ارسالها: 14491
#1,801
Posted: 28 Jul 2014 20:37
صورتک
با اینکه شکلک در میاوردم
با اینکه به حرفام خندیدی
شک کن به اینکه روی این چهره
چیزی بجز یک صورتک دیدی
باور نکن با این سر و وضعم
جایی بجز ویرونه ها جامه
این صورت سرخی که می بینی
از لطف سیلی های دنیامه
فنجونمو بر عکس میزارم
شاید یکم بهتر بشه فالم
من نقش بازی میکنم واست
باور کنی خیلی خوشه حالم
هرشب سرم آوار میشن تا
کابوس شه رویای رنگینم
هر روز پامیشم من از خوابی
که عمریه دیگه نمی بینم
این نقشه هم لو رفته پیش تو
باید به فکر نقش فردا شم
خیلی دلم میخواست تو چشمت
اونی که تو میخواستی باشم
این صورتک واسم شده عادت
کاشکی ازش چیزی نمی گفتم
بگذار روی صورتم باشه
اینطوری از چشمت نمی افتم...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,802
Posted: 28 Jul 2014 20:38
عطر تو...
هنوز اوّلین متن پیغامتو
که گفتی «ببخشین، شما؟» دارمش
از آهنگ زنگت خوشم اومده
که روزی هزار بار میزارمش
هنوزم همین که بهم میرسی
یهو دست و پاهامو گم میکنم
میخوای رد بشی، خیره میشم بهت
میخوام رد بشم، رامو گم میکنم
همه توی چشمام شکل توأن
همه خنده های تو مال منه
من احساس وابستگی میکنم
به هر کی که عطر تو رو میزنه
یکم جای من باش، درکم کنی
بفهمی دل عاشق من چشه
تو هر کوچه ای که قدم میزنی
واسه دیدنت، شهر صف میکشه
مسیرم عوض شد ولی باز هم
کسی غیر تو هم رکابم نشد
حواسم رو هِی پرت کردم، فقط
یه شب رو به یادت نخوابم، نشد
بزار قصّه ی عشق ما بعد از این
شبیه همینی که بودیم شه
بغل کن منو، عطرتو حس کنم
نزار به لباست حسودیم شه...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,803
Posted: 28 Jul 2014 20:39
برنگــرد
کنار تو بودم ولی قلب تو
یه جایی بجز عشق من بند بود
جوابت به خوبیم تحقیر بود
جوابم به تحقیر، لبخند بود
به هر در زدی که فراموش شی
که حسّ خیانت عذابت نده
نبخشیدمت تا دلم سخت شه
که باور کنه ساده بودن بده
پر از شور و شر بود این رابطه
خودت خواستی عشقُ ساکت کنی
ازم رد شدی، با دلم بد شدی
حالا اومدی چی رو ثابت کنی؟
برو تا ببینی که بعد یه عُمر
به کی میرسه غیر من، خیر تو
سراغم نیا دیگه این روزها
که جاتو گرفته یکی غیر تو
یکی که همیشه دلش با منه
یکی که نمیخواد مثل تو شه
یکی که اگه ساعتی تب کنم
خودش رو واسه عشق من میکُشه
میخوام بهتر از تو بشم عاشقش
بمونم به پاش عمریو مثل مرد
حالا که یکی دیگه سهمم شده
در حقّم بزرگی کن و بر نگرد...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,804
Posted: 28 Jul 2014 20:40
کُما
سه ماهه که اون صورت ماهتو
فقط دیدم از پشت این پنجره
نفس های تو مال من نیستن
داره خون کی جونتو می خره؟
چرا اینهمه سیم وصله بهت
چرا دستای من توو دست تو نیس
بجای نشستن کنارت، منو
به بازی گرفتن دوتا چشم خیس
شب و روز، رو تخت، توو اون اتاق
خیالت کجا داره پر میکشه؟
به هر دکتری میرسم ساکته
نمیگن بهم عشق من پس چشه؟
خدا شاهده بی تو هرروزمو
دارم پشت این شیشه سر میکنم
اگه نشنوم دیگه اون خنده تو
همه گوش دنیا رو کر میکنم
یه چیزی بگو، حالمو خوب کن
واسم یک اشاره ازت کافیه
نزا حرف مردم درست در بیاد
که موندن به پای تو الّافیه
قراره که ما پای هم پیر شیم
آخه آخر کارمون این نبود
چرا پا نمیشی بگی؛ بی خیال
تو که خوابت اینقدر سنگین نبود
بلند شو بگو نسبتم رو بهت
که هر کی که رد شد نپرسه؛ شما؟
تو بی من نمیرفتی هرگز سفر
چرا میگن امروز، رفتی «کما»...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,805
Posted: 28 Jul 2014 20:46
بیخودی...
بیخودی عاشق همدیگه شدیم
الکی از عشق هم تب کردیم
می دونستیم دروغه حسّمون
ولی باز برای هم صب(ر) کردیم
یه دو روزی همه فکر و ذکرمون
نقشه ی قرار فردامون بود
وقتی بینمون یکم بد میشد
دلمون یه هفته ای داغون بود
پشت عینکای دودی رفتیم
که کسی نفهمه تا چه حد بدیم
واسه ی همدیگه غیرتی شدیم
خیلی از رفاقتا رو خط زدیم...
حالا چی شده که با هم سردیم؟
اینجوری بدون هم بی دردیم
مایی که به عشق هم می مُردیم
دنبال یکی دیگه می گردیم
چرا قید عشقمونو می زنی؟
تو خیال کی بجز من غرقی؟
چرا حالا که تو رو می بینم
با همه دیگه نداری فرقی...؟
حالا که رابطمون سرد شده
تو مسیر آدما می شینم
می خوام عاشق بشم امّا سخته!
همشونو به یه چش(م) می بینم
دیگه هیچکی واسه من رویا نیس
دیگه هیچکی واسه تو، من نشده
آخه تکلیف من و تو قطعاً
واسه هیچکدوم روشن نشده...!
دیگه نه من واسه تو می میرم
نه تو عکسمو بغل می گیری
نه من از مسیر تو رد میشم
نه تو راهو اشتباهی میری...
بیخودی عاشق همدیگه شدیم
الکی از عشق هم تب کردیم...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,806
Posted: 28 Jul 2014 20:47
مردی که از تردید دلگیره...
من رو سرا پا وارسی کردی
مردی که از تردید دلگیره
میخواد از این خونه بره امّا
دستگیره هی دستاشو می گیره
تصویر ذهنی تو از این مرد
از سوژه های داغ جون داره
خیلی شکستن ها ضعیفش کرد
جسمش ولی هفتاد جون داره
رو شیشه ها «ها» میکنم شاید
بوی غبارش عطر تو باشه
امّا نشستن با خیال تو
تنها نمک رو زخم می پاشه
سمت اثاث خونه بی وقفه
شلیک میشم بس که پُر دردم
اندازه ی روزای این تقویم
دیوارُ از اسم تو پُر کردم
هر روز خرده شیشه می ریزه
رو تار و پود خسته ی قالی
خشمم از این یک سال و چند ماهُ
روی وسائل می کنم خالی
اوضاع من خیلی پریشونه
این سر واسه شونه دلش تنگه
وقتی حریفش رفته از جبهه
هی با خودش تو خونه می جنگه...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,807
Posted: 28 Jul 2014 20:53
برگرد
از اون روزی که فهمیدی، بهت وابسته ام، رفتی
میون راه ولم کردی، تا دیدی خسته ام، رفتی
تو رو وقتی گمت کردم، که لو دادم غرورم رو
خودم بستم با بی فکری، همه راه عبورم رو...
نمیدونم چرا هرکی، می فهمه عاشقم، میره
چرا قلب پُرم از این، شکستن ها، نمی میره؟
تو هم دل کندی از عشقم، تو هم رفتی یه جا دیگه
یه دنیا فاصله داریم، گُمت کردم، کجا دیگه؟
هنوز از این جدایی ها، کسی چیزی نمی دونه
نمی بینن سر و وضعم، یه چَن ماهه، پریشونه
هنوز از من، سراغت رو، گرفتن مَردم بی درد
بسه دیوونه، این کارا، تا فرصت باقیه برگرد...!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,808
Posted: 28 Jul 2014 20:54
پَست
من رو سپردی دست نابودی
با برزخی که ساختی واسم
توو آسمون سرد آغوشت
یخ میزنه بالای احساسم
با جرم عشقای ترک خورده؛ حکمم رو امضا میکنی رسماً
من با یکی بودم بغیر از تو؛ تو با یکی بودی بغیر از من
حق با توئه، باید تمومش کرد
پایان بخت ما غم انگیزه
بی برگ و باری زجرمون میده
این رابطه، تکرار پاییزه
این رابطه داغه ولی با «من»
«ما»گم شده توو خودپرستیمون
توو هُرم این آتیش و خاکستر
می سوزه عکسای عروسیمون
با جرم عشقای ترک خورده؛ حکمم رو امضا میکنی رسماً
من با یکی بودم بغیر از تو؛ تو بایکی بودی بغیر از من
گاهی هنوزم اشک می ریزم
با خاطراتی که نبود از تو
حق داری انگاری، بکوبونش
این مرد بی انگیزه ی پستُ...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,809
Posted: 28 Jul 2014 20:56
یک استکان آرامش
رفتم از این خونه، دنیا رو سرم آوار شد
جنگ سوّم توو جهان ذهن من بیداد کرد
باز هم زندونی افکار بی مورد شدم
این اسیرُ باید از ذهنیَتش آزاد کرد
من به این دنیای خودکامه یکم بدبین شدم
که بهم دستور میده تا منم «باشه» بگم
ظاهراً هرچی سر جاشه، ولی معلوم نیست!
آخرش آشوب ها این نظمو می پاشه به هم
زندگی شعراشو «نو» کرده که من سردرگُمم
مثل «نیما» خارج از وزنه، ولی توو قافیه
چاییو دم کن، یکم دنیامو تسکینش بده
واسه ی آرامشم یک استکانم کافیه
کافیه، هرچی، به هر کی، هرکجا، رو میزدم
هر مسیری جز تو رفتم، آخرش دیوار شد
از دلیل مبهم برگشتنم چیزی نپرس!
رفتم از این خونه، دنیا رو سرم آوار شد
دل به دریایی زدم که عشقمو از من گرفت
خاطراتم طعمه شد، تسلیم امواجش شدم
من یه عُمره دورم از عطر خوش آرامشت
چاییو دم کن که خیلی وقته محتاجش شدم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,810
Posted: 28 Jul 2014 20:58
همینجا هستم...!
وقتی اسم تو رو دنیا به زبون می یاره
چشام از شوق و غرور میهنی می بارن
اونایی که عمریه به فکر نابودیتَن
هنوز از شنیدن اسم تو وحشت دارن
فک نکن کم شدی و کسی نمیشناسه تو رو
افتخارات تو تا همیشه هم بی مرزه...!
هنوز از همّت مردمت جهان حیروونه
هنوز از قدرت اسم تو زمین می لرزه
وطنم، قسم به خاکت که نزارم دشمن
یه وجب دیگه از اونو کم کنه، تا هستم
اگه اون طرف بهشتم بشه، من تا آخر
واسه آبادی خاک تو همینجا هستم!
یاد تاریخ اهورایی تو امّیده...
واسه هرکی که فقط یه گوشه شو میدونه!
پدر اسم کوروشُ توو سینمون حک کرده
مادر از سوگ سیاوش واسه ما میخونه
مایی که فک میکنن به دشمنا دل بستیم
پاش بیفته، جونمونو این وسط میزاریم
واسه افتخار تو ستاره ها جون دادن
ما از اونایی که رفتن، مگه چی کم داریم؟
هرکجا نگا کنی یه گوشه از تاریخت
خودشو یه جایی توو قلب همه جا کرده
غیرت مردم آگاه تو تا جون دارن
دست رد به دشمنای تا ابد نامرده!
وطنم، قسم به خاکت که نزارم دشمن
یه وجب دیگه از اونو کم کنه، تا هستم...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟