انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 6 از 9:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  پسین »

Kamran Rasoul zadeh | مجموعه اشعار كامران رسول زاده


زن

andishmand
 
۱۵۱

به پای هم پیر نشدیم ...
تو هنوز مثل روز رفتنت ،
و من ...
حالا دیگر
می توانی
دخترم باشی ...

.
.
.

۱۵۲


من این چشم های بی تو را
به جای این شهر بدوزم
که هنوز نرفته باشی ؟...

.
.
.

۱۵۳


زیایی تو هر روز
زنی ست
که حواس خیابان را پرت می کند ،
و زیر می گیرد
مردی را
که حواسش به توست ...

.
.
.

۱۵۴


مشکل این روزهام ،
این خیابان های جدید است
از هیچ کدام شان
با تو خاطره ندارم ...


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
۱۵۵

به کسانی که باور نمی کنند
تو با منی
بگو
صبح ها بیایند
و توی آینه ی خانه مان ببینند
که سرت روی شانه ی من است ...

.
.
.

۱۵۶


از چشم هات نوشتم ،
راز تمام نقاشی های جهان برملا شد ،
حالا همه می دانند
که چشم های تو رنگ داشت

.
.
.

۱۵۷


کمی توی آینه بمان
بنویس با قرمز
" می بوسمت "
و برو ...
نگران من نباش !
خودم را به خواب زده ام ...

۱۵۸

.
.
.


این عطرِ جدید که می زنی
چیز خوبی ست
تا مدت ها
روی واژه ها می ماند ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
۱۵۹

ما
همین اتفاق نیافتاده در همیم
که در سرم افتاده ،
بس که مرا
به یاد تو
می اندازد ...

.
.
.

۱۶۰


تمام قوانین مردانه ی من نقض شده
از وقتی
برای تو
گریه می کنم ...

.
.
.

۱۶۱


بزنم به تخته ،
به خودت رسیده ای در این شعر ،
که حتی گل انداخته دست هام
از نوشتنت ،
پس من چرا
به تو نمی رسم ؟...

.
.
.

۱۶۲


تو عاشقم بودی
و من نتوانستم تو را درک کنم ...
با این دروغ ها هر روز
رفتنت را توجیه می کنم ...

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
۱۶۳

همین چند روز پیش ،
فکر کردم
می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم ،
از همین چند روز پیش
هیچ کس
شبیه تو نیست ...

.
.
.

۱۶۴


باید با هم حرف بزنیم ،
اینجا بین مردم نمی شود ،
می فهمند
دارم با خودم حرف می زنم ...

.
.
.


۱۶۵


هنوز راه نرفته ام
که پا نمی شود
این پا
که پا نشد
پاشو !
باید راه بروم ...

.
.
.

۱۶۶


نه که فکر کنی برای خودم می گویم ،
اما
حیف تو نیست
که با من نیستی ؟ ...

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
۱۶۷

می ترسم مرده باشم
و گرنه باز
از دیوار خانه تان رد می شدم
که ببینمت ...

.
.
.

۱۶۸


جای تمام عاشقان جهان
درد نبودنت را می کشم
تو اما
جای هیچ معشوقی
نمی بینی
که درد می کشم ...

.
.
.

۱۶۹


بیا و درستش کن !
دارند تمام خاطراتم با تو را
به اسم بافت فرسوده
خراب می کنند ...

.
.
.

۱۷۰


این که در سطح من زندگی می کند
ماهی مرده ای ست
که تو
عمق اقیانوسش بودی ...
عروس دریائی من !
به تور کدام ماهیگیر نابلد نشسته ای ؟...

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
۱۷۱

هنوز کسی باور نکرده
تو را هنوز خودم ندیده ام ...
زود باش !
به دنیا بیا !...

.
.
.

۱۷۲


وول می خوری در من
شبیه واژه ی متورمی که سال هاست
متولد نمی شوی ، به دنیا بیا !
واژه ای شبیه درد
دارد در من می پیچد ...

.
.
.

۱۷۳


من قید زمان را زده ام
که جوان بمانی در شعر هایم ،
مشکلم اینجاست که
تو در قید هیچ مکانی نیستی ...

.
.
.

۱۷۴


آسمان که نشد ،
چرا درخت نباشم
وقتی تو در من
این همه پرنده ای ؟
ذهنم پر از لانه هایی ست
که برای تو ساخته ام ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
۱۷۵

خوشحالم که ساعتها را عقب کشیده اند،
حالا
یک ساعت بیشتر
عاشقت بوده ام !!

.
.
.

۱۷۶


از نظر من
تو هنوز نرفته ای
حتی اگر از نظر دیگران
رفته باشی ،
تو
از نظرم نمی روی ...

.
.
.

۱۷۷


گو ش راستم سوت می کشد ،
حتما" داری از من حرف می زنی ...
دلم را به این خرافات خوش می کنم ،
که از تو حرف می زنم ...

.
.
.

۱۷۸


شهر که خلوت می شود
بیشتر از همیشه با تو قدم می زنم ...
این مردم ،
چشم دیدن تو را ندارند ...

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
۱۷۹

تو که رفتی ...
کاش
جای خالی خودت را هم می بردی ...
من با این شهر چه کنم ؟

.
.
.

۱۸۰


برای زنده ماندن
نیازی به تو ندارم ...
مشکل اینجاست
که دارم بی تو می میرم ...

.
.
.

۱۸۱


حیف که روی تو غیرت دارم ،
و گرنه روسریت را از همین سطر
باز می کردم
که همه ببینند
چه خیالی بافته ام
از موهات

.
.
.

۱۸۲


همین را کم داشتم !
کسی با چشمهای تو ...
خوشت می آید
توی چشم مردم باشی ؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
۱۸۳

این اخلاقت به باد رفته
که هر روز بیایی
و حال و هوام را عوض کنی ،
این اخلاقت ،
به باد رفته ،
که حال و هوام را که عوض می کنی ،
نروی ...

.
.
.

۱۸۴


نگران تو نیستم
اما این جاده هنوز ،
از رفتن تو برنگشته ،
تو تا کِی خواهی رفت ؟...

.
.
.

۱۸۵


رفتارت در نوشته هام
عوض شده ،
توضیح نده !
درک می کنم

.
.
.

۱۸۶


خودت را به شعر نزن!
بی فایده ست ،
دیگر همه می دانند
که واقعیت داری ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
۱۸۷

سرت را از روی شانه من بردار !
این شعر ،
هنوز
به ذهنم نرسیده ...

.
.
.

۱۸۸


تو سال هاست
تمام زیباییت را
از من گرفته ای ...
این همه زیبایی را به خودت نگیر ...

.
.
.

۱۸۹


فکر کردم
دستِ کم ،
با کسی شبیه خودم باشی ،
تو هم مثل خودم بی فکری ...

.
.
.

۱۹۰


مُردم بس که نیامدی ،
دنبالم نگرد !
همین پیش پای تو ،
دفن شده ام ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 6 از 9:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  پسین » 
شعر و ادبیات

Kamran Rasoul zadeh | مجموعه اشعار كامران رسول زاده

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA