ارسالها: 14491
#2,091
Posted: 5 Sep 2014 08:45
ردپای عشق...
پای عشقو داری کم کم به دلم وا میکنی
دارم عاشقت میشم یواش یواش
چجوری میگی که از تو بگذرم
نازنین هوای ما رو داشته باش
من میخوام بهت بگم دوست دارم
بی تو تووی زندگیم کم می یارم
ترسم اینه که جواب رد بدی
هر دفه(دفعه) پا روی قلبم میذارم
میخوام امشب دل به دریا بزنم
عاشیقیمو پیش تو جار بزنم
اگه امشب تو جواب رد بدی
واسه عشقت خودمو دار بزنم
چجوری میگی ازت دل ببرم
تو که میدونی چقد(ر) دوست دارم!
اینقده با قلب من بازی نکن
نمی تونم پا رو قلبم بذارم
راستشو بگو، تو هم دوسم داری؟
پا به پای من توو این جاده میای؟
به دلم افتاده امشب که بیام
از تو بله میشنوم، منو میخوای
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,092
Posted: 5 Sep 2014 08:45
تموم عمر من بازیچه بودم
کاشکی عشقت تویِ قلبم پا نمی ذاشت
نمی دیدم تو رو یا دل تو رو اصلا نمی خواست
که تا بودی من از عشق تو انگار کور بودم
نفهمیدم تو و عشقت فقط از عمر من کاست
"تو گفتی عاشقی عاشق نبودی
تو توی زندگی صادق نبودی
تموم عمر من بازیچه بودم
تو چیزی چز یه آینه دق نبودی"
همیشه با دلم توو جنگ بودی
وقتی می خواستمت پیشم نبودی
میگی حالا پشیمونی تو اما
پشیمونی نداره هیچ سودی
همیشه حس می کردم دوری از من
ولی من با تو خوش بودم چه سوری
ندونستم دل تو جای دیگه س
وگرنه من نمی کردم صبوری
"تو گفتی عاشقی عاشق نبودی
تو توی زندگی صادق نبودی
تموم عمر من بازیچه بودم
تو چیزی چز یه آینه دق نبودی"
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,093
Posted: 5 Sep 2014 08:47
از" کرخه تا راین"
کپسولِ اکسیژن و درد و بیقراری
دردی که مونده توو تنِ تو یادگاری
چشای تو پُر از غم و شوق رهایی
اما پرنده! حیفه بال و پر نداری!
این سرفه ها یادآور یه عمری درده
لبِ تو از زخم تنت شکوهِ نکرده!
تو با شکوه و استواری مثه البرز
تموم این نشونی ها مالِ یه مرده!
"باید فراوون از تو گف(ت) با تو سفر کرد
توو لحظه های عاشقی با تو خطر کرد
فریادِ بغضِ تو شد و از" کرخه تا راین"
باید جهان و از شکوهت با خبر کرد"
وقتی نفس باهات سرِ یاری نداره
وقتی که روزگارِ تو ناسازگاره
بردی از کی ارث تو این آزادگی رو
که آسمون جلویِ تو سر خم می یاره
چشم تو دریا و دلت یه آسمونه
نگاه تو زلال و پاک و مهربونه
هر آدمی میدونه اینو که پرستو
توو غربتِ قفس نمی تونه بمونه
"باید فراوون از تو گف(ت) با تو سفر کرد
توو لحظه های عاشقی با تو خطر کرد
فریادىِ بغضِ تو شد و از" کرخه تا راین"
باید جهان و از شکوهت با خبر کرد"
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,094
Posted: 5 Sep 2014 08:51
جدایی
نیستی و نبودن تو، باورم نیست که هنوزم....
کار من شده همین که، چشم به راه تو بدوزم
نیستی و خیالت اینجا، با منه لحظه به لحظه
با خیال اینکه نیستی، تن من هنوز میلرزه
آسمون قلبم بی تو، این شبا تیره و تاره
هر کجا که پا میذارم، تو رو یاد من می یاره!
بعد تو با این دل من، شادی انگار دیگه قهرِ
قصه ی من و تو انگار، قصه تکراریِ شهرِ
" زندگی مثه یه رودِ...یکی بود!یکی نبودِ!
جدایی قصه ی تلخی، زیرِ گنبدِ کبودِ"
نیستی و هنوز نبودت، واسه من رنج و عذابِ
خونه آرزوم پس از تو، یه حبابِ روی آبِ
دنیام از روزی که رفتی، رنگِ مرده ها گرفته
تویِ صندوقچه ی قلبم، پُره از درد نگفته
آسمون قلبم بی تو، این شبا تیره و تاره
هر کجا که پا میذارم، تو رو یاد من می یاره!
بعد تو با این دل من، شادی انگار دیگه قهرِ
قصه ی من و تو انگار، قصه تکراریِ شهرِ
" زندگی مثه یه رودِ...یکی بود!یکی نبودِ!
جدایی قصه ی تلخی، زیرِ گنبدِ کبودِ"
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,095
Posted: 5 Sep 2014 08:52
با تو باز عجیب غرقِ آرامشم
حرص و آز بی جام، تو رو..
خدایا چه ساده ازم دور کرد
شدم بنده ی نفس و دنیا، ببین:
چه زود زرق و برقش منو کور کرد
فراموش کردم چه زود من تو رو
شدم غرق رویای خامِ خودم
با اینکه شلوغ بود کنارم، ولی
یه حسی می گفت: خیلی تنها شدم
"با تو باز عجیب غرقِ آرامشم
به لب وقتی نام تو رو می برم
خدا التماسم به تو شاهیه
تا که خم نشه پیش بنده ت سرم"
خدایا ببین من به دست خودم
یه زندون برای خودم ساختم
شدم غرق دنیا و خوب و بدش
همه زندگیمو چه مفت باختم
می خوام باز بیای محرم من بشی
بی یای و بدی گوش به حرف دلم
که مرهم به درد دلم جز تو نیست
به مهرت سرشته س، من آب و گِلم
"با تو باز عجیب غرقِ آرامشم
به لب وقتی نام تو رو می برم
خدا التماسم به تو شاهیه
تا که خم نشه پیش بنده ت سرم"
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,096
Posted: 5 Sep 2014 08:53
اگه بگی دوسم داری
اگه بگی دوسم داری، چیزی ازت کم نمیشه
پا رو غرورت بذاری، چیزی ازت کم نمیشه
می دونی من دوست دارم، پیش تو گیر کرده گلوم
حس می کنم دوسم داری، اما نمی یاری به روم
می دونی حساسم به تو، پیش رقیبا پس نرو
دوس ندارم که چشم چپ، ببینم بندازن به تو
اگه بگی دوسم داری، چیزی ازت کم نمیشه
پا رو غرورت بذاری، چیزی ازت کم نمیشه
می دونی خاطر خوات منم، عاشق جف چشات منم
اون که نداره دل بره، خاری یه وقت به پات منم
بیا رهام کن از عذاب، سر به سرم اینقد نذار
بگو توام دوسم داری، رو غرورت پا بذار
اگه بگی دوسم داری، چیزی ازت کم نمیشه
پا رو غرورت بذاری، چیزی ازت کم نمیشه
برام تو مثه گوهری، خوشکل و ناز و دلبری
توو راهه خوشبختی باید، تو از غرورت بگذری
می دونی می میرم برات، فدای اون قد و بالات
گُل می گیرم که بشنوم، دوست دارم رُ از لبات
اگه بگی دوسم داری، چیزی ازت کم نمیشه
پا رو غرورت بذاری، چیزی ازت کم نمیشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,097
Posted: 5 Sep 2014 08:53
عشق تو
یادته بهم می گفتی، که چقد دوسم تو داری
وقتی که منو نبینی، مثه موجی بیقراری
یادته بهم می گفتی، تو میشی پشت و پناهم
همیشه کنارم هستی، تویه شادی و تویه غم
یادته بهم می گفتی، که توو دام من اسیری
روزی که منو نبینی، از غمه دوریم می میری
پس چی شد که خیلی ساده، پا رویه حرفات گذاشتی
رفتی ای بی حس و احساس، کناره رقیب نشستی
بگو رو اون همه خوبیم، چجوری چشماتو بستی
رفتی و شکست غرورم، بخدا که خیلی پستی
دل من نشد حریفه، اون دل از جنسِ سنگت
حیف که بازی بود تمومه، اون همه حرفا قشنگت
ای که از منو دلِ من، دل بریدی خیلی راحت
هنوز به نبودن تو، دلِ من نکرده عادت
ای که رفتی و گذاشتی، پا رویه این دل سادم
حیفه این ساده دلی که، من به پا عشق تو دادم
کاش می فهمیدم از اول، عشق تو یه جور سرابِ
خونه ی امیدم با تو، یه حبابِ رویه آبِ
کاش از اون لحظه ی اول، من تو رو خوب می شناختم
که به تو اینقده راحت، زندگیمو نمی باختم
ای که از منو دل من، دل بریدی خیلی راحت
هنوز به نبودن تو، دلِ من نکرده عادت
ای که رفتی و گذاشتی، پا رویه این دلِ سادم
حیفه این ساده دلی که، من به پا عشق تو دادم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,098
Posted: 5 Sep 2014 08:56
اگه تو با دلم بیای
میخوام بال و پرم بشی
تو تاج رو سرم بشی
بیای و محرم دلو
این چشمای ترم بشی
بیا که با تو حس کنم
لحظه ی عاشقونه رو
برای زندگی بدم
به دل من این بهونه رو
بیا که دریای دلم
با تو به موج برسه
بذار دوباره حسِ من
با تو به اوج برسه
بیا که شعرای من از
حسِ تو کُل غزل بشه
بیا که آخر همه
شعرای من عسل بشه
اگه تو با دلم بیای
دیگه چی میخوام از خدا
بعد یه عمر دلواپسی
حاجت من میشه روا
اگه تو با دلم بیای
خزون دل تموم میشه
تمومه غمهای دلم
تموم، مُهر و موم میشه
اگه تو با دلم بیای
پاییز دل میشه بهار
جمله ی دوست دارمو
یه بار فقط به لب بیار
بیا که شعرای من از
حسِ تو کُل غزل بشه
بیا که آخر همه
شعرای من غزل بشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,099
Posted: 5 Sep 2014 09:08
احساس
لبات آتیشه احساسه
به خنده وقتی که واشه
من گُل می گیرم وقتی که
حواست پیش من باشه
تو تصویرِ رویامی
همون هستی که می خوامی
که توو خواب و توو بیداری
همش جلویه چشمامی
دلم پیشِ تو آرومه
از چشمام خوب معلومه
پر از تشویشم دور از تو
دلم از غصه مغمومه
دارم آهسته آهسته
بهت وابسته تر میشم
بذار دستات رو پیشونیم
ببین کوره ی آتیشم
می ترسم تا لبم واشه
دلم پیش تو رسواشه
بگو حسِ منو داری
بذار گُل از گُلم واشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,100
Posted: 5 Sep 2014 09:08
تو مثه خورشیدی
تو مثه خورشیدی، که به شب تابیدی
واسه ی قلب من، سر تا پا امیدی
تو به رگ های من، دوباره خون دادی
تو به این دل مرده، دوباره جوون دادی
تو فقط فهمیدی، عمق احساسه من
وجودت می ارزه، یه دنیا واسه من
معنی عشق و من، با تو احساس کردم
هر کجا که باشم، به تو بر می گردم
وقتی تو می خندی، واسه ی یک لحظه
همه تار و پودم، یهویی می لرزه
با تو احساس کردم، حس خوشبختی رو
با تو بودن واسم، خوشبختی یه محضه
با تو بودن واسم، یه شروع تازَس
شادیه این روزام، چقد بی اندازَس
من پُر از امیدم، واسه ی آینده
انگاری دنیا داره، به روم می خنده
واسه ی این روزا، از تو من ممنونم
تا که دنیا دنیاست، من به تو مدیونم
وقتی تو می خندی، واسه ی یک لحظه
همه تار و پودم، یهویی می لرزه
با تو احساس کردم، حس خوشبختی رو
با تو بودن واسم، خوشبختی یه محضه
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟