ارسالها: 14491
#2,251
Posted: 11 Dec 2014 17:02
توبه
توبه کردم که به هر رهگذری رو نزنم
تو ترانه م دیگه حرف از چش و ابرو نزنم
خواب آشفته رو بیرون کنم از هر شبمو
بوسه رو بگیرم از وسوسه های لبمو
دستمو قلم کنم عشقو گدایی نکنه
دلمو خفه کنم که ادعایی نکنه
چشمو کور کنم منو به آتیش نکشه
هردفه یه عشق دیوونه ترو پیش نکشه
یکی پیدا شه که خودخواهی رو یاد من بده
فوت و فن های دل آزاریتو یاد من بده
عشقو ازتقدیر فردای دلم پاک کنه
تن آرزوهامو زنده توی خاک کنه
شعله ی خواهشو خاموش کنه توووسرمن
میل عاشق شدنو گم کنه از باور من
منو پس بگیره از شکنجه های سرنوشت
نذاره له شه غرورم زیر پای سرنوشت
یکی از تقویم بختم پاییزو خط بزنه
رو همه سادگیام یه مهر لعنت بزنه
بذاره آرامشو تووو نوسان زندگیم
یکمی کم کنه از این هیجان زندگیم
خسته ام؛ خسته ترین مرد دل آزرده منم
خسته م از حبس ابد تو کنج زندون تنم
بگیرید دست منو بسپریدم دست خدا
بذارید حل شه وجودم تو مناجات و دعا
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,252
Posted: 11 Dec 2014 17:07
"حکم زمستون"
گاهی میشه با شعله ی یک دروغ
یه جنگل سبزو به آتیش کشید
برای توجیه فرار از یه عشق
هزار و یک بهونه رو پیش کشید
زل بزنی تو چشمای عشقت و
از ارتفاع چشم اون بیفتی
زنده به گوری بشه سرنوشتِ
حس قشنگی که بهش نگفتی
گاهی باید چشم ببندی و بعد
شومی تقدیرتو تلقین کنی
خاطره ها حلقه ی دارت بشه
لحظه ی جون کندنو تمرین کنی
رو لب هر پنجره ی نیمه باز
وسوسه ی خود کشی خامت کنه
زلزله همدست بشه با زمین
ویرونی عشقو به نامت کنه
حکم زمستون همینه این دفه
جاده ی رویاتو پر از مه کنه
گاهی تو منطق رو فدا می کنی
گاهی باید عقل، تو رو له کنه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,253
Posted: 11 Dec 2014 17:09
" شاعر تبعیدی"
بغض های معلّقش رو تووو
آسمون ترانه ها دیدی
چشم های تو رو وطن دیده
مرد بی سرزمین تبعیدی
دوری تو گرفته از چهره ش
پیچ و تاب خطوط لبخندو
تلخه و چائی رو می نوشه تا
ببره طعم شیرین قندو *
واژه واژه چکیده تو شعرش
تا تووو چشمت بشینه گهگاهی
تا نجاتش بده نگاه تو
از ته جاده های گمراهی
نیمه ی هر شبش رو پرکرده
گریه با طعم تلخ تنهائی
شاعره ؛ نسبتی نداره با
بوسه های لبای هرجائی
پای پر تاول و صبورش هم
پشت کرده به منّت کفشه
چاردیواری دلش شاید
با یه پیغام تو مسقّف شه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,254
Posted: 11 Dec 2014 17:11
"عروس آتش"
تو امشب با تنم هم مرز می شی
من از جسم خودم تبعید می شم
به سرب داغ چندش روی لبهام
به اعدام دلم تهدید می شم
یه عمره سنگ بی احساس قانون
غرور تُرد قلبم رو شکسته
شکاف زخم شلاقای تبعیض
رو پوست نازک من نقش بسته
در و دیوار و تزئین کردن و من
تو جشن مرگ رویاها نشستم
میون جمعیت هیشکی نفهمید
کنار تو چقد تنها نشستم
پدر خوشحاله بعد از این مراسم
یه نون خور کمتره تو خونه ی ما
بساط قربونی کامل مهیاس
فقط یه "بله" مونده با یه امضا
نگاهم خیره به فانوسِ روشن ...
من امشب با خدا هم قهر می شم
به روح مادرم سوگند امشب
"عروس آتشِ" این شهر می شم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,255
Posted: 11 Dec 2014 17:14
"عشق اشتباه"
یه اقیانوس، احساس لطیفی
میخوام چابک ترین غواص باشم
واسه فهمیدن اعماق چشمت
باید مثل خودت حساس باشم
یه عشق اشتباه از ریشه هستی
دلو از بیخ و بن دادم به دستت
تمام منطقایی که تو دنیاس
فدای یک مژه از چشم مستت
منو دلخور شدن از تو؟ محاله
کم آوردن تو ذات عاشقا نیست
منو با هر بهانه امتحان کن
تو آغوش تو بودن بی بها نیست
بازم تووو رابطه هی سنگ بنداز
اگه به عمق اون تردید داری
شب شک هاتو بشکن عشق نازم
تو که قلبی مث خورشید داری
یه عشق اشتباه از ریشه دارم
که جنس تار وپودش از گناهه
زمین ما بهشت عشقبازاس
که ویزای ورودش از گناهه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,256
Posted: 11 Dec 2014 17:16
"رقص نور"
زیباترین لذت همین گفتن از عشق توست
با واژه های سرکشی که سر به را میشن
طعم عسل میگیرن از شیرینی چشمات
از ابتذال معنیشون کلا״ جدا میشن
زیبایی احساس من مدیون این عشقه
با هر ترانه عاشقیمو قاب میگیرم
روزا تموم لحظه ها شیرینه با یادت
شب میشه دستای تو رو تو خواب میگیرم
کنج دلم مهتاب یادت نور می پاشه
هیشکی نمی دونه چه جادویی تو مهتابه
تشویش مردم از هجوم کینه و حرصه
قلب من از آرامشِ عشق تو بی تابه
خوشبختیو حس میکنم با لمس دستاتو
وقتی صدات موسیقی متن دلم میشه
همراهتم تو رقص نور و آینه و اکریل
وقتی که ابرا بوسه میبارن روی شیشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,257
Posted: 11 Dec 2014 17:19
" هووها"
برو ترکم کن و آزادتر باش
تموم دلخوریها یه بهونه س
چه فایده داره بودن با تویی که
همه آرامشت بیرون خونه س
سرت تو گوشیته وقتی که هستی
دلت درگیر دوستای مجازیت
تو آشپزخونه می مونم که کمتر
بیفته روی اعصابت پارازیت
دلت می سوزه واسه هر غریبه
واسه قفلای این مردم کلیدی
ولی قلبی که از عشق تو میمرد
شکستیشو شکستش رو ندیدی
تو خوش خلقی ولی واسه دل من
زمستونی ترین لبخندو داری
بپا گوشیت تو خونه جا نمونه
منو بین هووها جا نذاری
حالا باید به یاد اون قدیما
برم زیر پتو هی اشک بریزم
چقد دلتنگ اون مردم که می گفت:
"سکوتت هم رمانتیکه عزیزم"
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,258
Posted: 11 Dec 2014 17:25
"رمانتیک"
تو یه کافه که میز ما
تو کنجی نیمه تاریکه
نگاهم میکنی ؛ حتی
سکوتت هم رمانتیکه
تو چشمام زل بزن عشقم
ببین چه دیدنی هستی
ببین با چال رو گونه ت
چقد بوسیدنی هستی!
نشستی روبروی من
درو رو غصه می بندی
می پرسم که دوسم داری؟
تو شرم آلود می خندی
تو گرم حرف زدن میشی
صدات موسیقی آبه
یه احساس لطیف توش هست
که جنس مخمل خوابه
دو دستت رو به آرومی
میذاری تو دوتا دستام
فراموشم میشه اینکه
چقد تو زندگی تنهام
داریم وارد می شیم کم کم
به حرفای خصوصی و
یهو نیم خیز میشی از جا
که لبهامو ببوسی و ....
ساعت زنگ میزنه ؛ چشمام
به زحمت باز وا می شن
چقد تو واقعی بودی
چقد خوشبخت بودم من
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,259
Posted: 11 Dec 2014 17:27
"نسل تنها"
ما یه نسل غریب و تنهاییم
با یه زخم عمیق تاریخی
سرنوشتو صلیبمون کردن
با حروف مقدس میخی
ما یه نسلیم با هزار عقده
عقده ی عشق و بوسه و آغوش
ذهن شبهامونو قُرق کردن
با چراغای تا ابد خاموش
حسرت اشکمون روون بودن
توسراشیبی یه فریاده
زخم شمشیر نسل های پیش
روی پیشونیامون افتاده
توی هر پیچ جاده ی تاریخ
دستمون زیر سنگشون بوده
پاسخ هق هقای مادرمون
قاه قاه تفنگشون بوده
ما یه نسل همیشه سبزیمو
عشقِ آزادی تو وجودمونه
عشق؛ ترجیع هر ترانه ی ما
عشق؛ مضمون هر سرودمونه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,260
Posted: 11 Dec 2014 17:28
"عشق و نفرت"
هیچ کارتو از پایه محکم نیست
هیچ حرف تو از روی منطق نیست
گاهی یه قلب داغ داری و
گاهی یه قالب یخ که عاشق نیست
رنگین کمونی هستی از احساس
هردفعه رنگی تازه می گیری
با نقشه و نقشای جورواجور
صبر منو اندازه می گیری
نقاشی لبریز از هنر هستی
که عاشق تکمیل کاراشه
اما تو یک لحظه یه سطل رنگ
رو همه ی بوماش می پاشه
دنیای تو ویرون و وارونه س
امنیتی نیس پشت دیوارش
از عشق و نفرت هردو لبریزی
انگار بیزاری از آرامش
من که ازت دل کندمو رفتم
با یاد خوبیهای تو خوبم
دلگیرمو بازم دوستدارم
هرجا برم درگیر آشوبم
روزی خودت هم مبتلا می شی
دنیا که تا آخر به کامت نیست
هرچی که بد کردی بهم بازم
قلبم تو فکر انتقامت نیست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟