ارسالها: 14491
#1,841
Posted: 4 Aug 2014 16:11
دل سنگ
دلت بارون دل تنگی نداره
چشات تاوان دل سنگی تو میده
رها کردی منو تنهای تنهام
دلت فریاد چشمامو شنیده
سکوت هم قصه ی ماهارودیده
چشاش اشکای من رو لمس کردن
سکوت هم میزنه فریاد واسم
دلش میفهمه چشمات آه و دردن
چقد سخته کنار غم بشینی
برای غصه ها شادی ببافی
بیا برگرد شادی پیش من نیست
بیا پیشم نگاهت نیست کافی
گرفتارت شدم تنهای تنهام
خداحافظ نگفته غم ولم کرد
غم هم(غمم)از جنس چشماته عزیزم
بیا از غصه ها هم دل شده سرد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,842
Posted: 4 Aug 2014 16:14
دروغگو
لباست از حقیقت نیست
نگات داره دروغ میگه
نگو رفتم رهات کردم
تو رفتی با یکی دیگه
تو رفتی من به تنهایی
جلوی غم زدم زانو
دروغگویی زیادی نیست؟
یه بارم راس(ت)بگو بانو
تو رفتی قلب معصومم
برای غم شده برده
از این ابرای بی حاصل
دلم بارون هوس کرده
منو تنها رها کردی
فقط غم یادگاری موند
تو گفتی با منی اما....
همین حرفت دلو سوزوند
هنوزم منتظر هستم
بیا آغوش من بازه
دلم بارون شادی رو
برات از گریه می سازه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,843
Posted: 4 Aug 2014 16:16
دوست خوب من ... برو
گرفتس دل چرا رفتی؟
نگاهت عمر چشمامه
نباش ساکت سکوت تو
غم و اندوه دنیامه
برو دیگه تو که من رو
کنار غم رها کردی
بدون عاشق نبودی تو
برام آه و غم و دردی
یه جاده توی چشمامه
که تا آخر پر از درده
مسیرش نا کجا آباد
دلم از آخرش سرده
تو اونی هستی که قلبم
برای بودنش مرده
منو تا ناکجا آباد
نگاهت با خودش برده
بدون این حرف من سخته
از این دنیا برو بیرون
برو با موندنت این غم
جهان رو می کنه ویرون
ولی با رفتنت بازم
نداره آشیونه دل
برو میشه به جای غم
نوشت شادی با آب و گل
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,844
Posted: 4 Aug 2014 16:18
بیا برگرد ...
می خوام راحت بشم دیگه
می خوام از غصه ها رد شم
نمی شد تنهایی بازم
جلوی سختی ها سد شم
بیا پیشم بمون اینبار
نذار من رو کنار غم
بیا این خونه رو بازم
درستش می کنیم کم کم
چرا حسرت شده سهمم
چرا شادی منو دک کرد
نه این روزا فقط غم هست
هوا بازم شده بس سرد
بیا بازم مثه هر بار
بیا از سختی ها رد شم
تو بازی توی قعر عشق
تو جذر باشی منم مد شم
یه شب تو خلوت عشقم
خدا رو من صدا کردم
فقط گفتم اگه بازم
بیای ،غم رو جدا کردم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,845
Posted: 4 Aug 2014 16:19
خداحافظ بهار
آهای شاخه ی خشکیده دل من هم خزون دیده
ولی فرقم با تو اینه بهارم رو خزون چیده
بهار تو همین فرداس همین فصلی که نزدیکه
میاد آروم خودش فردا روی دست تو می شینه
ولی دستای من خالی آره هر روز من اینه
توی فصلام بهاری نیست چقد این پوچی سنگینه
از این فردای بی حاصل چه کابوسا دلم دیده
سکوتم کرده خاموشم بهارم رو خزون چیده۲)
گل خوشبختیم چی شد چرا من قسمتم اینه
خداحافظ تو خشکیدی بهار من توی سینه
خداحافظ تو خشکیدی بهار من توی سینه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,846
Posted: 4 Aug 2014 16:21
دست من رو تو نگهدار
اشک تلخی تو چشامون ناله بازم تو نگامون
دست من توی دو دستت پا به پا توی بیابون
لحظه هامون همه تلخن مثل بغضی توصداهات
زندگیمون به تمومی می کشید زهر نگاهات
دست من رو تو نگهدار مثل روزای گذشته
از خیالم نرو بیرون زندگیمون بر نگشته
یاد اون روز کویری میکنم وقتی که خوابم
وقته خوابم برسه من مثل دشتی پُرِ خوارم
می دو نم هست امیدی توی رویای بدی ها
زندگیمون بشه راحت پیشِ دنیای بدی ها
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,847
Posted: 4 Aug 2014 16:24
دوباره من به دنبالش
می خوام برم دیگه خستم
من از عطر خدا مستم
راهی برای برگشتن
دستامو به خدا بستم
اونم میگه یادت باشه
باید تو دنیا بمونی
تا هر وقتی که من هستم
هیچ وقت نگو نمی تونی
بازم از دست دادم اونو
حتما اونم این می دونه
تا هر وقتی که نباشه
خاموش می مونه این خونه
دوباره من به دنبالش
دارم دنیا رو میگردم
تا اون وقتی که پیدا شه
پایین میاد اشک سردم
خونم(خونه ام) پر نور و روشن شد
انگار بازم خدا اینجاس(اینجاست)
یادم نبود خدای من
هیچ وقت نرفته ،پیش ماس(ماست)
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,848
Posted: 4 Aug 2014 16:26
غریبی
من همون غریبی هستم که تو رو نمی شناختم
من همون عاشق ساده به نگاهی دل رو باختم
من همون صخره ای هستم که وقتی تو رو می بینم
طاقت دیدن ندارم متکی میشم به دینم
تو همون صاعقه هستی که منو در هم شکستی
روی روحم را(ه) می رفتی کنار قلبم نشستی
من مثل یه قطره بارون از توی چشات چکیدم
مزه ی محبت رو من از پیش خدا چشیدم
توی قلبت برای من دیگه جایی تو نذاشتی
حرمت احساس من رو تو با این کارات شکستی
* * *
دیگه غم توی دلم برای من حسی نذاشته
دیگه کارات توی قلبم جای اعتماد نذاشته
دیگه غم توی دلم برای من حسی نذاشته
دیگه اون کارات تو قلبم جای اعتماد نذاشته
* * *
پشیمونی ، پشیمونی فایده ای برات نداره
اون کارای نا به کارت خودتو کرده بیچاره
کاشکی میشد روزی بیاد چشا تو گریون ببینم
کاشکی میرسید اون روزی تو رو پشیمون می دیدم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,849
Posted: 4 Aug 2014 16:30
بارون بهاری
توی سرمای نگاهت من به دنبال بارونم
توی دریای خیالت من مثل یه بیابونم
میشه اون لحظه برسه که منم یه دریا باشم
یا برسه اون زمونی که رو بال موجا پاشم
نمیدونم که چرا بهاره من همیشه سرده
شاید این سردیه بهار برای این همه درده
میدونستم که دیگه تمام سال برام بهاره
پاییز و تابستون و زمستونا سرما می باره
نه بارون دیدمونه بارون به قلبم هدیه دادم
توی پاییز نگاهت من بارون رو وعده دادم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,850
Posted: 4 Aug 2014 17:01
خسته از دنیام
آخرش کجا میرم این زندگی تمومم میشه
دیگه عمرم جلو چشمام برای من مثل پیشه
من گرفتار شدمو زندگی خودمو باختم
توی زندون این دنیا خودمو با سر انداختم
اگه آزادی رو من با قیمت جونم خریدم
کاش میشد به جای اون یه لحظه آروم میخوابیدم
نه روزای عاشقی به پایان خود می رسیدن
نه اشکای نا تمومم توی چشمام میخوابیدن
دیگه خستم نمیتونم توی این زندون بمونم
شاید وقتش نرسیده که منم آروم بخونم
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟