انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 2 از 9:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  پسین »

"دفتر اشعار کوچه بازاری !"


زن

 
دگر پیشم نمان ، بگذار و بگذر
مرا با عشقمان بگذار و بگذر

نمان اینجا برو قم ، رشت ، اهواز
سمیرم ، زاهدان بگذار و بگذر

اگر دنیای هم بودیم روزی
مرا با یک جهان بگذار و بگذر

برایت چون شرابی کهنه بودم
مرا در استکان بگذار و بگذر !

غبار عشق اگر رویت نشسته
خودت را بتـــّکان! بگذار و بگذر

زمان رفتنت لب ور نچینم
برای امتحان بگذار و بگذر !

اگر با هم برایت نیست ممکن
بیا یک در میان بگذار و بگذر (؟!)

قسم بر هر خدایی می پرستی
نکش خط و نشان، بگذار و بگذر

قسم خوردن اصولا کیف دارد
قسم را لای نان بگذار و بگذر !

اگر خوردم شکست از لشکر عشق
مرا در پادگان بگذار و بگذر !

برایت صد هزاران خرج کردم
برای یک قران بگذار و بگذر

برایت از برک دامن خریدم
تو در هاکوپیان بگذار و بگذر !

مرا یک زخم نامرحم علاج است
به زخمم استخوان بگذار و بگذر

لباست چون مچاله روی تخت است
ردیف و قافیه بسیار سخت است (!)

دگر لطفا لباست را تنت کن !
و یا در جامه دان بگذار و بگذر

بخور صبحانه ات را قبل رفتن
عسل را در دهان بگذار و بگذر (!)

اگر از آسمان هم سنگ بارد
بگویم همچنان بگذار و بگذر

عجب جای طنین داریست حمام
بیا با من بخوان « بگذار و بگذر » !

بیا تا عشق را از تن بشوییم
خودم را توی وان بگذار و بگذر

سر و پای تو را لازم ندارم
مرا در آن میان بگذار و بگذر (!)

ندارم خواهشی دیگر عزیزم
فقط غیر از همان بگذار و بگذر

دگر یادم نیاید چیزی اما
تامل کن...، آهان ! بگذار و بگذر !


میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

 

رسم زمونه



« عجب رسمیه رسم زمونه »
خونه مون عیدا پر مهمونه


می رن مهمونا از اونا فقط
آشغالِ میوه به جا می مونه !


کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟
کجا رفت اون موز ؟! خدا می دونه !


جعبه خالی ِ شیرینی هنوز
گوشه ی طاقچه پیش گلدونه


عطرش پیچیده تا آشپزخونه
شیرینیش کجاست ؟ خدا می دونه




می رن مهمونا از اونا فقط
جعبه ی خالی به جا می مونه !

از بس خونه رو به هم می ریزن
آدم مثل اسب(!) تو گِل می مونه


یکی نیست بگه خداوکیلی
جای پوست پسته توی قندونه ؟!

قند نصفه ی عموجون هنوز
خیس و لهیده ته فنجونه


خالا خداییش قندش مهم نیست
کنار اون قند نصف دندونه !


می رن مهمونا از اونا فقط
نصفه ی دندون به جا می مونه !!

پسته ی خندون ، بادوم شیرین
فندوق در باز ، مال مهمونه


« پرسید زیر لب یکی با حسرت » :


که از این آجیل، به غیر از تخمه،
واسه ما بعدها چی چی می مونه ؟!




میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  ویرایش شده توسط: parmis0097   
زن

 
کوچه طعم زندگانی میدهد
کوچه بوی مهربانی میدهد
صد نشان از همزبانی میدهد
کوچه رنگ خاطرات کودکی
کوچه طعم زندگانی میدهد
کوچه حس عاشقی دختران
آشکارا هم نهانی میدهد
کوچه در آغوش سِحرآمیز ماه
راز بسیاران معانی میدهد
کوچه بوی یاس بوی نسترن
کوچه درس ارغوانی میدهد
کوچه بوی خاک باران شسته را
هر که خواهد رایگانی میدهد
کوچه دست التماس پنجره
رو به سمت آسمانی میدهد... ...

Signature
     
  ویرایش شده توسط: paridarya461   
زن

 
یه تيکه کاغذ پاره
که جای پاش رو دیواره
مداد پر غرور من محل بهش نمی ذاره
یه تيکه کاغذ پاره
یه دنیا غم رو توش داره
خودش با اشک و با گریه داره اشکامو میشماره
یه تيکه کاغذ پاره
بگو کی من رو دوست داره
بگو کی هی به جای نه یه بار میگه بهم آره
یه تيکه کاغذ پاره
فقط با قلب من یاره
نگفته بینمون شاید یه دنیا فاصله داره ...

Signature
     
  ویرایش شده توسط: paridarya461   
زن

 
قلبِ منی،عشقِ منی،جانم تویی
فکرِ منی،حسِ منی ،عمرم تویی
دلبر شیرین،ناز چشمات ،منو کشته قد و بالات،
تنه رعنات،منو کشته
هزار هزار،روی لبت بوسه زنم
سبد سبد،یاس و سنبل،پات می ریزم
تیکه تیکه،پاره پاره،بشه قلبم
دوست دارم،دوست دارم،دوست دارم
گلِ مریم،گل نرگس،گل نازی
گلِ پونه،گل سوسن،گل سرخی
با کرشمه،نازو عشوت،من که مُردم
چه بلائی،چه محشری،طاق ندارم
دیوونتم،مجنونتم،نازنینم
شیدات منم،واله ات منم،مه جبینم
بهشت برین،با تو خوشِ ،نگاهم کن
عینِ ثوابِ،با تو بودن،صدایم کن
فقط بگو،ببین چه هابرات می کنم
هر چه دارم،هستی ام را فدات می کنم
به هیچ شکی،الههِ عشقِ پاکی
خوشا که در مسلخ عشق،منو خواهی
تیکه تیکه،پاره پاره،بشه قلبم
دوست دارم،دوست دارم،دوست دارم


Signature
     
  
زن

 

بعد از دویدن به دنبال نان

شعر می گویم

وسط شعر کم کم گیج می شوم

پلک هایم روی هم می روند و راه اندازیِ مجدد می شوم

لطفا صبر کنید...

خوش آمدید

دوباره شعر می گویم...

بهتر از قبل

شعرهای من فقط شعر نیستند

سربازان من اند!

آن ها را می پرورانم و

به مأموریت می فرستم

شعر که تمام می شود

آدمکی می ماند

که افسرده است

که هیچ کجای شهرش را بلد نیست!

که هر شب با رایانه اش شام می خورد!

و این منم

آدمکی مجازی

که خسته است از بی توجهی ملت و دولت



     
  ویرایش شده توسط: armita0096   
مرد

 
راحتي
گر نداری مو به سر، از پیچ و تابش راحتی

پول سلمانی نداری، از عتابش راحتی

خواب آشفته کسی بیند که معده دم کند

شب نخوردی گر غذا، هنگام خوابش راحتی

گر نداری خانة شخصی، برادر! غم مخور

در عوض از مالیات و پول آبش راحتی

در زمستان گر ز سرما گشتهای سرخ و سیاه

غم مخور، قلبالأسد در آفتابش راحتی

گر نداری ثروت و پوند و دلار و پول و مول

در عوض از جمع و تفریق و حسابش راحتی

گر که شد حمّال طفل تو، نشد بحرالعلوم

از غم شهریه و کیف و کتابش راحتی

گر نداری همسر زیبا و طناز و نُنُر

نیمهشب از غرولند ناصوابش راحتی

گر نداری نوکر و کلفت، مشو غمگین، چرا

صبحدم از بوی گند رختخوابش راحتی

گر نداری رادیو در خانهات، دلخور مباش

چون ز چرتوپرتهای بیجوابش راحتی


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
زن

 



مرد یعنی کار و کار و کار و کار


یکسره در شیفت های بیشمار



مثل یک چیزی میان منگنه


روز و شب از هر طرف تحت فشار



مرد موجی است هی در حال دو


جان بر آرد تا برآرد انتظار

او خودش همواره در تولید پول


لیک فرزند و عیالش پول خوار

با چه عشقی دائما در چرخشند


گرد شهد جیب او زنبور وار



چون که آخر شب به منزل می رسد


خسته اما با لبانی خنده بار

جای چای و یک خدا قوت به او


می شود صد لیست در پیشش قطار


از کتاب و دفتر و خودکار ، تا


اسفناج و پرتقال و زهرمار

آن یکی می خواهد از او شهریه


این یکی هم کفش و کیفی مارک دار



هر چه می گوید که جیبم خالی است


هر چه می گوید ندارم ، ای هوار
نعره می آید : "به ما مربوط نیست


ما مگر گفتیم ماها را بیار"

مرد یعنی آن که با پول و پله


می شود در خانه ، صاحب اعتبار

مرد یعنی سکته ، یعنی سی سی یو


ختم مطلب ، مرد یعنی جان نثار

خلقتش اصلا به این درد بود


تا درآرد روزگار از وی دمار




میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  ویرایش شده توسط: parmis0097   
مرد

 
كوچه بازاري
دلم را کوچه بازاری تو کردی
.
.

نگاهم را پر از زاری تو کردی
.
.

مرا آواره کردی بی خیالی
.
.

نمی گویی عجب کاری تو کردی !

ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
شعر ناصر فيض درباره عليرضا قزوه
با سر آمد علیرضا قزوه
شد سر آمد علیرضا قزوه
همه باید به یک طرف بروند
تا شود رد علیرضا قزوه
شعرهایش در ابتدا بودند
یک مجلد علیرضا قزوه
چاپ آثار او پس از چندی
شد مجدد علیرضا قزوه

نیست جایی و نیست ارگانی
که نباشد علیرضا قزوه
شک ندارم که بیش تر از صد
شغل دارد علیرضا قزوه
بیت رهبر علیرضا قزوه
توی مرقد علیرضا قزوه
هر کجا می روی پی کاری
می رسد عد! علیرضا قزوه

کنگره نیست کنگره، وقتی
که ندارد علیرضا قزوه
هیچکس مصرعی نخواهد خواند
تا نیاید علیرضا قزوه
نمره ی دیگران اگر شد بیست
شد ولی صد علیرضا قزوه
به یقین رشد کرده از هر حیث
خاصه از قد علیرضا قزوه
شکر ایزد که زن گرفت و نماند
یک مجرد علیرضا قزوه
بوق تک تک تمام شاعر ها
بوق ممتد علیرضا قزوه
یک نفر گفت:مخلصیم آقا
گفت:باشد،علیرضا قزوه

وای بر حال تو اگر با تو
بشود بد علیرضا قزوه!
من که می ترسم از عواقب آن
به محمد، علیرضا قزوه!
قزوه یک شاعر است اما، کاش...!
هیس! آمد علیرضا قزوه


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
صفحه  صفحه 2 از 9:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  پسین » 
شعر و ادبیات

"دفتر اشعار کوچه بازاری !"

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA