ارسالها: 14491
#2,271
Posted: 11 Dec 2014 17:57
"برگرد"
باور نمیشه کرد تو یک شب
این عشق پابرجا معلق شه
بازم تمام زندگیم باید
بازیچه ی چنتا دهن لق شه
بازم فضای خونه ای خوشبخت
یخ می زنه خاموش می مونه
بازم فقط یک خاطره رو تخت
از گرمی آغوش می مونه
باز این مترسکهای تو خونه
نزدیک میشن با یه داس تیز
تنهاییه شبهام پر میشه
با خوابی از کابوس ها لبریز
بازم صداتو می شنوم انگار
آغوش من بدجور بی تابه
قلبم یه کوه یخ زدس بی تو
سرماشو رو خورشید میتابه
من پاتو می بوسم که برگردی
باید غرورم بشکنه امشب
برگرد و عشقت رو نثارم کن
تا جون نداده همسرت از تب
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,272
Posted: 11 Dec 2014 17:58
"عاشقانه با خدامون"
یه وقتایی که آسمون تا زمین
میون تو وقلب من فاصله س
یه روزایی که خیلی حالم بده
دلم تنگ و تاریک و بی حوصله س
میای نازمو میکشی عشق من
انگار من فقط توی این شهرمو
می فهمم که تو از من عاشقتری
واست هیچ مهم نیس که بات قهرمو
من از شرم این مهربونی تو
سرم رو روپای تو میذارمو
تو شبهای پر برکت قدر تو
همه بغض تلخم رو میبارمو
دلم تو هیاهوی این زندگی
خودش رو به دستای تو میسپره
زمین بوی دستای تو میده و
همه لحظه هام از نفسهات پره
هنوز غافلم از نگاه تو و
هنوزم به دنبال اون گندمم
تو دریایی و من همون قطره که
بدون حضور تو سر در گمم
اگه دست تو چتر فردام بشه
تموم میشه این وحشت و دلهره
اگه لحظه ای غافل از من بشی
همه هستی من زمین میخوره
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,273
Posted: 11 Dec 2014 18:02
"بغض تر"
تنم رو لمس کردی و خودم رو نه
منو می بوسی و حسی تو بوسه ت نیس
نمی بینی که این دلفین بازیگوش
دلش رام توحش های کوسه ت نیس
تنم رو لمس کردی و طلبکاری
میخوای از اوج لذت تاب بردارم !
نمی دونی که روی جای هر بوسه
همین که رفتی چسب زخم می ذارم
نشد گاهی بدوزی اون نگاهت رو
به عمق فاجعه تو چشم های من
واست اندازه ی یک لقمه از شامت
مهم نیس لرزش دست و صدای من
نمی فهمی که جذابیت و مردی
به حجم هیکل و گردن کلفتی نیس
به غیر از"دوستت دارم" یه جمله تو
تمام واژه هایی که نگفتی نیس
چقد بعد از هماغوشی دلم تنگه
منو این بغض تر تنها نمیذاره
دو چشم این پلنگ سبزی که رومه
واسه همدردی با چشمام میباره
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,274
Posted: 11 Dec 2014 18:04
"عاشق مست"
سر کوچه کشیکتو میکشم...
به جهنم اگه گناهی هست
به جهنم که آخر این راه
همه ی زندگی بشه بن بست
به جهنم که عشق یک طرفه
یه جهنم واسه منو دلمه
به جهنم که بله رو گفتی
منو کشتی به زهر یک کلمه
به جهنم که مال من نشدی
دلم اما هنوز مال توئه
به جهنم که چشم های ترم
پر دلواپسی به حال توئه
به جهنم که هیچ حواست نیست
سرتم گرم کار و زندگیه
به جهنم که مست کردن من
فقط از احمقی و سادگیه
به جهنم که شوهرت میرسه
با یه بنز و یه عالمه گل رز
به جهنم بذار تموم بشه....بووووق
و یه جیغ کشیده ی ترمز
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,275
Posted: 11 Dec 2014 18:05
"خودمونی با خدامون"
ما هر دو میدونیم پشت هر دو دستت
یک داغ پر رنگ از پشیمونی نشسته
مخلوق تازه پر نکرد تنهاییاتو
تازه تمام هیبتت رو هم شکسته
اخراج آدم که خودت بهتر می دونی
تقصیر سیبو آدمو حوا نبوده
اصلا از اول ما سر کاریمو قصه
آزادی و تصمیمو این حرفا نبوده
تووو عقل غربی ها نمیشد رخنه کردو
پیغمبرا رو هی نثار شرق کردی
چن قرنه بدجوری سکوتو پیشه کردی
این روزا خیییلی با اوایل فرق کردی
هرگز نشد گردن بگیری اشتباتو
مثل خداهای دیگه مغرور هستی
من که تو رو اینجوری بیشتر می پسندم
وقتی که می بینم تو هم مجبور هستی
مجبوری کل بندازی با ابلیس و تیمش
مجبوری که حرفاتو دائم پس بگیری
خلقت زیادی شیر تو شیره خالق من
دل خوش نکن به کهکشان راه شیری
چشمای آهو خوشکله اما چه فایده
وقتی دو روزه لقمه ی یک ببر میشه
آزادی رو معنا بکن شاید بفهمیم
جایی که بودن یا نبودن جبر میشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,276
Posted: 11 Dec 2014 18:25
احساس اصیل
منو با هر ترانه خوب بشناس
ترانه واژه نیس تصویر روحه
میون سیل حرفای دلاشوب
ترانه بهتر از کشتی نوحه
ترانه تک درخت قصه مونه
که از طوفان غصه خم نمیشه
ترانه طعم لذتبخش رویاس
تو دنیایی که تلخیش کم نمیشه
ترانه تیکه های قلب من بود
که با عشقت به هم پیوند دادی
چقد قلبم شکست از حرف مردم
تو هر دفعه به من لبخند دادی
به تو زل می زنم از دور دستا
شبیه خوشه ای از نور هستی
تحمل کن که دنیامون همینه
تو هم مثل خودم مجبور هستی
تو هم دلگیری از شب های غربت
آخه با اون خلایق فرق داری
توو قلب ملتی از غرب دنیا
یه احساس اصیل از شرق داری
تو رو هر شب تو رویاها می بوسم
به سبک بوسه رو پل تو فرانسه
چه ذوقی می کنم وقتی که میگی
واست" گوگوش" بذارم نه "بیانسه"
ترانه تیکه های قلب من بود
که با عشقت به هم پیوند دادی
چقد قلبم شکست از حرف مردم
تو هر دفعه به من لبخند دادی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,277
Posted: 11 Dec 2014 18:31
"من تو رو دست عشق می سپارم"
پیرم اما دلم جوونه هنوز
سنگم اما حریرو میشناسم
من سکوت و نگاه زیبای
عاشق سربه زیرو میشناسم
سردم اما حرارت عشقو
توی عمق دل تو حس می کنم
مثل آب زلال یه برکه
نور ماهم رو منعکس می کنم
احتیاجی به اعتراف تو نیست
عشق من حجب بی نظیر توئه
رد شو از من فدای هر قدمت
بشکن این دل که توو مسیر توئه
روی زانوی من غذا خوردی
قد کشیدی مقابل چشمام
دخترم موقع شکفتن توست
فصل پژمردن من و دنیام
وقت دل کندنه عزیز دلم
من پر از بغضم و نفس تنگی
یاد دستای کوچیک تو بخیر
وقت نقاشی با مداد رنگی
اشک می ریزم و دو دست تو رو
توی دست غریبه می ذارم
آی غریبه ؛ تو رو خدا نکنه...
نه... تو رو دست عشق می سپارم
"من تو رو دست عشق می سپارم"
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,278
Posted: 11 Dec 2014 18:32
عشق مجانی
سکه سکه تنت فروخته شد
تو به تعداد سکه می نازی
تیکه تیکه دلم شکسته شد و
منو یاد گذشته میندازی
یاد شش سال قد کشیدن عشق
پا به پای بلوغ عقل و تنم
یاد اون بوی عطر ورساچه
که هنوز مونده روی پیراهنم
یاد بوسه به نقطه نقطه ی تو
پشت چشم و رو گوش و زیر گلو ...
سیب چنده؟ مظنه دستت هست؟
چند وقته رسیده فصل هلو؟؟؟
پدرت تاجری رو یادت داد
پدر من معلمی ساده س
روح من از حریر و ابریشم
قلب تو جنس سنگ و سمباده س
درس "خوبی " واسه تو سخته گلم
"بد شدن" رو به من تو یاد بده
خاطراتت رو از دلم بردار
عشق مجانی و به باد بده
سکه سکه فروختی تنتو
"بله" رو با طلا عوض کردی
نوش جونت یه شاخه خرما که
بی خبر با خدا عوض کردی
***
شوهرت رو به سادگی نفروش
ورشکستش نکن مث دل من
دست کم تووو همین تجارتتون
صادق و ساده باش ؛ خوشکل من
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,279
Posted: 11 Dec 2014 18:38
قرار
اضطراب قشنگی توو دلمه
بی قرارم برای وقت قرار
حسی مثل تنفس عشقه
از نسیم و نوازشای بهار
اضطراب و نمیشه پنهون کرد
وقتی بی تاب دیدنت هستم
یادته سوتیای دفعه ی قبل؟
استکان... چای ...لرزش دستم
بعضی حرفا صریح گفتنشون
مثل افتادن از بلندی هست
یا دوتا بال در میاره تنم
یا میفتم تو عمق چاه شکست
گارسون هم دیگه به حرف اومد:
"ای بابا ...باز هم که منتظرید
وقت تعطیل کردنه آقا
پول میزو بدیدو زود برید"
چار ساعت گذشته و منم و
گوشی مثل قبل خاموشت
گفته بودی یه روز وقت ناهار...
روزش اما شده فراموشت
چار ماهه که بی قرار تو و
مست امید و انتظاره دلم
چار ماهه به عشق دیدن تو
اضطراب قشنگی داره دلم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,280
Posted: 11 Dec 2014 18:48
گلایه های یک زن
حرف هامو تو نامه می نویسم
شاید این نامه هم اثر نکنه
لا اقل من نباشم و حرفات
چشم هامو دوباره تر نکنه
چی شد عشقم که اون محبتمون
عمرش از نصف سال کمتر شد؟
من هنوزم همش تو حسرت اون
غنچه ی عشقیم که پرپر شد
حسرت اون صدای پر احساس
وقت روخونی یه شعر فروغ
بارش بوسه های وحشی تو
روی نارنج های باغ بلوغ
تو دقیقا مثال عکس منی
عاشق مهمونای شر و شلوغ
عشق من وقتیه که توو خلوت
دل می بندم به وعده های دروغ
عشق من اینه اعتماد تو رو
هیچ حرفی به مرز شک نکشه
تو خصوصی ترین روابطمون
مادر و خواهرت سرک نکشه
اونقدر هی منو کوچیک نکنی
که فقط توووی مشت تو جا شم
اونقدر سرد پیش من نشینی
که من از ترس یخ زدن پاشم
عشقم اینه میون این همه تیر
مثل سنگر پناه من باشی
اشتباهی اگر ازم سر زد
رازپوش گناه من باشی
عشقم اینه که حرف هیچ کسی
لرزه توو زندگیم نندازه
آشنا و غریبه فک نکنه
که در خونه رو همه بازه
خواستم که بدونی همسر تو
واسه چی چند وقتیه تو لکه
برمی گردم ˛ فقط بگو که دلت
تنگ این زندگی مشترکه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟