ارسالها: 14491
#551
Posted: 2 Feb 2014 19:42
توبه می کنم
زمونه مثلِ یه چرخ و فلک توو شهرِ بازی
منو میبره بالا وو یه بار میکشه پایین
همیشه زندگی مثلِ همین بازیِ تلخه
یه روز شادیو خوشحال،هزار سال میشی غمگین!
اگه تمامِ این زمین بیفته توی دستام
میدونم که به آسمون طمع میکنم اینبار
میدونم که یه روز مهلتِ بودنم تمومه
یه روزباید بذارمو بگم خدانگهدار
چقد حریص شدم گم شده راهم توی دنیا
واسه دو اسکناس حتی خدامو می فروشم
خدایا کمکم کن، خطِ قرمزو ببینم
میخوام اَگه بشه دوباره با تو رو به روشم
ببین خسته شدم از این همه بالا وو پایین
تو هر جایی که هستی،اگه میشه، کمکم کن
تو میبینی چقد سنگینه بارِ روی دوشم
خدایااا اَگه میشه یه کم از فاصله کم کن
همه درهای تو به روی من زنجیرو قفله
میگن که اسمِ تو کلیدِ هر چی قفلِ بسته س
می دونم که پناهِ دلشکسته ها تو هستی
خدایا تو به دادِ من برس ،دلم شکسته س
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#552
Posted: 2 Feb 2014 19:45
هر وقت مَستم اشک میریزم
وقتی که رفتی زندگی هم رفت،من با خودم هر روز می جنگم
باور نکن سازش کنم با من،برگرد من بد جور دلتنگم
مشروب این روزا یه تسکینه،هر وقت مَستم اشک میریزم
از بس پیرم کرده تنهایی،حس میکنم همدردِ پاییزم
مشتام با دیوار وَر میرن،با هر چه غصّه س من هم آغوشم
از ترسِ تنها بودنم اینجا،هر شب یه لیوان مرگ مینوشم
دوریت با خوونم نمیخونه،برگرد من با من نمیسازه
وقتی نباشی (ما)به من یا تو،هر لحظه بی برگشت می بازه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#553
Posted: 2 Feb 2014 19:46
هجوم کرکس ها
با هر نفس داری هَدر میری
کی جز خودت همدردِ درداته
داری تظاهر میکنی خوبی
اما یه پاییز شکلِ دنیاته
دردای عالم با تو درگیرن
هر شب یه جوری مبتلا میشی
دنیا یه دریا جنسه آتیشه
یک عمر اینجا غرقِ آتیشی
اینجا نشونی از بهشتی نیس
داری به چی چشماتو میدوزی
باور نداری امتحانش کن
هر جا بری آتیشه میسوزی
وابسته باشی تووی این دنیا
تردیدِ موندن برزخت میشه
تو یک درختی رو زمین امّا
وصلی بهش بی برگ و بی ریشه
وقتی جهان دشمنه خونیته
وقتی به دنیا اعتمادی نیست
باید نمونی توی این اوضا(ع)
بیهووده جنگیدن جهادی نیست!!!
راحت ،طنابی داره گردن کن
آسوده مُردن کارِ هر کس نیست
حتی بمیری تو جهنّم هم
اطرافِ تو اینقدررر کرکس نیست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#554
Posted: 2 Feb 2014 19:48
"خوونه ی ارواح"
تمامِ ساعِتا رو غم گرفته
غبارِ توو هوایِ سردِ خوونه
به جای بلبلِ داخلِ باغچه
کلاغِ شومِ بدبختی میخونه
در و پنجره ها شدن روانی
با هر صدای باد دیوونه میشن
یه چن تا خاطره توو قابِ عکسه
دارن قاتلِ سردِ خوونه میشن
هوا همیشه ابری و سیاهه
چه دردی میکشه قلبِ ترانه
چه سخته پایِ شیرِ آب ببینی
به جایِ آب فقط خوون توو لیوانه
دیوارای خوونه کمر شکستن
تنِ درختِ پیر بدونِ برگه
یه مردی تویِ تاریکی نشسته
توو فکرِ بازی با شمشیرِ مرگه
تنِ آینه شده کیسه ی بوکسُ
چراغهِ خوونه بی صدا می پوسه
توو این خوونه ی ارواح زده ی من
صدای گریه عمریِ رو بُورسه
همیشه شب براهه نمی خوابه
یه بسته قرص همیشه رویِ میزه
تو نیستی جایِ خالیت واسه یِ من
مثِ یه مرگه آروم و تمیزه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#555
Posted: 2 Feb 2014 19:50
بابام خسته شده
بابام خسته شده دلش گرفته ، چشاشو هی به آسمون می دوزه
پاهاش قطع شدوو هنوز رو پاشه ، خدایااا دلِ کافِرَم میسوزه
از این عذاب داره آب میشه هر روز ،که نون دِرارِ خونه بچه هاشن
خجالت میکشه وقتی میبینه ، نمیشه بچه هاش یه بچه باشن
بابام یه حلقه اشک تووی چشاشه ، میترسه که یه روز پاشو ببینم
از اینکه وا بشه زخمایِ کهنه ش ، نمیذاره بیام پیشش بشینم
یه عمری روی این ویلچرِ کهنه س ، رو رختخوابی که تووش پُره درده
خدایا شاهدم توو طولِ عمرش ،کسی جز اسمِ تو صدا نکرده
همیشه رو لبش یه مُهرِ خنده س ، توو سینه ش میدونم آتش فشونه
چشاشو می پوشونه از من اما ،میدونم که چشاش دریایِ خونه
زیاد طول بکشه خوابش یه ساعت،که با مسکن و هزارتا قُرصه
خدایا تو چی گفتی تووی گوشش ، که پشتِ ش تا به این اندازه قُرصه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#556
Posted: 2 Feb 2014 19:52
باید خدا رو این لحظه ببینی
یه وقتی زندگی یعنی همینکه،چشاتُ رو نداشته هات ببندی
اگه عمری خلافِ جاده رفتی،بشینی و به اشتبات بخندی
یه وقتی زندگی یعنی همینکه،یکی دار و ندارِتُ بگیره
یه وقتی یکی زندگیشو میده،که یک لحظه برای تو بمیره
گاهی میشه-که با یه قلبِ عاشق،با یه-لقمه ی نون زندگی رو ساخت
گاهی میشه-تمامِ زندگی رو،به یک-توقُعِ بی موردی باخت
توی نبردِ با غصه و دردا،یه وقتایی باید دیوونه باشی
واسه گرفتنِ دنیا توو مشتت،یه وقتی باید از دنیا رهاشی
زمونه مثلِ یک بازیِ مرگه،برای زنده بودنت-باید مُرد
یه وقتی میشه با یه باختِ ساده،تمامِ بازیِ زندگی رو بُرد
توو لحظه ای که آرامش نداری،نباید-دست به این دنیا دراز کرد
باید خدا رو این لحظه ببینی،باید از تهِ دل سجاده باز کرد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#557
Posted: 2 Feb 2014 19:57
مرگِ من صدا نداره
این روزا روزایِ مرگه،روزِ مردن توو سکوته
روزِ بی تو مثِ پرواز،توی لحظه ی سقوطه
این روزا یعنی جهنم،یعنی آتیش روی آبه
یعنی دردی رو کشیدم...!،دیگه مُردن بی عذابه
کوهِ یخ داخلِ سینه م،توو سرم کویری داغه
خونه روزِ اولِ قبر،خونه سردُ بی چراغه
گریه هام بدونِ اشکه،خودکشی راهِ فراره
من توو هرلحظه میمیرم،مرگِ من صدا نداره!
این روزا نفرینی کردی،که جنون گرفته جونم
یه تبی دارم که انگار،توو دلِ آتش فشونم
اسلحه روی شقیقه م،حالا وقتشه رها شم
ماشه رو باید فشارداد،مغزُ رو دیواربپاشم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#558
Posted: 2 Feb 2014 20:02
یه بچه ،بچه بود و مرد میشد
حدودِ ساعتِ دوازده ی شب،که شهر توی سکوتش خواب میرفت
یه بچه تو خیابون پرسه می زد،که از گرسنگی داشت آب میرفت
توو شهری که یه مرد دیده نمیشد،یه بچه،بچه بود و مرد میشد
تمام کوچه ها رو دوره میکرد،دیگه از کوچه ها هم ترد میشد
دیوارای خونه ش تمامِ دنیاس،یه سقفی که تمامِ آسمونه
کسی که نه پدر داره نه مادر،تمامِ زندگیش یه لقمه نونه
زمانی که واسه یه لقمه ی نون،کِسُ ناکَس به حالش پشت میکرد
زمانی که به روی همه دنیا،با گریه دستشو هی مشت میکرد
کجا مردونگیمون و فروختیم،که غیرت توی شهر باطل میشه
که یک بچه واسه یه لقمه ی نون،جلویِ چشمِ ما قاتل میشه
کجای جاده رو وارونه رفتیم،که پل ها رو یکی یکی شکوندیم
همیشه درسی از قصه نبردیم،همیشه جای خوبِشُ می خوندیم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#559
Posted: 2 Feb 2014 20:04
تو خودت به عشقمون شلیک کردی
باختم زندگی رو با اینکه عمری،من واسه این زندگی جنگیده بودم
وقتی از جاده بریدی که درس(درست) من،به تمام مقصدم رسیده بودم
تو از اون اولِ راه بریده بودی،مقصدت کنارِ من اولِ راه بود
من که از تو به خودم رسیده بودم،همه عمر مسیرِ من یه اشتباه بود
عمری گریه کردم و نمی دونستم،گریه هامو پای قبرِ کی میکردم
ندوستم تو یه مرده بودی و من،عمری با یه مرده زندگی میکردم
واسه ی موندنِ من توو دلِ جاده،جاده رو خودت به رویِ من می بستی
من شبیه تو بودم مثلِ یه مرده،تو زدی شیشه رو با شیشه شکستی
وقتی از تو دور شدم قدِ یه دنیا،خودتو به زندگیم نزدیک کردی
تو زمانی خونِ هردومونو ریختی،که خودت به عشقمون شلیک کردی
من خودم دلم رو بستم که بریدی،دل بریدن از دلت قصاص من بود
اون همه شب گریه پای قبرِ خالی،توو تمامِ زندگی تقاص من بود
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#560
Posted: 2 Feb 2014 20:35
مهم نیست
چه قد سخته که می دونم ،یه روز باید ازت ردشم
همون قد که تورو می خوام،همون قد با خودم بدشم
تورو می خوام در اون حدی،که میگم ازتو بیزارم
باید آب از سرم رد شه،باید دست از تو بردارم
تو خوشبختی همین خوبه،پراز آرامشم از تو
ازینکه واسه خوشبختیت،می تونم رد بشم از تو
مهم نیست بی تو میمیرم، باید هرجور ازت دور شم
باید یادم بره چشمات، باید قبل از که مجبور شم
همون بهتر نفهمی که ،یکی بدجور تورو می خواد
یکی هست که برای تو،به پایانِ خودِش تن داد
حالا دستام و می بوسه،بذارم پا رو احساسم
اگه روزی ازت گفتن ،بگم اصلا نمیشناسم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟