ارسالها: 14491
#2,261
Posted: 11 Dec 2014 17:34
"قهر"
وقتی قهر می کنی با من
دلم از غصه می میره
زمین از تن درختا
رنگ سبزو پس می گیره
حتی آسمون یه چیکه
بارونو پایین نمیده
دست شب نمیرسه به
پای دامن سپیده
دیگه قاصدک جوابی
به سلام باد نمیده
میگه واسه من مهم نیست
کی چی گفته چی شنیده
ترکای خاک گلدون
لبشون میشکفه از هم
تن فرداهام می لرزه
با یه مشت غصه ی مبهم
نفس گلا می گیره
روزی که خورشید نتابه
کاش می موندی و می دیدی
حال من چقد خرابه
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,262
Posted: 11 Dec 2014 17:35
"بغضای خیس"
کدوم چرخ دنیا می لنگه همیشه؟
که این ناله ها ازجهان کم نمیشه
عجیبه که از درد روز جدایی
تن فاصله بین ما خم نمیشه
جدایی واسه من یه زخم عمیقه
شروع یه طوفان ؛ هجوم تگرگه
دلی که فراموش کنه عاشقی رو
شکستن که سهله سزاوار مرگه
قدم می زدم با تو بی چتر و هرگز
ازون بارونا سیر نمی شد دلامون
چه روزا نگشتیم ته فنجونا رو
به امید حل همه مشکلامون
ازون خاطرات قشنگ من و تو
یه دفتر ترانه واسم مونده باقی
دو خط موازی میشیم و می میریم
تو رویای لمس نقاط تلاقی
همیشه تو بارون چشام اشکی میشه
چه بغضای خیسی تو چاه گلومه
تموم جهان همیم و جداشیم
تمومم ...
تمومی ...
تمومیم ...
تمومه...................
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,263
Posted: 11 Dec 2014 17:37
"خوشبختی"
یک اتفاق ساده هم گاهی
تو سرنوشت ما اثر داره
از چی شکایت می کنیم آخه؟
کی از یه لحظه بعد خبر داره؟
من لذت عشقو نفهمیدم
جز با فرو رفتن تو عمق درد
صدتا گره خوردم تو بخت بد
تا دستای تو بختمو وا کرد
خوردم زمین اما درست بعدش
دستای تو ناجی عشقم شد
انگار هر چی عشقه تو دنیا
تو چشمای آروم تو جم (ع) شد
دیدار ما تو کافه کافی بود
واسه گذر از سایه ها تا عشق
من بی نیازم از همه دنیا
تا وقتی هم آغوشمی با عشق
تا آخر این قصه معلومه
وقتی تو انقد خوب و زیبایی
با چشمای بسته میشه دیدت
تو واقعی هستی یا رویایی؟؟؟
گاهی تصادف هم یه جور خیره
گاهی خود دردم یه درمونه
بین هزار تا اتفاق بد
خوشبختی یه گنجه که پنهونه
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,264
Posted: 11 Dec 2014 17:40
"عشق دریا"
من ساحلم تو موج دریایی
دریا نباشه ساحلی هم نیست
اسم تو رومه هرکجا باشم
هرجا که باشی ردی ازغم نیست
من ساحلم تو عین مروارید
مردای ماهیگیر؛ چشمامن
چشمام تو رویای اعماقن
چشمات تو اعماق رویامن
من ساحلم؛ مثل نسیمی تو
با هر نوازش تازه تر میشم
رد میشی و من با همه حرفام
توی یه جمله مختصر میشم
من ساحلم تو مثل یه عاشق
هی شعرهای تازه می خونی
جاپای تو حک میشه تو شن هام
شب که همه رفتن تو می مونی
حرف دل من با خدا اینه
دریا رو تو آغوش من بنداز
صد بار غرقم کن تو این موجا
با عشق دریا زنده میشم باز
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,265
Posted: 11 Dec 2014 17:42
"جدایی"
داری به سمت درّه می سُرّی
از سرعت سُرخوردنت کم کن
سرخوردگی هاتو بپوشونو
جاپاتو توو این خونه محکم کن
بیرون تگرگه برفه بورانه
چتر خیالات تو کافی نیست
چیزی بجز حسرت تووو تقدیرِ
این جاده های انحرافی نیست
فکر جداییمون مث اینه
که عضوی از اعضامو بردارن
از پای قولای قشنگ ما
ته مونده ی امضا تو بردارن
فردای بی عشقو تصور کن
تصویر این مخروبه رنگی نیست
باور کن اینو وقتی تنهاییم
دنیای ما جای قشنگی نیست
من از غرورم مایه می ذارم
تقصیرهاتو پای من بنویس
حتی بخوای تو درّه همراتم
سُر می خورم بات با چشای خیس
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,266
Posted: 11 Dec 2014 17:43
"غیرت"
دختر مهربون و خوشکل من
وقتشه؛ عاشقی رو تمرین کن
دفتر خاطراتتو این بار
با یه احساس تازه تزئین کن
عشق تمرین دل سپردنه و
با یه ناکامی غرق غم نشدن
از شمار گلای بارون دوست
با هجوم تگرگ؛ کم نشدن
تو خودت حاصل معاشقه ای
تووو یه دنیای سبز حاصلخیز
با بهاری که میرسه از راه
همقدم شو که رد شی از پاییز
درس و مشقت تمام میشه ولی
مشق عشق از گذشته تا ابده
کی تو رو از شکست ترسونده؟
کی میگه دوس پسر بگیری بده؟
غیرت من میگه که دخترمو
توی تنهاییاش ول نکنم
برکه ی فکر بکرتازه تو با
نقل قول خرافه گل نکنم
غیرت من میگه که خنده رو از
روی لبهای تو جدا نکنم
هیشکی آزادیتو نگیره ازت
سهم قلبت رو انزوا نکنم
دختر مهربون و خوشکل من
وقتشه؛ عاشقی رو تمرین کن
دفتر خاطراتتو این بار
با یه عشق قشنگ تزئین کن
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,267
Posted: 11 Dec 2014 17:47
"آخرین فرصت"
من به "نه" گفتنام مجبورم!
چون غرورم حریم ارزشمه
لرزش تو صدامو بشنو که
مژده بخش شروع لغزشمه
همقدم با پاهای خسته م باش
چند روزی به رسم همسفری
قلبمو عاشق بهارت کن
با نسیم نوازشی گذری
این تجاوز حلال میشه با
ورد جادویی طلسم عشق
رد شو از خط قرمزتن من
با گذرنامه ای به اسم عشق
بگذر از مرز این نباید ها
مثل روحی که رد شه از دیوار
خنجر قرمزت رو راهی کن
روی رگهای آبی اجبار
با لبای دلیر و بی شرمت
"نه" رو از رو زبون من بردار
آخرین فرصت من امروزه
سرنوشتم رو به خودم نسپار!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,268
Posted: 11 Dec 2014 17:54
"جنگ تحمیلی"
دس گرفتی رژ لبی براق
واسه اعلان جنگی تحمیلی
پای تجهیز لشکرت هستی
با یه لاک بنفش اکلیلی
گوشوارت هلال ماهه ولی
مثل شمشیر تشنه می مونه
هیچ کی قدر ظرافتای تو رو
جز چشای خودم نمی دونه
لشکر من قطاری از درده
آشنا با صدای گریه ی ریل
کوررکورانه می پرستمتو
شعرهامم همش به خط بریل
پرچم صلحمو نمی بینی
بس که بیرحمو وحشیه چش تو
من پریشون ترین دلو دارم
پیش نظم و نظام ارتش تو
از تو دوری کنم که می میرم
چاره جز جنگ نابرابر نیست
هیچ کی مثل دلم تو این پرواز
راه و چاه سقوطو از بر نیست
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,269
Posted: 11 Dec 2014 17:55
"جنوبی ترین خیابون"
این خیابون به سایه بدبین و
از کلاغ و سیاهی بیزاره
یه کبوتر گذشت از رویاش
تا ابد چش به راه اون داره
این خیابون صداتو می شناسه
خنده هاتو نبرده از یادش
خواب می بیندت تو بیداری
خفه میشه تو خواب فریادش
این خیابون دلش واست تنگه
از هیاهو پکر شده انگار
عاشق خلوت شبه وقتی
بغضش آهسته می شکنه هر بار
این خیابون که خاطرات تو رو
تا ابد تو خودش بغل کرده
عطر هر لحظه ی حضورت رو
تو نم باروناش حل کرده
این جنوبی ترین خیابون شهر
خیلی غمگین و بی کسه اینجا
از کبوتر یه مشت پر مونده
شهر شاهین و کرکسه اینجا
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,270
Posted: 11 Dec 2014 17:57
"با تو بودن"
همین که کنارت بیام و برم
واسه دلخوشی های من کافیه
تو مضمون شعرای ناب منی
ردیف غزل های خوش قافیه
همین که بشه زیر چشمی کمی
به طرز قدم های تو خیره شم
همین که بشه محو موهای تو
با اون رنگ زیتونی تیره شم
همین که بیای رد شی از راهرو
یه چن ثانیه عطرتو بو کنم
همین کافیه تا بشه غصه رو
از این قلب وامونده جارو کنم
من این صحنه های حضور تورو
میخوام لحظه لحظه تماشا کنم
یه موضوع بکری که باید تو رو
به سبکی جسورانه انشا کنم
به شوخی اشاراتی میشه رسوند
اگه لاله پیشت زبون دلم
یه ترفنده دیوونگی های من
واسه استتار جنون دلم
میدونم اگه رو شه دستم پیشت
می گیری همین شادیا رو ازم
مث مرگه واسم بگیری یه روز
ته سهم آزادیا رو ازم
یه گرمای مطبوعی تو بهمن و
یه نوری تو شب های بی اعتماد
یه عشقی که بی شهوت داشتنت
دلم "با تو بودن" رو تنها میخواد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
صفحه 227 از 235