انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 15 از 18:  « پیشین  1  ...  14  15  16  17  18  پسین »

Reza Kazemi | رضا کاظمی


مرد

 
امروز شعری برایت گفتم

می دهم پرنده هابرایت بیاورند

توهم تکه ای از آسمان برایم بفرست

تاازپنجره ام بیاویزم

شب ها

اتاقم ماه ندارد!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
تو را گم نکرده ام

تنهاستاره ها نمی گذارند ببینمت.

با دستان سپیدت

از چشمم

ستاره ها را کنار بزن!


::::

وقتي تونيستي

زندگي تعطيل مي شود.

كاش مي شدزودتربيايي

روزهاي تعطيل واقعا غم انگيزند!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  ویرایش شده توسط: shah2000   
مرد

 

قرارنيست دوباره بادبيايد

آسمان رابروبد

خشك كند.

قرارنيست دوباره ابرهاخسيس شوند

كويرراكويركنند

رودخانه رادره ي وحشت.

قرارنيست دوباره نگران باغچه و

نگران باغ هاي سيب باشم

وقتي توهنوزاين جايي

وازخاك وآسمان نگه داري مي كني!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
آنقدر نیامدی

که از چهره ام بهار

برگ به برگ ریخت

پاییز شدم.

دیگر نیا

آشفته می شود خواب های رنگی ام!


::::

بی تو هم می شود زنده گی کرد

قدم زد، چای خورد، فیلم دید، سفر رفت؛ ...

فقط

بی تو نمی شود به خواب رفت!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
چشمهـــایت

رنـگِ قهـــوه ای قَجَــریســـت

نگاهـــم که می کنــی

ذره ذره مـــی میــرم!


::::

عشق

چه از در بیاید، چه از در برود

فرقی نمیکند

خانه را حتمن

بوی حادثه پُر خواهد کرد!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
چه از تو دورم کردهاند کلمات!

کاش جای اینهمه شعر

فقط نوشته بودم:

دوستت دارم!


::::

تمام شب، ستاره چیده بود مرد

گردن آویزت کند صبح.

صبح که بیدار شدی،

از شرم به خاک ریخته بودند همه.

آه که چه تلاشِ بیهوده ایست ستاره چیدن

برای خورشیدی که تویی !


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
بهار
چیزی بدهکار تو نیست
وقتی چشم‌هات
به آنی،
هزار پرده رنگ عوض می‌کنند !


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
با هم که قدم می‌زنیم

حسودی‌اَش می‌شود آفتاب

نه که هیچ‌گاه

قدم نزده است با ماه!


::::

بیا قدم بزنیم

من با تو

تو

با هرکه دلَ‌ت خواست.

فقط

بیا قدم بزنیم!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
تنها رازِ منی

تو را

به خدا هم فاش نمی‌کنم!


::::
این قطار

به هیچ‌کجا نمی‌برد تو را

پیاده شو!

ما در شهرِ اسباب‌بازی‌ها زنده‌گی می‌کنیم.


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
این شعرها که جار می‌زنم

یعنی هنوز ابتدای عاشقی‌ست

وگرنه،

"عاشقانْ کُشته‌گانِ معشوق‌اَند

برنیاید زِ کُشته‌گانْ آواز"


::::

پستچیْ امروز
جای نامه، تنهایی آورد.

به گمانم غرق شده باشی
در خیال‌هام


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
صفحه  صفحه 15 از 18:  « پیشین  1  ...  14  15  16  17  18  پسین » 
شعر و ادبیات

Reza Kazemi | رضا کاظمی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA