ارسالها: 24568
#41
Posted: 5 Jun 2014 21:35
۲۳
چرا هر دکمه ای که می افتد ، گم می شود؟
فکر می کنم جایی هست
که همه ی دکمه ها به عمد در آنجا جمع می شوند.
.
.
.
۲۴
من و سقف هر دو به هم خیره شدیم
آن قدر که من او شدم ، او من .
.
.
.
۲۵
شاخه پر شکوفه ی گیلاسم ، در تنهایی
این گونه زیستم
و این گونه می روم
در مرگم لبه ی خیال تیزتر خواهد شد
و بر دستم شکافی عمیق خواهد گذاشت .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#42
Posted: 5 Jun 2014 21:40
۲۶
زن
دست می کشد روی میز
و اشیاء را بیدار می کند
زن
با النگوها
با گوشواره ها
تکه ای از کوه است
که در آن طلا یافت می شود
از پشت لیوان آب
زن مثل فرشته است
مثل پیش بند
و بی دلیل مثل زن .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#43
Posted: 6 Jun 2014 09:55
۲۷
بی شک آن ترانه ی کردی را از بری
همان ترانه ی محلی را می گویم
که لیلا با آن می رقصید
و بی جهت به سمت پهلوی راستش خم می شد.
.
.
.
۲۸
کوهستانی در آناتولی
رودخانه ای در بمبئی
و گیاه مرموزی در پایتخت
باران در سومنات
صدای پای اسبی در پیاده رو
و استراحتی کوتاه در تبت
همه و همه د دامن گلبهی تو ، خاصه وقتی که باد نمی آید.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#44
Posted: 6 Jun 2014 10:00
۲۹
برادرم وقتی مُرد بوی نفت می داد
و مادرم عطر آخرین نوزادش را
و خواهرم با خواهرم سیبی که از نیمه جدا شده باشد
و سال ، سال فراوانی نبود
آنها همدیگر را با مهربانی خوردند
و سال ، سال فراوانی نبود
.
.
.
۳۰
اول گوشه لبم چروک برداشت
بعد پیشانی ام
حالا دست هایم می لرزند
کلاسیک مثل بید
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#45
Posted: 6 Jun 2014 10:04
۳۱
موریانه ها همه چیز را خورده اند
مبل را ، دسته ی سماور را
تابلوها را ، همهی تابلوها را
و گوش ونسان ونگوگ را
.
.
.
۳۲
آب نماد صلح است
و اسب نماد پاکی شاید
خرگوش ها لکه هایی بی گناهند
گوزن ها ، باغبان شاخه و باد
و در قلب هر انسان میوه ای ست
که عشق را صیقل می دهد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#46
Posted: 6 Jun 2014 10:08
۳۳
ساده
زندگی کردم
اما مرگم
مشکوک به نظر خواهد رسید
پیدایم می کنید
با موهایم
ناخن هایم
و استخوان لگنم
که گودالی تاریک را روشن کرده است
.
.
.
۳۴
عشق در قطار طولانی تر است
به خاطر واگن ها
به خاطر کوپه ها
به خاطر راهرو
و به خاطر تو
که قطار را بیشتر دوست داری
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#47
Posted: 6 Jun 2014 10:13
۳۵
باران بر پل اسب ها می بارد
و عکس کوه روی گرده ی آنهاست
زمین را شخم می زنند
و زندگی را به گردن می گیرند
بی دلیل .
.
.
.
۳۶
می خواهم به طول بینجامد
چون کتاب کلیدر
چون دره ی پروانه
بوسه های تو را می گویم
که چون کمربندی به دور کمرم
نگهم می داشت
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#48
Posted: 6 Jun 2014 12:17
۳۷
برای زنم گردنبندی از فیروزه گرفتم
و دستبندی فیروزه از نیشابور
حالا آسمان نمی داند که بر سینه اش باشد یا بر مچ دستش
به هر حال این مشکل آسمان است .
.
.
.
۳۸
اگر دقیقا" به این موسیقی گوش کنم
احتمال آن می رود
که در یک نت ظریف کشته شوم .
.
.
.
۳۹
ماه زیباست
غم نیرومند است
و در همه ی آیینه ها آب دیده می شود
مراقب باش برادرم
در شکنجه همه چیز را در نظر می گیرند
درد را محاسبه می کنند
و هر خبری که آدمی را از پا درآورد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#49
Posted: 6 Jun 2014 12:22
۴۰
باران عمود می بارد
و برف ها
به جمعیت رودها اضافه می شوند
هیچ دستی در کار نیست
سنگ ها ساکت اند
ظاهرا" که باید همین طو رباشد.
.
.
.
۴۱
آه آزادی ، آزادی
عمر تنها بر تن می گذرد
و پوست را تعییر می دهد
تو نمی آیی
و قلب ها بی دلیل جوان می مانند.
.
.
.
۴۲
از پای لک لک ها در آب
به عمق تابستان پی بردیم.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#50
Posted: 6 Jun 2014 12:27
۴۳
این روزها به شهری فکر می کنم در همین نزدیکی
به تایباد
به صدای محزونی که مسیح را در آن به صلیب کشیدند
نگاه که می کنم از هر زاویه مویه ای روان است
زنان و مردان با فاصله ای غمگین از هم راه می روند
مردان
با شاه توتی در صدا آواز می خوانند
با " سنبله طیبی " در گلو
و زنان
با دهانی که انگار تاریکی غاری را بلعیده باشند
سکوت می کنند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand