ارسالها: 14491
#431
Posted: 22 Jan 2014 19:19
من می خوام اما نمیشه
دوباره از سرزمینِ رویاهام
گلِ خاطرات تو چیده میشه
رنگِ زیبای دوتا چشمای تو
دوباره تو بغضِ من دیده میشه
نمی خوام رو لحظه های بی کسیم
خاکِ رفتنِ تو بازم بپاشه
نمی خوام واسه جنونِ عاشقی
دیگه ماهیِ دلم طعمه باشه
من می خوام اسمتو فریاد بزنم تا خودِ صُب(ح)
من می خوام فقط تو رو داشته باشم
تو ولی رد میشی و میری مثه غریبه ها
چطو(ر) باورت میشه تو رو نشناخته باشم
تویی که برام یه مرهم و سنگ صبوری
بگو پس چرا دلم همیشه پرِ درده
من که با نگاه به تو پر از اشک میشم
بگو خوشی چرا به خونم بر نمی گرده
چرا گلای باغچه بی تو رنگِ زرده
بگو خوشی چرا به خونم بر نمی گرده
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#432
Posted: 22 Jan 2014 19:20
جنازه ی با نجابت
چشماتو روی هم نذار . مرگت و آرزو نکن
واسه پیدا کردنِ اون . اتاقو جست و جو نکن
دیگه نگو دوسش داری . دستات براش هلاکه
کسی که بود کنار تو . حالا اسیر ِ خاکه
یاد همون روزا بی افت . چقد عذابش میدادی
واسه سوالِ آخرش . سیلی جوابش می دادی
یادت بیاد همون روزا . که گفتی بش نرو بیرون
می گفتی آدما بَدن . میشی شکار دیگرون
از دست بدبینیِ تو . به خود کشی راضی میشد
برای راحت شدنش . درگیر این بازی میشد
آخر یه روز که اومدی . با عجله از سر کار
فقط جنازشو دیدی . خونی که ریخته رو دیوار
چشماتو روی هم بذار . وقتشه خوابت ببره
عطرِ نجابتِ زنت . از توو اتاقت بپره
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#433
Posted: 22 Jan 2014 19:20
سکوت
روزه ی سکوت گرفته ، لبای خشکیده ی من
گوشه ی اتاق نشسته ، تن رنج کشیده ی من
تو شبای پر ستاره ، دیگه آواز نمی خونه
تنها با نگاهِ سردش ، واسه فردا نگرونه
با هر نفس از ته دل ، می شنوه صدای غم رو
ایندفعه به جای گریه ، می گیره دست قلم رو
با یک دریا غصه امشب ، رو در و دیوارِ خونه
می نویسه رفتنه من ، باعث خوشبختیتونه
با یه دریا غصه امشب ، رو در و دیوارِ خونه
می نویسه که دعاهام ، باعث خوشبختیتونه
از همین لحظه چشاتو ، رو بالِ ابرا می بینه
می نویسه حرفِ آخر ، عشقِ واقعی همینه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#434
Posted: 22 Jan 2014 19:22
یخ جدایی
با غروبِ چشمای تو . همه دنیام نابود شده
با ضربه های یادِ تو . تنِ شعرام کبود شده
سخته واسم رفتنِ تو . حالم مثه دیوونه هاس
روو فرشِ کهنه ی دلم . اثری از یه ردِ پاس
توو لحظه های دلهره . چشام پر از نیاز میشه
با هر نگاه به عکسِ تو . گریه ی من آغاز میشه
دارم صداتو می شنوم . اما کسی توو اتاق نیست
رفتنِ تو یه نقشه بود . می دونم یه اتفاق نیست
برای دیدنت باید . مرگمو آرزو کنم
توو جاده های خاطره . عکستو جست و جو کنم
باید دوباره بگیرم . دستای سردِ رویامو
تا چادرِ سیاهِ شب . تیره کنه این دنیامو
کاش این سکوتِ لعنتی . با صدای تو بشکنه
کور بشه چشمِ اضطراب . وقتی توو آغوشِ منه
تموم بشه فاصله ها . یخِ جدایی آب بشه
آروم بشه دریای غم . چشام دوباره خواب بشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#435
Posted: 22 Jan 2014 19:24
رویای خوش
لحظه ای که بی تو تنها میشم
دیگه دنیا واسه من زندونه
رفتنت خیلی عذابم می ده
اشکِ غم کنارِ من می مونه
تو هوای این اتاقِ تاریک
عطرِ خوبِ تنِ تو پیچیده
چشم تارِ این دل بیمارم
واسه برگشتنِ تو خوابیده
سهمِ من از تو همین رؤیا شد
لحظه هام که بی تو پرپر میشه
حسِ شومِ انتظارِ فردا
گریه ای که داره بیشتر میشه
با طلوعِ این شبِ تنهایی
چشممو با حسرتت می بندم
توی این سکوتِ تلخ و ممتد
با همین رویای خوش می خندم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#436
Posted: 22 Jan 2014 19:28
تجسم یک رویا
شهرِ ما تصویری از گناه شده . آدما به فکرِ کشتن و قصاص
سَرِ هر شقایقی بالای دار . دنیا جنگلِ بی قانون واسه ماس
عشق و مهربونی زورکی شده . همه جا وجود تزویر و ریا
هر کدوم از عابرای شهرِ دل . طعمه ی مترسکای بی حیا
نرخِ تن اندازه ی یه لقمه نون ، مرکز اصابت تیرِ هوس
کفترای زخمیِ دلای ما ، به فکرِ رها شدن ازین قفس
خونه های سنگیِ سکوت ما ، سنگرِ بی سرپناهِ شب شدن
چشمای بی مهرِ این آدمکا ، بیشتر از گذشته بی ادب شدن
نگاها از پشتِ پنجره دیگه ، مثه جغدِ کور از رو غرض شده
با وجودِ این دلای آهنی ، سرنوشتِ آدما عوض شده
حالا با وجود اینهمه عذاب ، وقتشه من و تو از عشق بخونیم
قدرِ لحظه های عمر و بدونیم ، همیشه کنار هم "ما" بمونیم
با مرگِ ستاره های آسمون ، شبِ ما طلوعِ فردا نمیشه
تا خدای مهربونمون نخواد ، قصه ی خوشبختی معنا نمیشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#437
Posted: 22 Jan 2014 19:30
قصه ی زمونه
وقتی که نم نمِ بارون . تو رو یاد من میاره
حتی آسمون روشن . به چشام تیره و تاره
پشت دیوار خیالات . صد تا حرف عاشقونه س
توی هر بغضِ شبونه . گله ای ازین زمونه س
هر قدم رو به سقوطم . تو نگام پر از هراسه
مردن از عشقِ تو اما . بدترین نوعِ قصاصه
همدمِ دل خستگی هام . خوندنِ همین ترانه س
وقتی که تو داری میری . زنده موندن یه بهانه س
ساعتِ اتاقِ قلبم . بی صدا آروم نشسته
نگاهِ منتظرش رو . به چشِ نازتو بسته
قصه ی زمونه اینه . مرگِ عاشق توی حسرت
دیدنِ خوابای زیبا . کنجِ این زندونِ وحشت
همدمِ دل خستگی هام . خوندنِ همین ترانه س
وقتی که تو داری میری . زنده موندن یه بهانه س
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#438
Posted: 22 Jan 2014 19:35
تصور کن جای من باشی
گاهی وقتا که دلگیرم / خیره به عکس ماه میشم
حالم بد میشه و بازم / با غصه ها همراه میشم
دارم حس می کنم مُردم / توو اوجِ بی کسی و غم
میخوام تو جای من باشی / توو این لحظه فقط یک کم
شاید حس می کنی اما / نمی خوای مال من باشی
شاید فکر می کنی زوده / که برگردی و پیدا شی
شاید تو داری می خندی / به من و این احساسم
شاید می خوای ازم دور شی / تا تو رو بیشتر بشناسم
می دونم فکرشم سخته / اینکه تو جای من باشی
تصور کن اگه یک روز / توی دنیای من باشی
اگه تو جای من باشی / فقط خنده هات کم میشه
حتی بهشت زیبا هم / به چشمت جهنم میشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#439
Posted: 22 Jan 2014 19:36
ندیدی التماسمو
برای گفتن احساس من / هزار سال نوشتن بازم کمه
برای توصیف اشک چشمام / رگبار بارون فقط نم نمه
رفتنت یه حقیقت تلخه / مثه روز که واسم روشنه
تو رفتی پیِ تقدیر خودت / اما خیالت هنوز با منه
با اسم زیبای تو باز / سیاه میشه دفتر من
اما دیگه اشک نداره / چشمای خیس و تر من
نازنین خیال من / رفتی سراغ زندگیت
نگفتی شاید بمیره / این عاشق همیشگیت
ندیدی التماسمو / دستای بی پناهمو
سپردی دست رویاها / این دل بی گناهمو
شکستی بغض خلوتم / توو چشم کور ساعتم
فکر تو عادتم شده / نگو که من بد عادتم
نشکن دلی که یادته / فقیر و بی بضاعته
حتی به وقت خنده هم / افسرده و ناراحته
بذار که گریه های من / با تو بازم خنده بشه
عاشق مرده پای تو / یه بار دیگه زنده بشه
بیا که چشم خشکمو / از عاطفه سیراب کنی
رویای شادم بشی و / کابوسمو خراب کنی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#440
Posted: 22 Jan 2014 19:38
تو کجایی؟ کِی میایی؟
تو کجایی؟ کِی میایی؟ / بیا که دیگه بریدم
ازین دنیای دل مُرده / که هرگز وفا نداره
تو کجایی؟ کِی میایی؟ / دارم کور میشم دود میشم
می سوزم از داغیِ شب / گریه هام صدا نداره
تو کجایی؟ کِی میایی؟ / تا کِی چشم انتظار بمونم
به هوای دیدنِ چشمات / هر شب تا صبح بیدار بمونم
با چشمِ خیس، روو به آسمون / هر شب تا صبح دعا بخونم
هر شب تا صبح دعا بخونم / هر شب تا صبح دعا بخونم
بیا که پاییزِ خشونت / نو بهارِ مهربون باشه
درختِ پیرِ دلهای ما / یکباره دیگه جوون باشه
بیا که مترسکهای شهر / لباسِ واقعی بپوشن
نفس های سردِ بی مهری / پر از گرما داغِ داغ باشن
بیا که لبخندِ حقیقت / روو لبِ خیسِ دروغ باشه
کودکِ محبتِ مردم / به فکرِ سنِ بلوغ باشه
بیا که با حضورِ تو من / بخندم خوشحال و شاد باشم
نترسم از سایه ی اندوه / از زندونِ غم آزاد باشم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟