ارسالها: 14491
#1,821
Posted: 1 Aug 2014 13:23
فرشته
سهم من تو آدما،تویی پری!
نبض شعر با حس تو نوشته شد
مثل تو هنوز ندیدم این روزا
اسم تو ،تو قصه ها فرشته شد
«تو که هستی توی شعرم
حس غم پر می کشه
مثل آقتاب بعد بارون
هفتا رنگ سرمی کشه»
لب تو ترجمه یِ خندیدنِ
خونمون با بودنت جون می گیرِ
وقتی شب رو قلب تو پا میذارِ
واژِهام تو این ترانه میمیره
«تو که هستی توی شعرم
حس غم پر می کشه
مثل آقتاب بعد بارون
هفتا رنگ سرمی کشه»
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,822
Posted: 1 Aug 2014 13:24
تهوع!
یه شب طولانی ،یه طلسم
چشایی که بیداری نمیدونن
برای صبح،سیاه پوش تعزیه ان
هزار سالِ در بسته می کوبن
*
چهار فصل گیج و فراموشی
برف و سرما،کپی میشن تکرار
تهِ اسفند، گم شده ی تاریخ
-عمق جای گلوله، رو دیوار-
*
کوکِ ناکوکِ بوف کور
نتِ ضجه های ساکتِ ما شد
کافه نادری، گور جمعی شد
کمر نسلی، تا زمین تا شد
*
حس امروز،تهوع و دردِ
ولی دیروز یه حرف خوب جَو داد!
صد جوونه برای صبح جون کند
یخ زده به اون نشون، مرداد...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,823
Posted: 1 Aug 2014 13:27
من بی تو...
تیــکُ تاکِ ساعتــــا، داد میزنــــن هیــــس!
حسِ خاطراتمون، دیگه قشنگ نیس(نیست)
.
ســرد و بی نــورِ خــونه، بیــا که خستــه م
بی تو شهــر یه زندونــه، به جات شکستـه م
.
پـا به پــام بــاش کـه دلـــم داره مــیمـیـــره
مـــنِ بــی تــــو رو شبـــونه یــاد میگیــره
.
پــریِ قصـــه ی مــا، تنهــــا مـــی مـــونه
حســرتِ مـا شــدن و، یه بـوف می خونــه
می خــونه توگـــوشِ من، میــره یکیمــون
اون یکــی شایــد دیگــه، زنــده نمــــونه!!
.
دلِ مــــن میســــوزه، سیــــگارِ تـودستـــم
نمـــی بـیـــنیُ منـــم، چشــامـــو بســتـــــم
.
تــو سکـــوت میکنـــیُ، صــدام یه شیشــه
مـن و میشکونــی، میگــی: شدی کلیشـه!
.
چـه خیــالِ خوشــیِ، عاشـــق میشــی تــو
بعـــدِ مــن بی طاقتــی!، تــب میکنــــی و
.
پــریِ قصـــه ی مــا، تنهــــا مـــی مـــونه
حســرتِ مـا شــدن و، یه بـوف می خونــه
می خــونه توگـــوشِ من، میــره یکیمــون
اون یکــی شایــد دیگــه، زنــده نمــــونه!!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,824
Posted: 1 Aug 2014 13:32
گیج!!
شروع دوباره و بی جا!
رقص بی تفاوت یک تاس
سه و دو... چهار و پنج و ما
جفت شیش و جواز یک احساس
باید اینبارو بگم که نه!
مقصدم بلیط برگشته
پا به پا میشم و فکر فرار...
پا پیچم یه مامور گشته!
جمع و تفریق همش گناه توست
...موندم سر دوراهی و اجبار
اونجا بهشت و...اینجا زمهریر!
سوختم تو برزخ و بعدشم،سیگار!
هر چی refresh میکنم قلب و
هنگ وگیج عشق ممنوعه
فلسفه،اخلاق،نیچه و کانت
مجازات!...یه حکم مشروعه
آرتروز گرفته انگشتم
روی موس...جنون این تکرار
باز لاف و دروغ و لایک و لایک
رک و راست...دس(ت) از سرم بردار!
جمع و تفریق همش گناه توست
...موندم سر دوراهی و اجبار
اونجا بهشت و...اینجا زمهریر!
سوختم تو برزخ و بعدشم،سیگار!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,825
Posted: 1 Aug 2014 13:39
ما که گفتیم!
گفته بودم که زمستون یه روزی رفتنیه؟
شب و سرما تو آتیش سوختنشون دیدنیه!
.
راستی گفتم ته بن بست اونجا که غم میکارن(میکارند)
بوی خاکش بوی گندم چه قدِ(چه قدر)چیدنیه؟
.
تو میگفتی توی جشنی که ما دعوت نبودیم
خوابی دیدن که هنوزم به خدا دیدنیه!
.
گفته بودی بی غروری مارو آخر میکشه
حرف راستت تو کتابا همیشه خوندنیه!
.
گفته بودن یه روزی ما میشیم و پر میکشیم
پر و بالمون شکستوو این قفس موندنیه
.
ما میگفتیم اگه شب شه اگه آفتاب نتابه
گل خورشید میکاریم تاریکیا رفتنیه
.
ما که گفتیم تو شنیدی معینیشم پای خودت!
راه رفته تن خسته همیشه گفتنیه...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,826
Posted: 1 Aug 2014 13:40
دستای تو
سکوت و شب،
صدای تو،
مثه یه راز تو گوشمه
تو وحشت غریب "من"
دستای تو رو دوشمه
پا میزارم به عمق شک
به قیمت نبود تو
پا میزارم بدون فکر
به دستای کبود تو
خواب خیال بچه ها
چقد محال شده بیا
آخر شهر قصه ها
پر از سوال شده بیا
تو قول دادی این زخم و درد
وقتی بیای دوا میشه
ولی نگفتی تا حالا
دستای ما رها میشه؟
یه وقت نری به جای بال
یه قفل و زنجیر بیاری
جنسش طلای ناب باشه
با برق اون غم بباری
خواب خیال بچه ها
چقد محال شده بیا
آخر شهر قصه ها
پر از سوال شده بیا
سکوت و شب صدای تو
طنین قلب خستمه
تو وحشت غریب "من"
دستای تو تو دستمه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,827
Posted: 1 Aug 2014 13:40
بی نشون
مومن و خاموش،دستاش چه سردِ
جونی نداره،مثه یه مردِ
عاشق خورشید،صبح و ندیدِ
تصویردریا،چشماش خشکیدِ
طعنه به زنجیر،رها تو بادِ
آروم و بی غم،حالا آزادِ
بانوی بارون،آخر قصه
نیلی چهرش،داره می رقصه
اشکای مادر،صدا ندارِ
می لرزه از درد،خیره به دارِ
گمشده پرپر،نشونی دارِ
چشم خدا باز،داره میبارِ
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,828
Posted: 1 Aug 2014 13:41
عادت
بیا نوازشم کن و
منو تو آغوشت بگیر
نیاز و خواهش منو
بسه دیگه!ساده نگیر
تو این سیاهی های شب
بازم دلم تنگه برات
سکوت و زجه های من
سرود و آهنگه برات
اگه دیگه خسته شدی
برای من بازی نکن
با این دروغای قشنگ
بازم منو راضی نکن
گفته بودم بدون تو
نفس دیگه سخته
نرو...
ترو به حرمت چشات
عاشقمو خسته
نرو...
چطور میتونی بگذری
از اون همه قول و قرار
از این دل سیاه تو
آهای زمونه !
آی هوار
برو دیگه به روت نیار
بی کسی عادته برام
یه وقت سراغمو نگیر
این روزا راحته برام!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,829
Posted: 1 Aug 2014 13:42
شهر من
آی زمونه !
ما بریدیم
از تموم قصه ها
آدمای سرد،
خسته
ماجرای غصه ها
سرگذشته یه حراج و
خون
ناموس و
وطن
قیمت یه دونه نون و
یه خیابون و
یه زن
شهر پر رنگ و ریا و
سبزی گلدسته ها
قحطی مهر و وفا و
عابرا شکسته ها
کودکای پیر
فال و
مرغ عشق و
بوق ماشین
بوی اسپند
اشک سرد
شوق مشق و
بوق ماشین
چپ
راست و
قصه هاتون
بازی مترسکاتون
فقر
بیداد
من
تو
ما
بازیه عروسکاتون
آی زمونه!
ما بریدیم
ما بریدیم...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,830
Posted: 1 Aug 2014 13:44
گل میخک
سکوت گریه های تو بغض شبُ بهانه شد
یه گلدون و یه خاطره رو کاغذام ترانه شد
خونه ی تو،تو قلب من،خسته نشو نفس بکش
شک و غم و دور بزن و عمق شبُ قفس بکش
دستای من تو دستاته،چشماتو وا کن میبینی
امید و مرهم غمو با این نگاهت میچینی
تجسم خواب خدا!نبض حیات تو دست توست
این دنیا و بزرگیاش حقیر چشم مست توست
باید بمونی قاصدک پشت شبُ تو میشکونی
قوی بمون ،طاقت بیار باید تا آخر بمونی
اگه همه آدمکا بد شدن و خسته شدی
اگه تو دنیای خودت مرغک پر بسته شدی
تو خوب بمون که زندگی با بودنت قشنگ میشه
دل قناری تو قفس واسه رهایی تنگ میشه
قافیه رو رنگ میکنم خواب چشات ابری نشه
سپیدمو خط میزنم دنیا برات قصری بشه
تجسم خواب خدا!نبض حیات تو دست توست
این دنیا و بزرگیاش حقیر چشم مست توست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟