ارسالها: 2910
#1
Posted: 12 Aug 2014 20:02
درخواست ایجاد تا پیکی با عنوان:
دفتراشعارمنيره حسينى
در تالار ادبیات دارم
تعداد صفحات بالای شش صفحه
کلمات کلیدی : شعر /دفتر اشعار /منيره حسينى
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 2910
#2
Posted: 13 Aug 2014 07:53
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گوش پرده را مي کشد
وتجويز مي کند
رساله های زن باید – زن نباید را
هر فتوايي که مي دهد
میله ای به پنجره ام اضافه می شود
و هر چه سکوت کنم
صدایش از آجرهای خانه بالاتر می رود
امشب هيچ پرنده ا ي پرش به پنجره ام نمي گيرد
و ماه هم دیگر
دلش به این زندگی قرص نمی شود
من
بی هیچ فتوایی
در خانه زنده به گور شده ام
و همسایه ها
تا مدتها بویی از این مرده نخواهند برد
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ویرایش شده توسط: ROZAALINDA
ارسالها: 2910
#3
Posted: 13 Aug 2014 07:55
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
و من هیچکس را کنار خود ندارم
و
این همه هیچکس یعنی
تو
********
چمدان را که برداشت
زندگی از تنم بیرون رفت
سال هاست
آغوشم
تار تنهایی بسته است
********
باشد
باهمین پلاک
به خانه ی رویاهایم بر می گردم
فقط بگو
این جمجمه
که به دنیای من نیشخند می زند
مال تو نیست
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ویرایش شده توسط: ROZAALINDA
ارسالها: 2910
#4
Posted: 13 Aug 2014 08:16
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دراين مستطيل ها گوشه گیرم
طول می کشد
تا عرض ادب کنم / به خدا
یک روز
سرم به سنگ می خورد
اما
امروز حوصله ی دعوا با مرگ را ندارم
و فقط گوركن ها می دانند
تفاله ی زندگی را
در كدام گور خالی می کنند .
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ویرایش شده توسط: ROZAALINDA
ارسالها: 2910
#5
Posted: 13 Aug 2014 08:18
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
پوتین پدرش را که می پوشد
یکپا مردی می شود
که با تفنگ آبپاش
به گل های خانه شلیک می کند
پدرش هربار
رو ی یکی از گلدان ها می افتد
شیمیایی نشوند
پشت بی سیم فریاد می زند
خوشه خوشه باران فرستاده اند
مانده ام
میان جنگی تن به تن
تفنگ پسرم را بشکنم
یا غرور شوهرم را
از هر قطره آبِ این تفنگ
موجی می گیرد
که هر روز
میدان توپخانه را
به خانه ی آرامم می آورد
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ویرایش شده توسط: ROZAALINDA
ارسالها: 2910
#6
Posted: 13 Aug 2014 08:21
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گاهی آنقدر سردم
که تمام رودهای جهان
در چشم هایم یخ می بندد
گاهی آنقدر گرم
كه حتي
پيش از آنكه بميرم
هر آتشي مي تواند از گور من بلند شود
هواشناسی در حال و هواي من سردرگم است
و نمی فهمد
تمام ابرها به فرمان منند
وخورشيد فقط جهت چشم های من می چرخد
این زن فکر می کند
جهاني ست
كه سرد و گرم روزگار را چشيده است !
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ویرایش شده توسط: ROZAALINDA
ارسالها: 2910
#7
Posted: 13 Aug 2014 08:23
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر شـب به تـو فکر میکنم
و تنهــایی
اتفاق سنگینی ست
که در آغوشم می افتـد
********
دوستت دارم
و این جهانی ترین شعری ست که گفته ام
شاعـر نیستم اگر
این را که برای تو نوشته ام
دهـان به دهــان
میان بوسه های عاشقانه نچـرخد
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ویرایش شده توسط: ROZAALINDA
ارسالها: 2910
#8
Posted: 13 Aug 2014 09:09
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بن بست بن بستم خبرداري
دنياي من زخماي سربسته س
حرف منو هيچکي نمي فهمه
حتي خودم هم از خودم خسته س
********
در را باز کن
زنی این بـار
از راهـی مخفی آمده است
که خستگی را دکمه دکـمه از تنش در بیاوری
و فکر کنی
که چای با طعم لیمو شیرین حرف هایمان چقدر میچسبد
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ویرایش شده توسط: ROZAALINDA
ارسالها: 2910
#9
Posted: 13 Aug 2014 20:41
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
زن بود
و شانه هایش
زیر بار حرف های سنگین
خسته بودند
آنقدر
که می توانست
سال ها بخوابدو
بوی جنازه ای بلند نشود
********
دو ابـر در شمـال و جنـوب آسمان
به یک اندازه باریـد
هواشناسی علت این معجـزه را دلتنگـی نامید ...
********
لعنت به من !
آنقدر بزرگ شده ام
که هرچه خودم را گم می کنم
هیچکس تحویلم نمی گیرد
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ویرایش شده توسط: ROZAALINDA
ارسالها: 2910
#10
Posted: 14 Aug 2014 07:50
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
حال مرا کسی درک می کند
که در سراشیبی ترین نقطه ی این شهر
به یاد کسی افتاده باشد
کسی شبیه تو
که تا دست هایت را باز می کردی
خطوط این جاده مرا به آغوشت می رساند
********
این روزها
از بلندی موهایت فهمیده ام
چند وقت است تو را نوازش نکرده ام
گناه از کوتاهی انگشتان من است
که بشکنند
که بند بند با دیوار این سلول برسرم بریزند
که قلم شوندو روزگارم را سیاه کنند
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…