ارسالها: 14491
#541
Posted: 1 Feb 2014 15:38
کویر بودن
میخوام تو این سکوتِ شب
چشاتو از یاد ببرم
پرنده شم تنگ غروب
از بوم دنیا بپرم
خالی بشم از آرزو
از عشقِ تو از وسوسه
سراب دنیایِ منی
کویر بودنم بسه
تو ساحلِ نگاه تو
قایق قلب من شکست
عمری تورو بهونه کرد
به شوق دریا دل نبست
وقتی خدا تو چشماته
چشماتو روی من نبند
به عاشقیم طعنه نزن
به گریه هایِ من نخند
میخوام تو این سکوتِ شب
چشاتو از یاد ببرم
پرنده شم تنگ غروب
از بوم دنیا بپرم.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#542
Posted: 1 Feb 2014 15:39
روبروی تو
من از دنیا بیزارم از اینکه دوستت دارم
از اینکه خیره بر راهت گل امید می کارم
من از دنیا چه میخواهم به جز گرمای آغوشت
به جز عشقی که مدتهاست دگر گشته فراموشت
من از دنیا چه میخواهم بجز یادت بجز رویا
بجز گرمای دستانت کنارِ ساحلِ دریا
من از دنیا چه میخواهم که باشم آرزوی تو
تو باشی و بمانم من همیشه روبروی تو.....
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#543
Posted: 2 Feb 2014 19:19
ترانه سرا
امین شیخی ****بیوگرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#544
Posted: 2 Feb 2014 19:20
تن به تن
خوبـه توو اوجِ اضـــطراب و ترس
لای مـــوهات میـــشه قایـم شد
از لَبـت چای خـورد و بــعد آروم
مثــل هر شب کـمی ملایـم شد
راه میــــرم تو سـاحلِ چشـــمات
مـــوجِ چشـــمام ، اوجِ آشـــــوبه
باز امـــشب خلیـــجِ اَبروهــــات
مثـل محصــولِ سیـب مرغـــوبه
پشـــتِ شیــشه بخارِ بارون و
بوسه هاتو!!...صـدای موسیــقی
لغــزشِ دســـت مـن رو بازوهات
تختِ خواب و!!...یه حسِّ تلفیقی
فصلِ آغـووشِ تو زمستون نیست
یا که اصـــلاً جنـــوبه آغـــوشت
بیــنِ این جنـــگ تن به تن تنــها
مرزِمون میــشه قُطــرِ تن پوشت
گردَنـت نه!!...یه ذرّه پاییـن تر!!...
میـــشه یه رود خونــه پیدا کرد
توی اعــماقِ اون شنــــا کرد و
بعدَشـم مــوجِـت و تماشا کرد
بیـــنِ قطـبِ جنــــوبمون امشب
جنــگ تا عمقِ هر دومون میـره
تا خودِ صبــح غرقِ هـم میشیم
عشــــق با ما مـُــدام درگیـــره
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#545
Posted: 2 Feb 2014 19:26
تشنّج
دستم رو با سیگار سوزوندم
این بوی تلخِ سوختن خوبه
رفتارِ من اصلا طبیعی نیست
دنیام امشب دستِ م*ش*ر*و*ب*ه
عکسِ تو رو با عشق میبوسم
تا خاطراتم صف به صف میشه
پا میشم و توو خونه میگردم
این جستو جو هم بی هدف میشه
بازم تشنّج ، خودزنی از درد
اون حادثه!! ... ماشین و یک دیوار
دستای سردت توی دستم بود
اصلا ولش کن!! ... کو یه نخ سیگار؟؟!!
باید برم بیرون ... هوا بد نیست
امشب تمومِ شهر و میگردم
دنیا چرا رد میشه با سرعت؟
یا گازِ ماشینم رو پُر کردم؟!!
آهنگِ مخصوصت رو میذارم
"دنیای این روزای من":سخته
هر کی من و بد مست میبینه...
میگه ببین: این مرد خوشبخته
بازاین خیابون! ... خاطراتِ تلخ
اون جیغِ ترمز!! ... بعد: ... یک دیوار
آره!! ... همین جا رفتی و راحت ...
اون صحنه امشب میره رو تکرار
این بوی بنزین!! ... زجّه های بووووووق
مردی مَسیرِ مرگش و میره
آرووم باش امشب تماشا کن ...
عشقت دُرس(ت) سبکِ تو میمیره!!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#546
Posted: 2 Feb 2014 19:28
حرف آخر
نمیگم که ترکم نکن یا نرو!!
نه!...باورنکن!...من نمیگم بری
فقط مدّتی میشه داغون شدم
تو هم مثلِ من از خودم دلخوری
تو حق داری این زندگی خوب نیست
چقد صورتت مُشتم و لمس کرد
چقد من شکنجت بدم بی دلیل...
که تو یک زنی!! من به ظاهر یه مرد
درسته تو مردت یه پا مرد نیست
نشد بی کسی هاتو مرحم بشم
همین آخرین خواهشِ من شده:
نذار بیشتر از این جهنّم بشم
صدای شکستن!!...یه لیوان!..."سه قلب!!!"
چه دلگیره این تخته خوابه اتاق
نمیخواام بازم شلوغش کنی
دوباره بگی: حرفِ آخر!!...طلاق!!
به حرفم یه بارَم شده گوش کن!!
یکی جیغِ ما اون و کَر میکنه
ببین هردو خوبیم...فقط این وسط
یه بچّه به شدّت ضرر میکنه
درسته حواسم ازت پَرت بود
درسته حسابی ازم دلخوری
ولی بچّه مون بی گناهه!!...ببین:
یه کم فک کنی،میشه بازم نری...
صدای شکستن!!...یه لیوان!..."سه قلب!!!"
چه دلگیره این تخته خوابه اتاق
نمیخواام بازم شلوغش کنی
دوباره بگی: حرفِ آخر!!...طلاق!!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#547
Posted: 2 Feb 2014 19:30
یک استکانِ مرگ
یک استکانِ مرگ خوبه...نه؟؟!!
وقتی دُرس(ت) با درد درگیری
هر فرصتی شد/امتحانش کن
سخته...ولی با عشق میمیری
هر وقت مستی اشک میریزی
امٌا...نه! اینجوری نمیشه مَرد!!
تنها به این فک کن که با یک تیغ
این برزخ و باید تمومش کرد
اصلن چرا پرواز از پُل نه؟؟؟
اینجوور مردن سبکِ آزاده
حالت خرابه...آره میدونم
انگار بَختَک جوونِت افتاده
درداتو میفهمم خودم...آره
عینِ همین زخم و منم خوردم
صدبار فکرِ خودکشی کردم
هر بار دیدم:قبلَ از اون مُردم
امٌا ببین من تجربه م میگه:
تو این شرایط زندگی سخته
باید ببخشی!!...رُک بگم:دنیا
یک ماده ی چسبنده رو تخته
دارم به این فک میکنم شاید:
قبلن خودت مُردی نفهمیدی!!
وقتی همون شب تو اتاقِ خواب
یک مردِ لخت و با زَنت دیدی
یک استکانِ مرگ مونده تا!!
فردا بفهمن تو تمامِ شهر
روزنامه!!...روزنامه!!...یکی مُرده!!!
با خوردنِ یک استکانِ "زَهر"
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#548
Posted: 2 Feb 2014 19:32
ظلمِ تاریخ
وقتی خجالت می کشیدی از غرورت
حتی یه لحظه فکرِ مردن رو نکردی
چی توو شهادت دیده بودی؟...که اَزون روز
با عشق رفتی تا همیشه برنگردی
بد جور می رفتی به سمتِ آب و آتیش
انگااار چشمای تو دنبالِ خدا بود
راحت گذشتی از خودت توو کربلا تا
عالم بدونه که بهشتت تا کجا بود!!!
اِنقد جوونمردی که وقتِ خوردنِ آب
توو دستِ تو،تصویرِ طفلانِ حسین بود
اون حالَتی که آب و توو دستت نخوردی
زیباترین پیامِ طوفانِ حسین بود
دستات رو تووی اوجِ بی رحمی بُریدن
امٌا تو مَشکت رو به دندونت گرفتی
تو ایییستادی روبه روی ظلمِ تاریخ
ایمانِتُ با دادَنِ جونت گرفتی
توو رفتنِ تو زندگی فریاد می زد
رفتی که مرگت واسه عالم درس باشه
کاری رو کردی که هنوزم بعدِ عمری
از غیرَتت توو قلبِ دشمن ترس باشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#549
Posted: 2 Feb 2014 19:34
مُدارا نکن
مُدارا نکن تا که عاشق بمونم
به من حق نده تا کنارِ تو باشم
با عشقت عذابم بده تا همیشه...
نتونم مَن از این عذابم رهاشم
یه کم اَخم کن حالِ من بد شه از درد
یه وقتی ازم دوور باش تا بمیرم
جوابم نده پشتِ گوشی،بذار من
سراغت رو گاهی حضوری بگیرم
عذابم بده من که حرفی ندارم
من اینجوور عاشق ترم تا همیشه
بلایی سَرم در بیار با غرورت
که هیچی برام دردِ عشقت نمیشه
نگاهم نکن تا زمستون شه چشمام
ازم رد شو تا ضعف کنم بی اراده
بذار با یه حسٌ غریبی من از دور
نگاهت کنم توویِ پاییزِ جاده
حسابی بذار تا دلم تنگ بمونه
یه جووری که دائم اسیرِ تو باشم
به میلِ تو وقتی شکنجم تموم شد
بذار با یه بوسه به تو مبتلاشم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#550
Posted: 2 Feb 2014 19:37
دنیای من توو بهترین حالَت
دنیای من توو بهترین حالت،تنها تماشاته که را(ه)میری
بی وقفه بازم عاشقت میشم،وقتی که تو دستامو میگیری
موهات بازه مثلِ سونامی،امواجش از دورَم خطر داره
احساسِ خوبی داره اینجایی...حسٌی که دریای خزر داره
چشمات اقیانوسه آرومه،من غرق میشم توی آرامش
رویا همین احساسِ من با تو...حسٌی که من بد جور میخوامش
آغوشِ گرمت ارثِ خورشیده،با عشق امشب انتخابم کن
دوباره یک رویا رو با من باش،با بوسه ای دوباره خوابم کن
دنیای من توو بهترین حالت،یک بوسه از تو زیرِ بارونه
لبخندِ تو این قدرَتُ داره،توو آسمون ماهُ برقصونه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟