ارسالها: 2910
#61
Posted: 14 Aug 2014 20:07
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
باید دلِ پُرم را بالا بیاورم
تا بعد از آن کمی بخوابم
بخندم
قدم بزنم
اصلن در این آفتابِ داغ دلم خنک بشود
********
خودم را مي كوبم به هوا
خودم را مي كوبم به پنجره
خودم را مي كوبم به در
به
در
به
در
هوا باز مي شود
پنجره باز مي شود
در باز مي شود
و دوربين تو
چه دير
نماي دور پرنده اي را مي گيرد
كه بي جهت در باد
به این سو و آن سو کشیده می شود
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 2910
#62
Posted: 14 Aug 2014 20:11
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
باد ولم نمي كند
هوا خودش را مي گيرد
دلم به هواي تو
و بغضم كه تا روي خانه ات گرفته مي شود
اسمم را
با ابر سياه بختي اشتباه مي گيري
كه به ميله هاي پنجره ات وابستگي دارد
يعني
باران گرفته يا ...
گاهي ابرها هم از تنهايي مي ترسند
********
بعد از من
عاشقانه هايم
چيزهاي زيادي رالو مي دهد
هرچه روزنامه را ورق بزني
پشت خودت صفحه گذاشته اي
هرچه فرياد
» كه شاعري بوده است و دروغي نوشته است «
با رنگ ِ تيترهاي درشت هم جيغ نمي شود
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 2910
#63
Posted: 14 Aug 2014 20:12
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
می گویند
بس که دستی گرم
کسی به سرت نکشیده
موهایت سفید شده اند
ریش هایت بلند .
می گویند
مجنون جدیدی شده ای
که یادت نمی آید
مدرن ترین عاشقانه هایت را
پای کدام زن می نوشتی .
می گویند و پشت سرت می خندند .
می خندند و شانه به شانه می لرزم .
********
دوستانمان باور نمی کنند
از پشت همین گوشی
چه قولهای بزرگی
که میان دو شهر رد و بدل نمی شدند
و نمی دانند
قرار فقط کنار خیابان نیست .
گاهی در حاشیه درد
قرار می گیرم
تا با کناری ات کنار بیایم .
گاهی قرار این است
که تا پنجره را با چشم هایم باز می کنم
اشکهایم میان زمین و آسمان تقسیم شوند
و اوضاع روحی این شهر لعنتی
با حال خراب من به هم بریزد
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…