ارسالها: 14491
#1,971
Posted: 12 Aug 2014 21:47
تو اون لحظه خدا هم گریه میکرد
چه اروم و ،بی صدا خوابیده
چشاشو جوری بسته که انگاری
هزار سالیسه نخوابیده
چه لبخند ملیحی داره این مرد
تو اون لحظه ، خدا هم گریه میکرد
یه نور اسمونی نه زمینی
سرایت کرد با عشق از امینی
یه شعر ناب ....
احساس یه واژه .....
که کم پیدا شده ....
تو ... هر ترانه ...
یه لبخند قشنگ آسمونی ....
که طعنه زد به عشقای زمینی
یه تاریخ ... حماسه
یه تقویم... بیتکرار
یه پوتین ..وپلاک یادگاری
یه آرامش با احساس جدایی
یه شعر ناب .حس یه واژه
تو احساس لطیف اون جنازه
چه لبخند ملیحی داره این مرد
تو اون لحظه خدا هم گریه میکرد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,972
Posted: 12 Aug 2014 21:47
جاده یک طرفست
یه جاده – ی یک طرفهِ ؛
حسابه این دله منه
شمردن ثانیه ها ؛
کار دله تنگه منه
چطور بگم حکایته ؛
سنگو .. پای لنگه زنه
سر جدال عشق باز ٰ
دوباره دل سقوط کرد
نگاه هرز ..مرد من
چشامو بی فروغ کرد .
یه سایه از جنس یه مرد .
یه بستر همیشه سرد .
یه دل اسیر یک سراب ...
که زندگیشو ساخته ....
رو سازه های روی آب
یه جاده ی یک طرفه ..
حسابه این دله منه
یه سایه از جنس یه مرد
یه بستره همیشه سرد
تو اوج التهاب .. شب
تساوی با حقوق مرد ....
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,973
Posted: 12 Aug 2014 21:48
توهم عشق
تو شبی که چشام ،چشم براهته
تو دلی که تپش هاشم،انگاروابستس ، سربراهته
تویه دنیایی که عشقاشم ،شدن وارونه ،
دله من لبریز با توست میدونی ،دی وونه
من و فاصله و چشمای بارونی
پرو باله شکسته دل ، اسیر – زندونی
غم و اشگای، یه نگاه،... پشت پنجره
یه سکوت دلخراش و، یه بقل، غصه های هم خورده
آخر غصه و درده ،تو خودت میدونی ،
نه؟
یا که شاید ،یه هوس بوده برات، پشت نقاب صورتم،پنهونی
یه نفس مونده ،تا چشامو ،باور کنی ....شاید
ولی صد حیف ، دلم پر از سکوت ، بی صداس ،میخونی
توی.. این اظطراب و احساس تنهایی
من و تو ،تو فال همیم ،حیفه این پریشونی
توی قاب خیالم، دوتا شاخه گل میکارم،
عکس یادگاریتوتو خواب ،با یه دسته گل میزارم
تا که دنیامو باور کنی گلم ،
دلموتو دلت حک کنی و ..شاید ،کم شه مشکلم
تورو داشتن تو رویامه،با عبور لحظه.. باهامه
ضربان قلبو ، نبض خاطر هامه
ته قصه رومیدونی ،باورکن که عزیز ،
واسه داشتنت ،هنوزم دیوونگیم همرامه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,974
Posted: 12 Aug 2014 21:49
واژه بی تو کم دارم
هم شونه زندگدیم
هم نفس لحظه هام
نزار تنها بمونم
سیاهه روز و حالم
از تو یه نیم نگاهم
واسه دلم کافیه
میدونی کم نذاشتم
خداییش بی انصافیه
دلتنگیامو بی تو
با بغض هم میزنم
سردم ولی هنوزم
از تو قلم میزنم
تو قاب روی دیوار
سرده نگاهت انگار
نباشی من میمیرم
حرفامو پس میگیرم
هم خونه ی قدیمی
هم واژه ی ترانه م
میدونی بر نگردی
سیاهه روزگارم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,975
Posted: 12 Aug 2014 21:50
رسوایی عشق
تو جنگ عشق و رسوایی ؛
دلم تسلیم چشماته
تموم خاطرات من
تو تقویم نفسهاته
چه زخمی بدتر از اینکه
دلم رسوای چشماته
نباشی حال و روزم باز
مثه روزای پردرده
نه زخمی میکند زخمت
نه آتش بس ته جنگت
برای قلب من ترسی
از این عشق و تفاهم
ولی تو سردیه چشمات
چرا یکدم تفاهم نیست
تو نیستی موج تنهایی
منو میبلعه هر لحظه
یه وقتایی ازم دوری
وجودم پر غم و درده
تو این درگیری بی رحم
فرار از عشق بیهودست
تمومش کن اداهاتو
دلت با عشق آلودست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,976
Posted: 12 Aug 2014 21:51
یه فرصت بده باز بشم من عزیزت
یه فرصت بده باز ، بشم من عزیزت
بشینم کنارت ، بشم پارکابت
یه فرصت بسازم ، تو اوج نگاهت
مثه روز اول ، بشم سر براهت
بازم خاطراتت ، بازم باشه بارون
سکوت و خیابون ، نفس های آروم
تپش های خسته ، پا ها پینه بسته
دو عاشق ، دومائنوس
دو همراه ، یه فانوس
چه آرامشی هست ، با این حس یکدست
دو قلب پر از راز، امونم بده باز
با حس قشنگت ، دلم خو بگیره
با گرم تنت باز ، نفس جون بگیره
منو با یه بوسه ، سکوت و یه شونه
به رویا ببر تا ، نگیرم بهونه
یه فرصت بد ه باز بشم من عزیزت .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,977
Posted: 12 Aug 2014 21:52
سیاهی های تکراری
چشم بینا نمیخام
موندن دنیا نمیخام
طاقت غم ندارم
مردن کم کم نمیخام
چشای قشنگ و رنگی ندارم
چونکه طاقت دورنگی ندارم
یار زیبا ، عشق و رویا ندارم
ای خدا ، من دیگه حالی ندارم
خداجون ، از چشام شرمنده ام
این چه دنیائیست خدا ، من بنده ام
هنوزم شرمسار این چشاتم
سیاپوش چشای با وفاتم
سیاپوش سیاهی های تکرار
ندیدم جز سیاهی باز هر بار
هزاران بار خوندند و شنیدیم
هزاران سال نوشتند و ندیدیم
سیاهی عشق بود و ما چه دیدیم
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,978
Posted: 14 Aug 2014 06:32
ترانه سرا
رضا معظمی *****بیوگرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,979
Posted: 14 Aug 2014 06:34
دلقک
بــازم صحنــه بازم تکرار ایــن نقش
بــرام سـخـتــه ولــی بایــد بتــونم
هـمـه مـیـرن ولــی تـقـدیـر مـیـگه
بــایــد تو این نـمایـــش جا بـمونـم
کــسایی کــه برای خـنـده اینجان
مگه مــیشـه منو فهمیده باشن!؟
شــاید این بدتــرین درد جــهانــه
که تــنها خــنده هاتو دیده باشن
همیشه زنده بودن زندگی نیست
مـــی خــوام امـــا نمــیتونم بمیرم
منم مثل یه ماهی پای هفــسین
بــــرای شـــادی مــردم اسیــــرم
با ایـنـکه شــادیــامـو خــرج کــردم
به هـــر قیــمــت غماشونو خریـدم
ولــی وقـتـی که غـم اومد سراغم
بـجـز تنــهایی هـمـراهــی نـدیــدم
چــطور تـنـها نبـاشــم وقتی حـتـی
یه عـمـره آیـنـه هــم تنـهام میـذاره!
چــرا تنــهـا مــیمــونـــن آدمـــایــــی
که حتی گریه هاشون خنده داره!؟
همیشه زنده بودن زندگی نیست
مـــی خــوام امـــا نمــیتونم بمیرم
منم مثل یه ماهی پای هفــسین
بــــرای شـــادی مــردم اسیــــرم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,980
Posted: 14 Aug 2014 06:35
مرگ زمان
ایـنـجـا بـرام نـقـطـه ی پــایــان جــهــانــه
زمـیـن داره بـه آسـمـون نـزدیـک مـیــشـه
خــورشـیـد دنـیـام بـودی امـا دور مـیـشی
دنــیـای مـن قـــدم قـــدم تـاریـک مـیـشـه
احساس من تب کرده از سردی چشمات
تو آتیش عشـق تــو آخــــر دود میــــشم
مثـــل ســـرابی که تــمـاشـــاگر نـــداره
دور از نگاه عــاشــقــت نابــــود مـــیشم
ســاعت تعـــجـب کرده از تصمیم سردت
مـــرگ زمــان با رفتــنت تعـبـیـر مـیـشـه
حـــس مـیـکـنم اینجا یکی میمیره بی تو
حسی که مــیـمـونـه و بـا مـن پیر میشه
بــا تو تــــو اوج آسـمــــــونـا بـودم امــــا
دنـیـام جـدا از دســـت تـو رو بـه سقوطه
زمـیـن داره مـیـرقـصـه زیـر پــای دنــیــام
کــــل جـهـانـم بـسـتـه بـه یـک تـار مـوته
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟