ارسالها: 2910
#11
Posted: 14 Aug 2014 07:55
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
سعی کردیم کاری به هم نداشته باشیم
من بار تنهایی خودم را بکشم
انها چاله های زندگیشان را پر کنند
در این خانه هر روز دوستانی جمع می شوند
در تنهاییم
از خودشان پذیرایی می کنند
من و این مورچه ها
سالهاست که با خرده های نان
دوستی مان را اغاز کرده ایم.
********
کاش می مردم و نمی دیدم
چگونه دووووری تو مرا کشت
********
» دوستت دارم «
و آنقدر از این جمله می ترسم که از مرگ نه !
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 2910
#12
Posted: 14 Aug 2014 08:07
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
راضی نمی شوم
به امنیت خانه ای که نگهبان آن تو باشی
برگرد
و تفنگ تجاوز را
از شقیقه ی دختران سرزمینت بردار
انجا که از گچ ویرانه های خانه ات
کاخ های سفید می سازند
برگرد
سر بند شوم این تقدیر را
از پیشانی کشورت باز کن
آنجا که دُردری را
به پای لهجه های بیگانه می ریزند
برگرد
و کفنت را بر آخرین نفس های این جنگ بکش
آنجا که ناچاری
بر داربست های بی اعتبارش
تعادل دیوارهای شهر را حفظ کنی
********
دروغ عنکبوتی ست
که مدام
دردهانم تارمی تند
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 2910
#13
Posted: 14 Aug 2014 08:09
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
اين روزها
آنقدر تنها شده ام
كه خودم را مي گيرم و
الو
- صدايي كه هم اكنون نمي شنويد
سكوت يك مرد دلتنگ است -
من از خودم حرف مي زنم
من از خودم حرف در مي آورم
من از خودم حرف مي شنوم
که ارتباطم را با خودم قطع می كنم
جريان زندگي ام را از رگ هايم
و رو به قبله
مرده ام را به بازي می گيرم
- نكند گفت بميري هم بر نمي گردم -
هرچه انگشت دارم
دوره مي كنم
ديركرده و نمي دانم
سر كدام خيابان
كدام كوچه
نكند سرحرفش مانده است؟
ديركرده و
انگشت هايم
خبرم را به 110مي رسانند
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 2910
#14
Posted: 14 Aug 2014 08:10
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
فریاد منم
اعتراض خواهرم
وفلسفه ی مقاومت
مادری ست که فریادواعتراضش را
مثل تاروپودی به هم می بافد
نقشی شکل می گیرد
که نقشه ی رویای تمام زن هاست
کابوس
از دیوارها ی نا برابراست،برادر !
بردار سقفی را که برسرمان آوار می شود
به جهنم
که غرور پنجره ها می شکند
به جهنم
که چقدر خرده شیشه می ریزند
فکر کن
همین دنیا
زیر پای مادرت بهشت شود
چه می شود !
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 2910
#15
Posted: 14 Aug 2014 08:11
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دووووور شد
و رفتنش را
جاده
یکطرفه قضاوت کرد
مانده بودم
میان چرخ های سنگینِِ ِ جدایی،رفتن ،بی بروبرگرد ، سکوت!
حرکت از پاهای من پریده بود
حرکت از قلب من پریده بود
روی لب هایم
رنگ لب هایم از این همه حرکت پریده بود
پریدم وسط جاده
جاده از کوه بالا و
از قله پریده بود
تو پریده بودی
و دره
مثل من
دهانش باز مانده بودو
مثل من
تو در دهانش افتاده بودی و
درست مثل من
صدایش به پای کوه نمی رسید !
می خواستم
تصمیم پیچیده ی جاده را بگیرم
بفهمم
قبول کنم !
سرعت بالای نبودنت به کشتنم داد.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 2910
#16
Posted: 14 Aug 2014 08:15
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
همه چیز درست می شود
توآوازهایت را روی صحنه می بری
من باگیتارلبخند می زنم
به اینکه این جمعیت
چه دست های ِ پنهان ِ قدرتمندی که نداشتند
کنترل را به دست می گیرم و
خانه دنیایی از تصاویر می شود
و این زن که شبیه تو می خندد
اما بلندتر
واین زن که شبیه تو می رقصد
اما شلوغ تر ...
********
لعنت
به من
که به خاطرِتو
دست و بالِ دهانم را محکم بسته ام
********
نمي داني
»دوستت دارم «
جهاني ترين جمله اي ست كه براي تونوشته ام
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 2910
#17
Posted: 14 Aug 2014 08:18
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر صبح
به این سو و آن سو می دود
تا تکه های خودش را پیدا کند
اما
تا هوای شمال به سرش می زند
بادهای موسمی
نطفه های باران را در جنوب پراکنده می کنند
اما
تا طلوع
درمیدان پنجره های شرق دور می زند
با فریاد می گوید : آزادی
تهران
آواره ای ست
که حتی دست و پایش را هم گم کرده است
********
کسی مزاحم نشود
میخواهم گریه ام را بگیرم
به فکر کسی مشغول شوم
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 2910
#18
Posted: 14 Aug 2014 08:21
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
همین که می روی
از سر کوچه بهانه ات را می گیرم
و چند پاکت سیگار
باور کن
بهانه و سیگار
به اندازه شنیدن اینکه "بر نمیگردی"
کشنده نیستند
********
وقتی تو هستی
لبخند چقدر به لب های من می آید
********
دلم که می گیرد
باران می بارد
و باران
چه هق هق زنانه ای دارد
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 2910
#19
Posted: 14 Aug 2014 08:26
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
چه فرق می کند
چشم هایم
دریا باشد یا یک بغض !
دیگر
سرچشمه ی نگرانی هایم تو نیستی
و رودخانه ای که در رگ هایت جریان می گرفت
هرگز
هرگز
هرگز
در مسیر دلتنگی های من سرازیر نخواهد شد
********
تمام روز
با فکر کسی راه می روم
با فکر کسی می خندم
با فکرکسی حرف می زنم
و تمام روز یادم نمی آید
کسی را
کجای این شهر گم کرده ام
) این زن بی حواس ترین زن دنیاست (
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 2910
#20
Posted: 14 Aug 2014 08:29
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در را باز کن
زنی این بار
از راهی مخفی امده است
که خستگی را دکمه دکمه از تنش دربیاوری
وفکر کنی
که چای با طعم شیرین حرف هایمان چقدر می چسبد
********
از خواب سنگين تو
هیچ چیز تكان نمي خورد
به گهواره ي زمين گفتم
من مادري شاعرم
و بي قرارترين زلزله ها
به خاطر تو آرام شدند.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…