ارسالها: 14491
#881
Posted: 19 Mar 2014 08:14
فاصلـــــــــه
داری میری و من خالیه دستم
مث یک خواب بد می مونه کارت
تحمل می کنم این دردو بی تو
اگه می چرخه بی من روزگارت
داری میری و من ناباورانه
دارم درگیر این تنهایی میشم
واسه من فاصله یه حرف ساده اس
می دونم زود برمی گردی پیشم
حواست به نگاهم نیست انگار
نگاهی که با چشمات آشنا بود
طلوع من از اون روزی شروع شد
که بند بند دلم پیش شما بود
یه بغضی توو گلوم خوابش گرفته
نمی خواد این دم آخر ببارم
داره آرامشو می گیره از من
نمی بینه غمی توو سینه دارم
داری میری و این تکرار عشقه
می دونم رفتنت همیشگی نیست
به حرفم می رسی آخر یه روزی
فراموش کردنم به سادگی نیست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#882
Posted: 19 Mar 2014 08:17
فرصت دوبـــاره
چی گفتی حواس دلــــــــم پرت شد؟
پاهـــــــام قدرت ایستــــــــادن نداشت
سراپام پروانــــــــــه شد پـــــــر کشید
خیالــــــــــم یهو سر به ابــــرا گذاشت
چی گفتی که چشمام بهت خیره موند؟
نگه داشتم حرفـــــــامو تووی گلـــــــوم
سکوت از روو لبهـــــــــای من جم نخورد
یـــــه اشک از سر شــــــوق شد آرزوم
چی گفتی پشیمون شدم از سفــــــر؟
باعث شد بدیهــــــــــــات یادم بــــــــره
قســــــم خورده بودم تلافـــــــــی کنم
چـــــــی گفتی ستمهات یادم بــــــره؟
چی گفتی یـــــــــخ قلب من آب شد؟
چـــــــه هرمی توو اعماق حرفات بود؟
غـــــــــرور اعتبــــارش رو از دست داد
یه چیزی توو عطــــــــــر نفسهات بود!
یه احســـــــاس چند ساله ء بی گناه
نذاشت مــــــن حریف دقــــــایق بشم
منو بــــــــــی امون غـــــرق دنیات کرد
چـــی گفتی که من باز عاشق بشم؟
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#883
Posted: 19 Mar 2014 08:46
کوه یخ
داشتم فراموشت مــــی کردم
از اون شب بارونیو ســــــــــرد
همون شبی که واژه ء عشــق
پایین پاهات گریه مـــــــی کرد
داشتم فراموشت مـــــی کردم
وقتـــی گذشتن ، قسمتت بود
ســـهم مــــــن اما از دل تـــــو
لبخـــــند های مبهمت بـــــــود
بارون بارون گریـــــــه کــــــردم
اما تو بار سفــــــر رو بستــــی
روو دوشم انگار یه کـــوه یخ بود
باور نداشتم که این تو هستی
آتیش آتیش دلــــــم رو سوزوند
سکوت تلخــی که روو لبات بود
حرفـــــی که نصفه نیمه مونده
شکـــــــی که توو رد پاهات بود
داشتم فراموشت مـــی کردم
اما دلـــم باهات یکــــــــی بود
ای کاش می شد اینو بفهمی
بفهمی عشقم راستکــی بود
بارون برام خیلـــــــــی عزیـــزه
چون تــو رو یاد مـــــن میــــاره
چقدر دلنشینـــــــه وقتــــــــی
روو گریـــــه های من می باره
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#884
Posted: 19 Mar 2014 08:49
احساس بارونی
قلبــــــــم حسابی غرق آشوبه
دارم حسابــــــــــی تا خدا میرم
اینبار ببینو خــــوب تماشـــــا کن
از غصه ء دوریت مــــــی میــــرم
دیــــــوارو سقف آرزوهامـــــــــون
آوار شـــدن روی دلو جونــــــــــم
یادم نرفته ، چون قســـم خوردم
که پای این احساس مــی مونم
با خـــــاطراتت زندگـــــــی کردن
سخته ولی به حال مـــــن خوبه
مشت نبودت هــــر نفس امـــــا
قلبم رو تووی سینه مـــــی کوبه
امروز هــــــوا بارونیـــــــــــه بازم
بدجور هـــــــــوس کردم خیابونو
اوون نیمکت خیسو به همـــــراه
اشعار سهـــــــرابو فریــــــــدونو
فکر به اینکه پیش مـــن نیستی
چه بـــــــار سنگینیه روو دوشم!
اون پالتویی رو که تو دوس داشتی
حالا برای آینه مــــــــــی پوشم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#885
Posted: 19 Mar 2014 08:51
حرف تازه ...
تمام عاشقی هامو
همه دلبستگی هامو
ببازم پات حرفی نیست
اینه چیزی که می خوامو
کنار هر نگاهت به
منو این قلب داغونم
یه حس آشنایی هست
که معنیشو نمی دونم
یهو یخ می زنم روزا
ولی شبهارو تب دارم
تا وقتی ماه می تابه
منم باهاش بیدارم
هواییم کرده دستاتو
صدای گرمو آرومت
چشات که مظهر عشقن
با اون لبخند معصومت
میری هر لحظه و بازم
میای توو خاطر خستم
داره معلوم میشه کم کم
به دنیای تو وابستم
توو این روزای بی عشقت
توو این شبهای پر دردم
شدم مایوس و دنبال
یه حرف تازه می گردم
بگم آشفته میشم با
نبودت تووی رویاهام
شاید قانع بشی عشقم
که من خوشبختیتو می خوام
دوست دارم ، دوست دارم
همه حرف دلم اینه
بمون همپای شادیهام
که خوشبختیت تضمینه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#886
Posted: 19 Mar 2014 09:10
علامت سوال
شبی که از عشق تو با
ستــاره همخونــه شدم
کنـــار انتظـــــــار تـــو
گلی که داغونه ، شدم
شبی که سرنوشت مــن
روو پیشونیم نوشته بود
انگـــار تموم واژه هـــا
توو دستای فرشتــه بود
کوچه ء خاطـــــرم پر از
نسیـــــم جاده هـای دور
همش می پیچه توو سرم
آهنـــگ لحظه ء عبـــور
وقتی می رفتی تا افــــق
تا جـــــاده ء بـی انتهـــا
تا مرز هــــــای نا تمــام
تا لحظه های بــی صــدا
غرق یه گلــواژه شــــدم
توو ابتدای یک خیـــــال
قصه به آخـــــرش رسید
با یــه علامت ســـــــوال .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#887
Posted: 19 Mar 2014 09:13
تــــــــو
خنک ترین نسیمی که سحر هدیه میـاره
تو همون نوری که مهتاب توو چشای من می ذاره
تو قشنگ ترین نگاهی به زلال قلب عاشـــــق
تـو تماشایــی ترینی واسه ء عمر دقایـــــق
تو به آسمون می مونی به صداقت یه بــارون
به ترانه ای که چشمات شبا می خونه برامـــون
تــــو مث لطافت گــــــل مث خنده های یاســــی
تو همون اسمی که اول واسه هر کس نا شناسی
تو واسه غریبه ها هـــم آشنا تریـــــن پناهــــــی
پشت شیشه های چشمام تـــو سر آغاز نگاهـــــی
تو رو باید از اقاقـــــــی باید از ترانـــــــه پرسید
باید از آبــــــــی دریــــا یا کــــه از کرانه پرسید
وقت تنهــــــــایی دستام دست تـــو تمام دنیاست
همه ء قشنگی عشــــق تووی خنده ء تو پیداست
تو برام افسانه نیستـــــی نه دروغی ، نه یه قصه
تــو همون آیت نـــــوری که توو چشم من نشسته .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#888
Posted: 19 Mar 2014 09:14
خوشبختم
خوشبختم از اینکه تو رو دارم
خوشبختم این فاصله تنها شد
آرامـــش قلبم یه رویـــــا بود
حالا با عشــق تو یه دریا شد
خوشبختم آهسته می سوزونیم
توو عمق آتیش بازی چشمات
این سوختن دنیـــای احساسـه
بالاتـــر از تمــــام رویــــاهات
خوشبختم امروز ابریــه دنیام
بارون چه معصومانه می باره
میعاد گاه آبــــــی احســــــاس
رد قدم هامــــونو کـــــــم داره
با من بیا ، نزدیک قلبــم باش
ترس از چی می لرزونه پاهاتو؟
نترسو دستاتو نگیر از مــــــن
دوس داره چشــــم من تماشاتو
خوشبختم عطرت تووی دستامه
این باورش سخته تــو رو دارم
قول میدم از این لحظه تا مرگم
دستامو توو دست تو می ذارم .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#889
Posted: 19 Mar 2014 09:15
فصل عاشقی ...
منو نسپار به فصل رفتهء عشق
می خوام لبریز احساس تو باشم
به من فرصت بده دنیایی از نـور
توو چشمای قشنگ تـــــو بپاشم
نگـــــــــاه کن سایهء گرم خیالم
چه آروم روی رویاهات می شینه
نگاه کـــــن آسمـون چه با محبت
از اون بالا دوتامونو مـــــی بینه
فقط با یــــه اشاره از نگـــــاهت
برات ماهو بخـــوای پایین میارم
واسه این هدیـــه از جنس محبت
بدون که مـــــن توقعــــی ندارم
مث نوازش یه گل می مونـــی
واسه لطافت خوابای شبنـــــــم
شبیه خندهء یاســـــــی بــــرای
منو یک دل خستهء پر از غم
نگــــــات قصهء آشناییمون بود
همون آرامش گــــــرم دلامون
چــــه حس خوبیه وقتی کنارم
می مونی تووی شبهای زمستون
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#890
Posted: 19 Mar 2014 09:23
کینه
نگاش یک عالمه حرف از نبودن داشت
چه احساس غریبی داشتم اون لحـــــظه
نمــــــی خوام دور باشم از تــــــماشای
وجودی که همه دنیـــــــــا رو می ارزه
چیکار کردی سفر با سرنوشت من؟
شبونــه عشقمو دزدیدیو رفتـــــــــی
نگفتی با خودت یک وقت می میرم؟
که اینجوری به مــــن خندیدیو رفتی
همه حرفامو با یک بغض حل کردم
که چشماش نبینن داغونو بـــی تابم
نگفتــی بـــــی صدای گرمو آرومش
چطور از این به بعد شبهارو می خوابم؟
واسه من که یه عمر با عشق سر کردم
حالا احساس یه حرف نفرت انـــــــگیزه
چیکار کردی سفر که اینجوری چشمام
داره از روی کینه اشـــــک مـــی ریزه؟
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟