ارسالها: 14491
#201
Posted: 14 Jan 2014 06:24
ما هردو ...
ما هردومونم خسته ایم انگار
ما هردومونم حال بد داریم
مارو کسی جز ما نمی فهمه
ما هردومون از غصه بیزاریم
مارو کسی با هم نمی بینه
مایی که با هم زندگی کردیم
از حال هم هر لحظه پر بودیم
با زخم هم هرلحظه هم دردیم
باور نکن این دوریه تلخو
وقتی که راحت می شه برگردیم
ماخوب بودیم پیش هم ... اما
جایی به اسم خونه گم کردیم
یک شونه محکم یک نفس آروم
یک سایه همپای خودم می شی
کاری نداره عشق تو لحظه س
جوری که من با تو شدم ... میشی
باور نکن این دوریه تلخو
وقتی که راحت می شه برگردیم
ماخوب بودیم پیش هم ... اما
جایی به اسم خونه گم کردیم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#202
Posted: 14 Jan 2014 06:25
سکوت و مشت
کف آسفالت خون دیده س
ازش فاجعه سر ریزه
خیابون ، گریه ، تنهایی ..
نبون ، خاک ، انگیزه
به رفتن حال دلتنگی
به بودن حس بیزاری
سکوت و مشت رو دیوار
هجومی از خود آزاری
تنفر ، بوسه ، بی میلی ..
تنفر ، واژه از وصلت
فرار از شهر تا کافه
سقوط از من به یک عادت
نباشی ساده می رنجم ...
برنجم سخت می فهمم
بدون هیچ محدوده
تو هر چی هست بی رحمم
جراحت ، ارتفاع ، پرواز ..
جراحت ، تیغه ، خون بازی
تراشیدن یک باور ...
فرودی سمت سربازی
توهم ، بچگی ، تحقیر
ترحم از دله بابا
همیشه ترس ، انباری
از امروز حبس تا فردا
جنون دیده ، خطر کرده
همیشه بزدل و ترسو
نگاهی سرد و بی معنی
چشایی کاملا کم سو
نباشی ساده می رنجم
برنجم سخت می فهمم
بدون هیچ محدوده
تو هر چی هست بی رحمم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#203
Posted: 14 Jan 2014 06:26
امشب
به موقع راس دلتنگی
به خشکی هام می باری
دارم حس می کنم امشب
تو هم حال منو داری
دارم دیوونه تر می شم
روانی ... نه ... نه ... زنجیری
در و تخته چقدر جوریم
تو از من هم جلو میری
همین امشب چه وحشتناک
شبیه نور و آتیشی
تو می رقصی منم گیجم
خداتر از خدا می شی
چقدر وحشت زده می شم
که دنیام از تو لبریزه
ببین از چشم من هر روز
فقط عکس تو می ریزه
مشامم پر شد از بویی
که از رقص تو حس کردم
تو امشب قرمزی وحشی
تو زیبایی ... منم مردم
بگو که حق من اینه
که از رویای تو پر شم
چقدر خوبه چقدر خوبه
که مرد تو تصور شم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#204
Posted: 14 Jan 2014 06:27
مستطیل
می خوای روسریتو یه کم شل بکن
می خوام تو سری رو یه کم ... کم کنم
می خوام داغی حسمو ... حس کنی
جنونم رو پای تو آدم کنم !!!
می خوام مرد تو ، زن رو باور کنه
تو مشتش فقط قلب تو جا بشه
نلرزه تنت از صدای کلید
و آغوش تو پشت در وا بشه
که مردت شب شعرتو پر کنه
جنونه به سرخی شو ، راضی کنی !
یه بارم شده توی یک مستطیل
تو آزادی من رو بازی کنی
تو می تونه سهمت بشه زندگی
تو هر گوشه ی حس هم جا بشیم
تمام شبو پیش هم فک کنیم
که تو اوج هر خلوتی ... ما بشیم
می خوام حس کنم حقتو دادمو
عذابم به احساس تو کم بشه
می خوای روسریتو ببندی ، ببند
جنونم به تو باید آدم بشه
که مردت شب شعرتو پر کنه
جنونه به سرخی شو ، راضی کنی !
یه بارم شده توی یک مستطیل
تو آزادی من رو بازی کنی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#205
Posted: 14 Jan 2014 06:28
موج و بابا
تن بابام ، انباره مهماته
تو ذهنش خاطرات تلخ و شیرینه
تو خوابش میگه " یاسر " بعد می خنده !
می گه ، هم سنگراشو خواب می بینه
می گه ترکش ، مث خونه تو رگهاش
می گه ، قلبش شبا از درد می گیره
می گم بابا یه کاری کن جوونیت
می گه بابای عاشق مرد می میره
همیشه مادرم می ترسه وقتی
میون فیلم جنگی ما بخندیم !
میگه دستوره بابا که بخوابه
باید در هارو آروم تر ببندیم
می گن موجی هواشو زیرو رو کرد
به خونه میگه سنگر ، فکر جنگه
همه ش فک می کنه دشمن تو خونه س
به زیر بالشش همیشه سنگه
می گه از جنگه بیزاره همیشه !
که امروزش شده هم بستره درد
می گه یک ثانیه جنگم نکرده
فقط از غیرت بابا دفاع کرد
همیشه مادرم می ترسه وقتی
میون فیلم جنگی ما بخندیم !
میگه دستوره بابا که بخوابه
باید در هارو آروم تر ببندیم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#206
Posted: 14 Jan 2014 06:29
هوای شهرم
هوای شهرمو آوردی انگار
شدم از یک هوای سرد لبریزو
چقدر حس عجیبی ، حال نزدیکی
دارم حس می کنم از دور تبریزو
نگاهت مثل ارکه پیر و خسته
واست حس می کنم دشمن زیاده
ولی من مطمئنم قامت تو
به این آشفتگی ها تن نداده
تو که تقویم سرخ لحظه هامی
کنار تو همه دنیام تعطیله
نمی تونم بدون تو ... نمیشه
اگه دورم ازت یک جور تحمیله
مث پس کوچه های شهرمی تو
همه دلتنگیا از تو خلاصه س
برای بودن با من تو جنگی
تو عشقت مثل مشروطه حماسه س
هوای شهرمو آوردی انگار
هوای شهر من آبان دنیاس
تو قاجاری ترین بانوی شهری
سقوط تو مث پایان اینجاس !
تو که تقویم سرخ لحظه هامی
کنار تو همه دنیام تعطیله
نمی تونم بدون تو ... نمیشه
اگه دورم ازت یک جور تحمیله !؟
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 6368
#207
Posted: 15 Jan 2014 16:16
دکتـــر
عوض کن نسخه مو دکتر
دیگه از قرص بیزارم
همه ش تقصیر این قرصاس
اگه تا صبح بیدارم
عوض کن شیوه تو با من
مداوا کن منو با عشق
سرنگ و قرص و آروم بخش
کمه تاثیرشون تا عشق
ببین دکتر ... یه کم قلبم
یه کم دستام بی تابن
یه کم حسم بهم خورده
چشام روزارو می خوابن
بگو که قلبم آزرده س
واسم دیدن اون خوبه
بگو معترضه وقتی
داره بی وقفه می کوبه
چشام تو قاب چشماشو
بهم تجویز کن ... دکتر !
تو نسخه ت منو از عشقش
فقط لبریز کن ... دکتر !
یه چیزی مثل مورفینه
تو دستاش وقتی می گیرم
یه حس کاملا دنجی
که با گنگیش درگیرم
همین ها کافیه ، دردم
با این یک شیوه درمونه
جسارت شد ولی دکتر
از اون قرصا که ارزونه !
تو دفترچه م اگه جا هست
صداش یادت نره هر روز
که حتما بگه تو گوشم
سه وعده اسممو در روز
نیازم اینه برگرده
بدون بودنش هرگز
چرا دکتر توی نسخه م
نوشته : وضعیت قرمز
چشام تو قاب چشماشو
بهم تجویز کن ... دکتر !
تو نسخه ت منو از عشقش
فقط لبریز کن ... دکتر !"
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 6368
#208
Posted: 15 Jan 2014 16:18
تو این سی ثانیه ...
"برو بابا ، جلو ماشین قرمز
نشد ، ماشین پشتی ، اون سیاهه
بگو آقا مریضم ... پول دکتر !!!
نشد ، گریه بکن ، گریه سلاحه
بگو دکتر جوابم کرده امروز
... بگو پای چپم می لنگه از درد
تو این سی ثانیه ، چراغ قرمز
یه کاری کن پسر ، با پول برگرد
سلام آقا ... ببین پای چپم رو
آقا ماشینتون خیلی قشنگه
منم روزی از این ماشین ... آقا پول !
ببین پای چپم چند ساله لنگه
آقا رو صندلیتون اون کتابه
فقط ده ثانیه یک انتخابه
پدر اونجا نشسته فکره پوله
پسر اینجا به دنبال جوابه
بیا ... اسمه کتابش بوف کوره
بخونش پای لنگت خوب می شه
یا از این ثانیه آزاد می شی
یا تو این ثانیه آشوب می شه
ازت ممنونم آقا ، گفت و خندید
یه دستی روی ماشینم کشیدو
از اون سی ثانیه چند ساله رفته
چشام هرگز نگاهاشو ندیدو
دوباره تو همون چارراه پیرم
سلام آقا ... کتابت مونده دستم
پسر پس تو کجایی چار ساله
فقط تو فکر پوله پات هستم
نه آقا ، خوبه حالم ، با کتابت
یه تقویمه جدید آغاز کردم
سی امین روزه اسفند همون سال
یه شب از روی پل پرواز کردم !!!
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 6368
#209
Posted: 15 Jan 2014 16:19
پــاســوز
پاسوز من شدی
پاسوز تو بشم
امروز من شدی
هر روز تو بشم
شاید که ابتلاس
شاید که بازیه ...
قلبم به هر دوشون
پیش تو راضیه
تو عادتت شده
تنها بذارنت
با تو شروع کنن
تا جا بذارنت
با تو شروع کنم
با تو تموم بشه
تو فکرشو کنی ...
من آرزوم بشه
سرخی ، جنونمو ، تحریک می کنی
خوبی ، بدم ، چه خوب ، تفکیک می کنی !!!
بد عادتت شدم ، تنها تو با منی
عادت بکن به من
با من نمیشکنی
مردی که با توئه
دردو ترانه کرد
بانو حضورتو
هر شب بهانه کرد
یک شب گذشتتو
باهم قدم زدیم
دیدی تو اون عذاب
یک « شب » رقم زدیم !
شب دلخوشم نکرد
هر روز تو شدم
هر روزمم نشی
سرخی ، جنونمو ، تحریک می کنی
خوبی ، بدم ، چه خوب ، تفکیک می کنی !!!
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ویرایش شده توسط: anything
ارسالها: 6368
#210
Posted: 15 Jan 2014 16:22
کم ترین تقدیر
نه احساس ترحم بود ،
باور کن نه اجباری که باید با تو باشم
من از دنیای خیلی ها گذشتم
که شاید توی دنیای تو جا شم
منو از حس دلتنگی رها کن
همین احساس بارونی که دیدی
همین حسی که آشوبی کشنده س
تو قبل از حادثه از راه رسیدی
می خوام تقویم تو پر باشه ازمن
تمام بودنت درگیر باشه
می خوام پیش همین عشقی که داریم
رسیدن ، کم ترین تقدیر باشه
تو با من ، من کنارت ، زندگی ، عشق
فقط یک لحظه بی تو ، حس یک درد
فقط قلبی که خوشحاله تو هستی
فقط مردی که عشقو آرزو کرد
تماشایی ترین تصویره دستات
همون لحظه س که چترن روی دستم
همون لحظه س که حسم بی نظیره
فقط درگیره رویای تو هستم
می خوام تقویم تو پر باشه
ازمن تمام بودنت درگیر باشه
می خوام پیش همین عشقی که داریم
رسیدن ، کم ترین تقدیر باشه
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...