریبه
وقتی حتی حرف آخر
واسه چشمام یه فریبه
چشمک ستاره هاتون
واسه من حس جدیده
چی بگم از اون ستاره
چون دلم زمینو دیده
پرسه های بی توقف
و سقوط دل بریدن
این همه حس تنفر
رنگ بی کسی کشیدن
آخرین پرواز من بود
توی اوج بی قراری
حالا از من بی کسی موند
واسه دستات یادگاری
بدترین سقوط عمرم
از بلندیه پاهامه
روی خاک دراز کشیدم
آخرین نفس باهامه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,754
Posted: 24 Jul 2014 12:17
حریق
یکم فرصت بده شاید
به سجاده گره خوردم
نمیخوام عمر من سرشه
یه لحظه حس کنم مردم
زمانی که همه دنیام
پر از گناه دلسوزه
دارم مبینم اون روزو
که جسمم داره میسوزه
من از جنس یه کابوسم
یه کابوسی که میخنده
من از جنس حریق سرد
که داره چشم میبنده
نیایش میکنم اینبار
میون خلوت شبهام
دارم میبینم انگاری
که توی گریه هام تنهام
چشام کم سو شده بازم
سرم تکیه به این تربت
خودم سازنده ی مرگم
که تنهام توی این غربت
به روی عکس این کعبه
چشامو خیره میزارم
تصور میکنم امشب
میون باغ و گلزارم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,755
Posted: 24 Jul 2014 12:20
جشن بارون........
چشام جشن بارون گرفته برات
کنارت چقدر گیج و سر در گمم
واسم عادته بی کسی پیش تو
تو رو تووی خلوت گم میکنم
یه شب هایی انقدر میگیره دلم
که رقص نگاهم برات مبهمه
به این جشن بارون تو دعوت شدی
و این شادی از اشک من محکمه
تو دریارو باز هدیه کردی به من
چشام ساخته دریایی از گریه هام
بی احساسیات خیلی زجرم میده
من این جشن تنهایی هارو میخوام
تو حتی تو خواب منم روشنی
توو شب هام فقط فکر تو میگذره
ته جاده ی بی کسی مقصده
و یادت منو تا خدا می بره
نفس هام واسه اومدن بی رمق
دیگه آخر جشن تنهایی شد
به من هدیه کن گریه هاتو ببین
که سهمم ازت حس شبهایی شد
که من آرزویی به جز تو نداشتم
تمومه دیگه آخر بازیه
حالا دس تو دستای رفتن گذاشتم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,756
Posted: 24 Jul 2014 12:21
هیچی نداشتم
اگه هیچی نداشتم پات بریزم
دلم واست پر از حس جنون بود
همیشه عاشقت بودم ولی باز
دلت با این دلم نامهربون بود
اگه قسمت نشد واست بمیرم
حالا حرفام پره از حس رفتن
نموندی که ببینی بی بهونه
منو این گریه ها آروم شکستن
هوایی میشم این شب ها که سرده
تو آغوشت بشینم ولی انگار
یه عشق تازه ای جامو گرفته
کشیده بینمون بازم یه دیوار
مگه چیزی واست کم بود که رفتی
میدونی واسه تو کم نمیزاشتم
خیانت کردی و باختش غرورم
تو شبهام جزتو من بی کسی داشتم
عدالت کردی فهمیدم
به پای من بودی یا اون
خیال کردم که میبینی
تو چشمام گریه و باروون
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,757
Posted: 24 Jul 2014 12:29
تو از دلسوزی باهامی .......
تو دیگه مثل قبل نیستی
واسه موندن تو مایوسی
من اینجام در کنار تو
چرا عکسامو می بوسی
تظاهر میکنی شاید
بفهمم عاشقم هستی
دلت با من نبود هر چند
تو عهدی تا ابد بستی
دلت خسته شده از من
ولی از عادته موندی
تو مجبوری واسه موندن
خودت دنیامو سوزوندی
من هرشب با نگاه تو
چشام درگیره کابوسه
ولی اینبار دل من هم
واسه موندن مایوسه
نگاهت خالی از حسرت
سرت تکیه به دیواره
من اشکام قاتله امروز
که از من کینه میباره
دلت میسوزه که موندی
به پای منه دیوونه
تو مجبوری که میمونی
تا آخر تووی این خونه
تو مجبوری که اینجایی
ولی حس تو راضی نیست
با این موندن منم سردم
که عمرم واسه بازی نیست
یا با من یا بدون من
چه فرقی میکنه واست
فقط منم که بازندم
نباشی جوون میدم راحت
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,758
Posted: 24 Jul 2014 12:31
جدایی به چیا میگن؟
سرت گرمه نمیفهمی
غریبه تر از هر روزم
تو اسمت واسه من مونده
من از سردیت میسوزم
تووو این خونه ی متروکه
که شد موضوع داستانم
تو هستی واقعا هستی !!!!
ولی توی شناسنامه ام
یه فنجون قهوه ی تلخه
با چند نخ حس بدبختی
آره سیگارمو میگم
و تو با مرگ همدستی
به عادت میگذره شب هام
میون تختی از خلوت
بازم تکراریه شب هام
به تنهایی شدم دعوت
چقدر سنگینه اسم تو
روی برگ همین دفتر
رو برگی که هویت ساخت
و حسم بدتر از بدتر
فقط سهمم ازت
یک اسم خالی شد
که اینم مهر احساسم
ولی حس تو عالی شد
جدایی رو تو میخواستی؟
جدایی به چیا میگن ؟
فقط اسمتو دارم من
یکم ساکت که اشکام
تازه خوابیدن..........
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,759
Posted: 24 Jul 2014 12:32
تحمل کن
بزار بگذره روزامون
تحمل کن یکم دیگه
جدایی تا ابد نیستش
اینو احساس من میگه
تحمل کن نزار اشکات
بریزه از چشات اینبار
تحمل کن بمون با من
شبارو تا سحر بیدار
بیدار................
ولی پیداس توهم سردی
تحمل کردنش سخته
همه میگن که اون بی من
همیشه خوبو خوشبخته
شکست سنگینیه ی بغضم
که حرفات پره تاثیره
واسه کشتن این احساس
تو باور کن یکم دیره
یکم دیره.........
تحمل کن یکم دیگه
تموم میشه همین غصه
نگاه کن تو چشام انگار
دوباره گریه میرقصه
گریه میرقصه......
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,760
Posted: 24 Jul 2014 12:33
منو تو آینه پیدا کن.............
چشات خیره به مهتابه میگن داری میری از این حوالی
دیگه هیچی نمیبینم توی چشمات و بازم بی خیالی
همیشه همدمم بوده یه آینه توی این خونه
شده مرحم تنهاییم همه هم راز من اونه
جواب این همه حرفم فقط سکوت این آینه اس
فقط پژواک این دردام تصویر منه سادس
چقدر تلخه همین تصویر داره موهام سفید میشه
به تصویر میکشه من رو شاید قلب تو تنبیه شه
دیگه حرفام تکراریست نه میلی داره حرفامون
واسه گفته شدن اینبار به تاراج میره شب هامون
و تو به قیمت جونم داری فاصله میگیری
منو تو آینه پیدا کن دارم میمیرم از پیری
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟