ارسالها: 6368
#251
Posted: 16 Jan 2014 22:23
به هیچکس اعتمادی نیست
زمونه مثل کلتی که به ماشه ش اعتمادی نیست
همش روی تو می خنده ولی این خنده عادی نیست
یه کلتی که تو هر دستی روبه روش سیبل تیراشه
مهم نیست سمت کی باشه جوونا حتی پیراشه
به هیچ کس اعتمادی نیس به این بی رحمی عادت کن
بذار دنیا ازت رد شه با دستات منو راحت کن
همیشه سهمم این بوده همیشه درو وداغونم
می خوام دنیا رو بشناسم ولی سخته نمی تونم
زمونه زیر و روم کرده نه خاکستر نه آتیشم
فقط اجباری می خندم فقط اجباری پیر میشم
فشنگه آخرت مرگه بگیر سمتم خلاصم کن
هنوزم پای حرفامم هنوز می گم حلالم کن
تو بد جایی گیر افتادم نه راه پیش و پس مونده
نه دنیا با من هم دسته ازم اینیم که هس مونده
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 6368
#252
Posted: 16 Jan 2014 22:25
هر شب بیدارم
نشستم روبه روت امشب توآروم روی تخت خوابی
توغرقی توی رویاهات ولی من غرق بی تابی
توبالش روبغل کردی ولی من بغض و دردامو
تودنیا روهوس کردی ولی من صبح فردامو
از اول اشتباه رفتم ته این خط رسیدم
توباهام کاری رو نیازام خط کشیدم
زبونم بند یک جمله س نمی تونم بگم پاشو
خدایا سخته اون لحظه که می شمارم نفسهاشو
تو هرشب روی تخت خوابی منم پای توبیدارم
چه دنیایی واسم ساختی ازین غم خونه بیزارم
عذابم می ده حرفایی که روزی عاشقم کردن
با دس دردامو میشمارم بازم دستای من سردن
زدم از خونه ایی بیرون که پیرو بی نشونم کرد
یه بی راهم تو ویرونی نگاهت بی عبورم کرد
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 6368
#253
Posted: 16 Jan 2014 22:35
دست خودم نیست
نمی دونی من این روزا همش درگیر تشویشم
شبیه کوه باروت و شبیه بمب و آتیشیم
شبیه جنگ نرمی که مجال انفجاری نیست
شبیخون بی سربازی که جنگ انتحاری نیست
نمیدونی من این روزا به هراحساسی مشکوکم
یه دریا غرق توفان و یه آبادی تو متروکم
تو از بس دوری از ذهنم قدمهاتو نمیشناسم
چرا از من جدا میشی تو که می دونی حساسم
مثل فیلمای تکراری همش رد میشی از یادم
دیگه دست خودم نیستم یه کاغذ بین گردبادم
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 6368
#254
Posted: 16 Jan 2014 22:55
نمی دونم چی باعث شد
نمی دونم یهو چی شد غرورم پیش تو کم شد
نمی دونم چه احساسی توچشمات بودحریفم شد
نمی دونم دلم لرزید یا به حست دچار بودم
نمی دونم هوس بوده یابه عشقت دچاربودم
نمی دونم چی باعث شددلم سمت توراهی شه
نمی چی باعث شد مسیرامون دو راهی شه
نفهمیدم کجا میرم قدم هام بی ارادس چون
تو تصویر نفس هامی نگاهت مثل دریاس چون
دلم چیزی نمی فهمه این از درد و مریضیمه
دارم درگیر تو میشم تو می دونی یه چیزیمه
بهت وابسته میشم چون وجودت عادتم میشه
به چشمات اعتماد کردم کنارت خوبی در پیشه
با چشمات روبه رو می شم دلم بد جوری میلرزه
کنارم باشی این خونه به این پس لرزه می ارزه
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 6368
#255
Posted: 16 Jan 2014 22:56
تو مرد نیستی
واسه اینکه ازم رد شی رو به روم داری وامیستی
نمی فهمی واسم سخته نمی فهمی تومردنیستی
برای حال و روزایی که وقتی نیستی من دارم
برای قلب داغونم می گفتی کم نمی ذارم
دلم فهمیده بود اینجا ته خط واسه روزامه
شبای بی کسی حالا به فکر آرزوهامه
تو می ری خیلی معلومه توخیلی وقته دل کندی
عذابم میده اون لحظه که وقتی میری می خندی
تو دستام دست تو خالی تو فکرت فکر من خالی
به چی وابسته شم آخه به چه ذوقی باچه حالی
تو درس عاشقی صفری تو دل کندن ازم بیستی
سر مردونگیم باختم نمی فهمی تومردنیستی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 6368
#256
Posted: 16 Jan 2014 22:57
اگه برگردی می بازی
با یه سیگار تو انگشتاش نشست چشماشو رو هم بست
دریغ از فکر مردی که به فرداهاش امیدی هست
نه چش وا کرد نه حرف میزد, نه لبهاشو تکون میداد
نه پاهاش لرزه بر میداشت, نه میگفت از کی چی می خواد
نشستم روبه روش اما, نتونستم حریفش شم
نشد همدرد درداشو, تن زارو نحیفش شم
زدم رو شونه هاش گفتم, داری فرداتو می بازی
همه رفتن تو جا موندی, داری از کاه کو[ه]می سازی
گذشتت رو فراموش کن, به فکر آرزوهات باش
تو مردی غیرت و مشت کن, مثه شیر پای حرفات باش
اگه برگردی می بازی, یه گله گرگ کمین کردن
بوی ترست رو فهمیدن, دارن جسمت رو می گردن
چشاش واشد نگام می کرد, دیدم دستاشو مشت کرده
می شه حدس زد از افکارش, به هر چی بوده پشت کرده
سیگار از دستش افتاد و, با پاهاش زدو خاموش کرد
رگ غیرت شو حس کرد, زدو درداشو بیهوش کرد
بهش گفتم جوونی کن, مسیر اعتیاد سخته
تو راهی که امیدی نیست, تهش دیوار و بن بسته
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 6368
#257
Posted: 16 Jan 2014 23:02
یه کاری کردی که ...
یه کاری کردی بامن که خیالم از خودم تخت نیست
که حتی فکر دوربت هم برای ذهن من سخت نیست
تو کاری کردی تو قلبم به هیچ کس هیچ امیدی نیست
که فکر بی تو بودن هم واسه حسم زیادی نیست
تو با من آشنا بودی می دونستی که دلتنگم
می دونستی واسه حسم با کل دنیا میجنگم
تو می دونستی من هرشب دارم عکساتو میشورم
با اشکی که تو چشمامه می دونی غرق دلشورم
نقاب خنده رو اشکام کشیدم تو نفهمیدی
توانقد سنگدلی حتی داری عکسامو پس میدی
تو کاری کردی با گریه برم تا حدی که کورشم
خدا شاهدمه میرم تا جایی که ازت دورشم
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 6368
#258
Posted: 16 Jan 2014 23:03
بهت وابسته تر میشم
نه فکرت از سرم می ره نه عطرت از تو این خونه
بهت وابسته تر میشم منه عاشق و دیونه
به من قول دادی برگردی از اون روز چش به رات موندم
از اون روز بی کسی هامو از این فکر مریض روندم
صدام می لرزه وقتی که شبا اسمت رو می گیرم
بهت وابسته تر میشم نباشی بی تو می میرم
بهارم بی تو پاییزه یه پاییز زیر بارونه
امیدی که بهت دارم نباشی تلخ و داغونه
روزامو بی تو سر کردم چقد اشک تو چشام جم شد
با لبخند پراز مهرت حسابت از دلم کم شد
رو عشقت خیلی حساسم واسه اینه که مغرورم
یه چشمک کافیه چون که ازت یک ثانیه دورم
داری دستامو می گیری چقد این لحظه شیرینه
نگاه های پر از حست رو قلبم داره میشینه
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 6368
#259
Posted: 16 Jan 2014 23:04
باید باشی پیشم تا درکم کنی
نمی خوام کسی حالمو حس کنه
وقتی زیر بارون قدم میزنم
وقتی بی تو دارم نفس میکشم
حتی وقتی که از خودم میکنم
نمی خوام کسی قلبو حس کنه
وقتی از نبود تو کند میزنه
وقتی اسم تو رو زبونم میاد
وقتی از وجود تو تند میزنه
نمی خوام کسی سهم قلبم بشه
که دنیامو دارم حراج میکنم
غرورم شکست عیبی نداشت
دارم از غرور توخرج میکنم
نمی خوام کسی دستمو حس کنه
وقتی از سکوت خودم یخ زدم
نباید بذارم کسی حالمو حس کنه
آخه از نبود تو خیلی بدم
نمی خوام کسی هی عذابم بده
با حرفایی که قلبمو بشکنه
سکوت خودم واسه من کافیه
حرف بزن سکوتت عذابه منه
نمی خوام کسی سمت قلبم بیاد
تو باید بیای شاید حسم کنی
شاید حال من با تو بهتر بشه
باید باشی پیشم تا درکم کنی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 6368
#260
Posted: 16 Jan 2014 23:06
لباسام بوی تورو میده
لباسام بوی تورو میده
بااینکه صد دفعه شستم
هنوز یاد تو می افتم
با اینکه فکرتو کشتم
ازم دست برنمیداره
سکوت بعد هر خنده م
برای دوری از فکرت
فقط چشمامو میبندم
نمی خوام مثل دیروزم
دلم سنگ صبور باشه
زبونم لال شه ای دنیا
که وردش فقط ای کاشه
چقد سخته تورو دیدن
وقتی بغض توگلوم گیره
اراده میره از دستم
فقط اشک ازچشام میره
نشستم کنج این خونه
به فکر تیغ و رگهامم
همش خیره به عکساتو
به این حلقه همرامم
نشستم با خودم گفتم
عجب غولی ازش ساختم
دیدم اینجوری بی فایده س
لباسامو دور انداختم
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...