ارسالها: 14491
#2,011
Posted: 4 Sep 2014 08:29
اعدام
دز مصرف رفته بالا شیشه هم جواب نمیده
واسه این دل شکسته که ازت عذاب دیده
گیجو درگیره توهم/تلخ شده به کام من دود
دیگه حتی اب خالی مزه ی شراب میده
***
بد نمیشه حال من با این همه تزریق گرد
بد میشه حال من با دیدن اشک یه مرد
خیس میشه چشم من بادیدن لبخند تو
کم نبوده مرگ من... لبخند تو تأثیر کرد
***
تو بخند خوشحال باش.تونستی از من کم کنی
من بهت تبریک میگم. تونستی من رو خم کنی
نمیدونم با این کارات.میخوای چیرو ثابت کنی
تو بدون اینو فقط....... تونستی بدبختم کنی
***
یه کاری دادی دست من.دیگه نمیدونم کیم
انگشتنماشدم تو شهر همه میگن تزریقیم
اما اونا نمیدونن بی خبرن از عشق من
واسه همینه که میگن.دیوونه از بیخوابیم
***
حالا میخوام نفرین کنم اما از من بر نمیاد
مقصرش خودم بودم بالو پرت دادم زیاد
امادیگه گذشته وو من موندم با این طناب
خودمو اعدام میکنم ....چشمام خاموشی میخواد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,012
Posted: 4 Sep 2014 08:30
حس بی وزنی
از بس که زخم خوردم شدم یه کوه درد
زخمای پی در پی ضعیفو پیرم کرد
از بس که زخم خوردم زخمی و بیمارم
این حس بی وزنی قلبم رو کرده سرد
***
هرکی منو میدید میگفت دیگه مردی
از بس از این مردم دز کلک خوردی
وقتی از اینو اون دورویی میدیدی
چشماتو می بستی درداتو میشمردی
***
از بس که زخم خوردم سردم به این تقدیر
بدبین به این دنیا.دنیای نفس گیر
بدبین به این مردم بدبین به این روزا
بدین به این شبها.خوابایه بی تعبیر
***
تقصیره من اینه.که صافمو ساده
تقصیر کی بوده کی زخم به من داده
تقصیر کی بوده تنهاشدم اینجا
تقصیر کی بوده..... پلکام افتاده
***
گیجمو سردرگم کجا رسید کارم
که این دلو حتی جایی نمیزارم
از من طلب دارن چشمای دنیایی
خدا خدایی کن فقط تورو دارم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,013
Posted: 4 Sep 2014 08:31
تیغ
از وقتی که تو رفتی خاموشه خونه
فقط برای من مشکی میپوشه خونه
فقط دستای من دنباله تیغ
بزن تیغو دیگه بیهوشه خونه
بزن تیغو بزا خونم بپاشه
بزا رگهام دیگه باهم نباشه
بزا خالی بشم از فکر دنیا
شاید اینجوری فکرتو جداشه
بزن دیگه تحملی نمونده
روی دستای من گلی نمونده
همه راهارو رفتم بیخیالش
دیگه راه توسلی نمونده
بزن دیگه میخوام اتیش بگیرم
تنهایی بشینم هر جا که میرم
بزن بسه دیگه تحقیر تاکی
من از این زندگیه بی تو سیرم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,014
Posted: 4 Sep 2014 08:32
خدایا
خدا دستامو بگیر
نزار دیگه داغون بشم
تو که میدونی چجور
غماموبه دوش میکشم
تو که خودت خوب میدونی
پس واسم یه کاری کن
دستامو بگیرو بعد
دنیارو واسم عالی کن
*****
بزار دوباره حس کنم دستات تو دستاس منه
یا اینکه تو.تو قلبمی وقتی داره تند میزنه
بزار دوباره حس کنم همیشه تو کنارمی
وقتایی که تنها میشم فقط تو تکیه گاهمی
*****
دستامو بگیر خدا
بزار به سمتت برگردم
بزار فراموشم بشه
چه کارایی میکردم
دستامو بگیر خدا
میخوام بکنم از همه
جدا بشم ازین زمین
بی تو برام جهنمه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,015
Posted: 4 Sep 2014 08:39
ترسم اینه
یه روزی وقتی پیشمی میخوام همه چیرو بگم....صبوری کن میخوام بیام جواب خوبیتو بدم
بگم تورو میخوام ولی انگار لیاقت دارم.......تو خیلی خیلی خوبیو بری شکایت ندارم
نمیخوام خودخواه بشمو بگم بمون تو پای من.......من که میدونم عزیزم اینجا نبوده جای من
من که خودم خوب میدونم پس بزار دیگه برم.....پا بزارم رو قلبمو برمو دیوونه بشم دیوونه بشم
من برای تو کمم.تو برای من زیاد...ترسم اینه که یه روز تو ازم بدت بیاد
ترسم اینه که یه روز نفرینو لعنتم کنی...کنارتو بمونمو ولی تو گمم کنی
دارم میرم از پیش تو ولی دلم کنارته...اینو بدون هرجا باشم دلم همش به یادته
اینو بدون وجودمو کنارتو جا میزارمم...برای خوشبخت شدندت تو رو تنها میزارم
من برای تو کمم.تو برای من زیاد...ترسم اینه که یه روز تو ازم بدت بیاد
ترسم اینه که یه روز نفرینو لعنتم کنی...کنارتو بمونمو ولی تو گمم کنی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,016
Posted: 4 Sep 2014 08:41
*****
داره منو یادت میره منو دادی به دست باد
انگار فراموشی داری منو که یادت نمیاد
کشتی منوتو خاطرت اصلا مهم نیست که برات
دارم اینجا جون میدم واسه دیدن چشات
ازاینو اون میشنوم حرفایی که باور ندارم
یه چیزایی بهم میگن که تورو یادم نیارم
میگن که تو اره خودت اونو به سمتت میکشی
دست به دستاش میدیو طعم نگاشو میچشی
اره تو عروس میشی منم برات گل میارم
میام که به تو بگم دیگه دوست ندارم
میام که به تو بگم نفرین نمیکنم تورو
خیالتو راحت باشه هرجادیگه میخوای برو
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,017
Posted: 4 Sep 2014 08:47
مهم نیست
نه دیگه چیزی نمیگم چون اثر نمیکنه/ انگاری حرفای من چشماتو تر نمیکنه / نه دیگه نمیتونم پشت هم خواهش بکنم/ تو منو نبینیو من با تو سازش بکنم/ خسته میشم ازتوو ازین نگاه ازین صدا / خسته میشمودیگه اصلامهم نیس ک چرا / سمت من نیومدی وقتی بسمتت اومدم / یا اینکه بلند بگی بدجور دل تورو زدم
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,018
Posted: 4 Sep 2014 08:54
ترانه سرا
الهه صادقی***** بیوگرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,019
Posted: 4 Sep 2014 08:57
(( ویروونگی...! ))
تو اونقدر ویروونه کردی منو...
که حتی زمین لرزه بآ بَم نکرد
نبودی...زمین خوردم و بعدِ تو
کسی خآک و از چآدرم، کم نکرد!
گره میزدم روسریمو ولی
موهآمو نپوشوند دستآی تو...
یه پیراهنِ خسته ی لعنتی
توو آغوشِ من ، مَرد شد جآی تو!
نگآ کن به بغض قلم...نبض شعر...
به این زن که قبل از تو شآعر نبود
کی دآره پَرِت میده بی من عزیز؟!
پرستوی من که مهآجر نبود...
هنووزم یکی هست توو زندگیم
که دل به هوای دلم میزنه
که همرآهِ چشمآی بیتآبِ من...
یه تهرآنو هرشب قدم میزنه
یه پیراهنِ خسته ی عآشقه!
که از بغضِ زخمم نمک گیر شد
بجآی تو بآ من جوونیشو سآخت
بجآی تو پآی دلم پیر شد...
کجایی ببینی که با رفتنت...
هر احساس تلخی سرودم غمه
منم مثل پیراهنت عاشقم...
ولی بعدِ تو ، تآر و پودم غمه!
نه از رووی اجبآر و نه بی کسی...
نه بآ رنگِ تزویر ، عاشق تَرَم
دوروغم به خوردِ غرورم بدی...
بدون یک دلِ سیر ، عآشق تَرَم!
ترآنه ترآنه پُر از غربتم...
از این واژه هآ جآنِ من رد شو مَـــــــرد
توو این شهر عشق و نظر میکنن
تو از زیرِ قرآنِ من رد شو مَــــــــرد...
توو این شهر عشق و نظر میکنن.....
تو از زیرِ قرآنِ من رد شو مَـــــرد.....
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,020
Posted: 4 Sep 2014 08:58
((شاهزاده ی شرقیِ اردیبهشت!))
شبیهِ بغضِ ابــــــــــرای بهـــــــاری...
که روو چتـــــــرِ غزل احســــــــاسو بارید!
مِثِ اون باغبونِ عاشـــــــقی که...
بــــــــه بَذرِ غصه هــــــاشم، شوق پاشید!
هـــــــنوزم قاصدک های تـــــــــرانه...
خَبَر می گـــــــــــیرن از احســــــاسِ ماهــت!
تمامِ حـــــرمتِ گلواژه ی عـــــــشق...
وضو می گـــــــیره توو حـــــــــوضِ نگاهــــت!
خــــــــدا محضِ تمامِ بی کسی هات
برای گـــــــــریه کردن شونه میشه...
تــــــــو باشی! قسمــــتِ باغِ وجــــــودم
یه دنیا نــــــــرگس و بــــــابونه میشه!
حـــــــــریمِ پاک و محـــــــجوبِ وجودت...
از عمـــــــــرِ غربتم یــــــــِکباره کم کـــــــرد
وقــــــــارِ شونه های محــــــکمِ تو...
منِ عاشق تر و عاشق تــــــــــــَرم کــرد!
تو اعجـــــــازِ کدوم قـــــــرنی که دستات...
پر از آرامـــــــش و احساس پــــــــــــاکه...!
چقد توو آســــــــــــِمون غـــــــرقی که قلبم!
واســــــه پروازِ تا اوجـــــــِت هـــــــــــلاکه...
صبوری کــــــــن که قسمت اینه خـــــــواهر...
عـــــــــلاجِ دردتو کــــــم کـــــــم بفهمی...!
برات اینقدر نــــــــــــــاکَس بوده دنیا
که قـــــــــــدرِ بی کسی هــــــــاتم بفهمی...
بذار قــــــــلبم به رغمِ بودنِ تـــــــــــــو
دوباره زنـــــــــــــــدگی از ســــــَر بگیره...
چقدر خوشبخته گـــــــــــنجشکی که هر روز
توو اوجِ آســـــــــِمونت پَر بگیــــــــــــره...!
تظاهر کن ملالی نیست خواهــــــر
گاهی وقتا فراموشی قشنگه!
پناهی جز خدا وقتی نباشه
با سجّادت هم آغوشی قشنگه...!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟