ارسالها: 14491
#891
Posted: 19 Mar 2014 09:34
همیشه در قلب منی
حرفــام اگه رنـــگی نداره
اگه ستاره بـــــــی فروغه
اگه توو ذهنو توو خیالت
تمـــوم زندگــــــی دروغه
اگه بگی عـــاشقی سخته
اگه چشــــاتو هم بــذاری
اگه بری با بی وفـــــایی
قلب منــــو به یــاد نیاری
یه وقت نــگی یعنی محبت
توو دلهامون جایـــی نداره
یعنــــی طلــــوع آبــی مهر
امروزو فردایـــــــــی نــداره
نـــــــگو بهــــار دل سپردن
پاییزو جـــای خود نشونده
نگو سحـــــر گاهــــی برای
شبهــــــــای تنهاییم نمونده
اگه بگی می خوای نمونی
شبا چشــــام خوابی ندارن
ستــــــــاره ها تاریکیشونو
جلوی چشم مــــــــن میذارن
اینو بدون سایـــــهء عشقت
از سر من دور نمـــی مونه
شبای مــــــن با بودن تـــو
یه لحظه بی نور نمی مونه
حرکت لبهای تو رو مــــــن
وقتی داری آواز می خونی
به صد هزار دنیا نمــی دم
اینو تو خیلی خوب می دونی
حتــــــی اگـــــــه نمونی بازم
جات توی قلب من می مونه
می خوام همش باشی کنارم
تا وقتی برپاست این زمونه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#892
Posted: 19 Mar 2014 09:36
خواب ناز
دیشب دوباره خواب دیــــدم
می خوای که برگردی پیشم
داشتـــــی با خنده هات بهم
می گفتی عاشقت میشـــــم
یـــواش یـــواش اومــــدیو
نشستـــی تووی دل مــــن
گفتی می خوام کاری کنم
همـــه از عشقمون بگـــن
دستامو بوسه مــــی زدی
ترانـــه می خوندی واسم
داد مــی زدی " عاشقتم "
" به تار موی تو قســــم "
وقتی که خیره می شــدی
به چشمــــای سیاه مـــــن
آرزوم این بود تا ابــــــــد
بمونــــی توو نگاه مـــــن
چه لذتی داشت وقتیـــــکه
موهامو شونه مــــی زدی
وقتی هزار حرف از دلو
عشق زمونـــــه می زدی
چقد قشنگ راه می دادی
من رو بــه شهر آرزوت
چه شاد بودم اون لحظه که
نشسته بودم روبــــه روت
اما چه حیف شد وقتی از
خواب قشنــــگم پا شــدم
وقتــــی ندیدمت پیشـــــم
یه کوهــــی از غما شدم
غصه نخور ای دل مـــن
زندگیمــــون خوابه همش
آخر عاشقــــــی چیـــــه؟
یه تنــــگ بی آبه همــش
رویـــــای با تو بودنـــــو
بهـــــــم بگو چیکار کنم ؟
کاشـــــکی میشد خزونمو
با بودنت بهــــــــــار کنم
وقتــــی نمیـــــگی حرفتو
وقتی که از سنـــگه دلت
وقتی برای عاشــــــــــقی
هزارو یــــک رنگه دلت
هیچ کـــاری از دست دلم
بر نمیاد تا تــــو نـــخوای
به خاطـــــرت دنیـــــا رو
عاشق می کنم اگه بیـــــای .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#893
Posted: 19 Mar 2014 09:38
حسرت
همش درگیر چشماتم
شبم آروم نمی گیره
اونم انگار می دونه
دلم بی عشق می میره
بذار دستاتو روو قلبم
تپیدن هاشو باور کن
کنارم لحظه ای بنشین
نفسهامو معطر کن
بازم با گرمی حرفات
تو داغم کن ، بسوزونم
نمیگی؟ باشه عشق من!
خودم حرفاتو می دونم
کلاس درس عشق اینجاست
همین جا تووی قلب من
همیشه عشقم حاضر باش
نمی خوام نمره هات کم شن
نمی خوام حسرت عشقت
بمونه توو دلم گاهی
منو نسپار به تاریکی
نذارم تووی گمراهی .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#894
Posted: 19 Mar 2014 21:47
عشق خدایی ...
من می نویسم از نور چشای اون
اون که تمام شب با من ستاره بود
من می نویسم از عشقو وفای اون
اون که برای من عمر دوباره بود
من می نویسم از اون قلب عاشقش
قلبی که جز خدا مال کسی نبود
قلبی که ذره ای آلودگی نداشت
تووش جایی واسهء دلواپسی نبود
من می نویسم از شیرینیه صداش
هر چند بغضشو پنهوون نمی کنه
آهسته گریه هاش بارون میشن ولی
این گریه حسشو داغون نمی کنه
من می نویسم از سرسبزی دساش
اون که بهونهء بارون توو دستشه
خیس میشه از خدا ، این معجزه براش
زیباتر از شبکده های پر ستاره (شه) .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#895
Posted: 19 Mar 2014 21:49
باران عشق
دوباره بارون می خواد بباره
رو نرگسای تووی باغچه
هنوز کتاب عشق منو تو
گذاشته روبه روم توو طاقچه
تووی اتاقم بوی نفسهات
مونده برامون یادگاری
دیگه صداشون در نمی یاد
بی تو چکاوکو قناری
اشکای گرمم وقتی می رفتی
با یک نگاهت رو گونه یخ کرد
وقتی دسامون از هم جدا شد
قلبم فنا شد توو سینه از درد
فراموشت شد اون لحظه هارو
اون وقتایی که دلت رو بردم
اما تموم اون لحظه ها رو
من روزو شب توو یاد شمردم
فراموشت شد اون روز ابری
که توو خیابون اون ور جاده
زیر یه چتر رنگین کمونی
این من_ عاشق دل به تو داده
روزی که از پشت یه شیشه
نگاه اولت رو دیدم
انگار میون یک سیاهی
من به ستاره ها رسیدم
یه حس آبی نشست توو قلبم
مهر چشاتو رو پیشونیم زد
دلم گرفتار اون چشات شد
هوشو حواسم یکباره پر زد
عمری رو با هم نظاره کردیم
تموم لحظه های خوبو
از آسمون زندگیمون
پاک کردیم آثار غروبو
چی شد که حالا منو نمیخوای
دیگه دلت با من یکی نیست
دیگه نگو تنهام میذاری
بگو که حرفات راستکی نیست
" دوستت دارم " همیشه روی
زبون من بودو می چرخید
چشمای من به جز نگاهت
نگاه هیچکسو نمی دید
حالا که رفتی مرغای عشقم
هوای خوندنو ندارن
گلای نرگس توو باغچه
غم رو به یاد من میارن
دوباره بارون داره می باره
به یاد روز آشنایی
آسمونم دلش گرفته
از لحظهء تلخ جدایی .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#896
Posted: 20 Mar 2014 07:49
حرفای بارونی
پر از خالی میشم گاهی
از این حسی که آلوده (س)
به دنیای نجیب تو
که قلبم تووش آسوده (س)
پر از حرفای بارونم
که ردی از خدا دارن
رگام می جوشه از عشقی
که ابرا اونو می بارن
می خوام سجاده ای باشی
واسه راز و نیاز من
تا وقتایی که دلتنگم
تو باشی توو نماز من
تن پاکت رو توو رویا
به جای مهر می بوسم
بیا تنهائیمو پر کن
دارم از غصه می پوسم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#897
Posted: 20 Mar 2014 07:52
رویای شیرین
توی یک رویای شیرین
دستامون به هم رسیدن
وقتی از باغ صداقت
مریم عشقو می چیدن
ای به رویا سر سپرده
ای صفا ، ای همه خوبی
بگو از کدوم دیاری
که هم آواز غروبی
با توام ای رنگ بارون
ای خلوص ابری خواب
بگو چشمات توو کدوم شب
میشن همسایهء مهتاب
بذار اون پرندهء شب
از توو خواب خستگیهات
کوچ کنه به سرزمینی
که پره از بوی حرفات
باز بذار خلوت گلدون
پر شه از نیلوفر و یاس
تا توو جشن مهربونی
نشکنه بوتهء احساس
کاشکی دستات تا همیشه
تووی دست من بمونه
می دونم بهای عشقا
تووی رویاها گرونه .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#898
Posted: 20 Mar 2014 07:58
باور کن
فقط یک ذره باور کن
که محتاج نفسهاتم
اینو من قول میدم بت
تمام عمر باهاتم
کنارت لحظه هام میشن
پر از احساس خوشبختی
به دست آوردن قلبت
قشنگه با همه سختی
فقط یک ذره باور کن
نباشی بی تو می میرم
ازم نگذر به آسونی
که با عشق تو درگیرم
توی بازار دل بردن
تو تنها انتخابم باش
شبا وقتی که می خوابم
فقط رویای خوابم باش.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#899
Posted: 20 Mar 2014 08:00
دختر بارون
توی آخرین شبای سرد پاییز
وقتی بغض آسمون شکسته میشد
میون خواب بلند جادهء شب
دختری داشت از زمونه خسته میشد
مث یک کبوتر عاشقو شبگرد
پر می زد تا کاروان شعر بارون
دستاش از طراوت خدا چه پر بود!
توی امتداد روشن خیابون
رو لباش نشسته بود بغض ترانه
میون حلقهء چشماش آتیشی سرد
تلخی گذشته روبروش می رقصید
وقتی بارون توو نگاهش گریه می کرد
نفسش چهچه کوتاه قناری
پشت نرده های خاموش اسارت
توو دلش جوشو خروش عاشقی بود
زندگیش اصالت پلید ظلمت
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#900
Posted: 20 Mar 2014 08:02
رویای کوچه
کوچه غمگین ، کوچه تنها ، کوچه غرق مه و فردا
کوچه تنها همزبونش شده ماهو دل شبها
کوچه منتظر نشسته تا عبور کنه یه عابر
تا که بشکنه سکوتو با صدای پاش مسافر
کوچه عاشق صدای خش خش برگای پاییز
کوچه مملو از سکوتو کوچه از گلایه لبریز
کوچه آغاز یه باور ، کوچه پهنای محبت
کوچه حرفای دلش رو زده با عشقو صداقت
کوچه سرزمین احساس مث دلهای بهاری
کوچه آسمون آبی واسهء رقص قناری
کوچه آشنای غربت ، کوچه رنگ قرمزو زرد
کوچه پرتو نوازش واسهء دلهای پر درد .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟