انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 15 از 15:  « پیشین  1  2  3  ...  13  14  15

Kambiz Sedighi kasmayi Poems | اشعار کامبیز صدیقی کَسمایی


زن

 
بالا

می گویدم دوباره، که:
با همتت،
ممکن شود
هر چیز از برای تو ناممکن است.

خرمای بر نخیل
می گویدم:
اگر،
کوتاه دست توست
با شوق چیدنت،
بالای این درخت تناور، بیا...
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
گفتیم

گفتیم: عشق، عشق بورزید.
گفتیم: دوست، دوست بدارید.

گفتیم:
باید
مانند سنگواره نگردید.
گفتیم:
نان و گرسنگی
باید به نسبتی متساوی میان خلق
قسمت شود.
مانند ما، اگر که شما فکر می کنید
از ماهتاب در شب پاییز، بهترید.
از آفتاب هم به زمین، مهربان ترید.
در یادتان همیشه بماناد!
گفتیم: عشق، عشق بورزید.
گفتیم: دوست، دوست بدارید.
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
دعا


آه...! در راه عشق
خانه ویران، کسی که می گردد،
در دل مردمان، سرایش باد.


··.·´¯`·.·· ··.·´¯`·.··

طرح ۲


از چشمه، پر زد، ماه، پشت کوه...

اکنون
از نوک یک شاخه
تصویر سیبی سرخ را، در آب
یک سینه سرخ تشنه، می بیند.
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
نه ... هیچ نیست


آنک!
خسی
منقار یک پرستوی زیبا را
از هم گشوده است.

خس، «هیچ» نیست.
نه، «هیچ» نیست.

بنگر!
در این زمان، چگونه خسی
ناگهان،
با شوق، یک پرستوی زیبا را
تا آشیانه اش
پرواز می دهد.
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
جوانی

گویی که دود بود، که بس بی قرار بود.
گویی جرقه بود، که بی اعتبار بود.

گویی جوانیم
یک پاره ابرِ کوچکِ ناپایدار بود.
تا آمدم که بانگ برآرم:
«بِبار»
رفت.
یا یک شهاب بود
تا آمدم نظاره کنم، از مدار رفت.
بگریختی
از من چرا جوانیم، آخر چرا چرا؟
در جستجوی تو
مویم سفید شد.
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
قهقهه


آید چهار نعل
با غنچه ها، بهار.

آید بهار
در دره ای
از شدتِ شعف.
با کبک ها
به قهقهه
افتاده ام.


··.·´¯`·.·· ··.·´¯`·.··

طرح ۳

محبوب من!
از من چرا
با مادیان سرکش خود
دور می شوی؟
بنگر...!
در جنگ گرگ و میش تماشایی است،
اسبم به روی تپه، که بر هر دو پای خویش
برخاسته است.


··.·´¯`·.·· ··.·´¯`·.··

✲ پـــایـــان ✲
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
صفحه  صفحه 15 از 15:  « پیشین  1  2  3  ...  13  14  15 
شعر و ادبیات

Kambiz Sedighi kasmayi Poems | اشعار کامبیز صدیقی کَسمایی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA