انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 25 از 30:  « پیشین  1  ...  24  25  26  ...  30  پسین »

Reza Farmand Poems | مجموعه اشعار رضا فرمند


زن

 



قرار نوشینی دارم
با زنی که انتظارش
چون نیایشی بلند از من گذر می‌کند
قرار نوشینی دارم
با زنی که بوی دوست‌داشتن می‌دهد
با زنی که دست‌اش را نمی‌توانم
از روی شانه‌ام بردارم.

هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 



در برهنگیِ پاکیزه‌اش
لکه‌ی یک کلمه حتی نیست!
این چشمه‌ی تپنده‌ی هستی‌ بخش
از پندار بلند خدایان همیشه سررفته‌ست!





در سُرین‌اش که همه‌ی هوس‌ها
پُر از گوزن و موج و ماه می‌شود
غریزه، چه رازی نوشته است؟
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 



نازنوش سفید،
کِیماکِ زندگی
در نگاهم چون گوزنی برمیخیزد
و رو بر بالش،
بر دو دست و پای نازک
خواهش‌ام را به چالش بر‌می‌انگیزد.
مستِ هوسستانی نرم؛
آرزوخواه و بی آزرم؛
با حس پلنگی، آهویی
بر زانوانم می نشینم.

هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 



وقتی که برهنگی‌اش می تابد
هوس‌هایم را در در دَمِ نوری
تَــر
روشن می کند
و پیکرم یکسر
پُر از دهان نرم می شود.





چو نازستانی در خود، شناور است!
هم قوست! هم چشمه!
نگاه‌اش آهویی‌ست از کلمه پاک است.
و نازه‌ی کهرباگون‌اش
از نوازش‌هایم شبنم‌ناک است.
وه... سر می رود
لب‌پر می زنم
و از دهان آزناک‌‌مان دو چشمه
ناگهان به هم می‌آمیزد
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 



نازبانوی نازک‌تنم،
پردیسک‌ام؛ هم‌هوس‌ام!
چون گلی، همه‌ی خانه را پوشانده بود
حرف‌هامان بوی لذت می داد
خنده‌هامان بوی لذت می‌داد
و سکوت‌امان چون بستری معطر گسترده بود.

در بستر، دست و پا و صورتمان را از هم نمی‌شناختیم
لذتمان را از هم نمی‌شناختیم

آه...
چه خواهرانه! چه آهوانه بودیم!
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 



در سکوتی کبود
هزاران خنده،
هزاران بوسه
در هوسیادم
پَرپَر می شود
پروانه‌ی نازک‌آغوشم
بی سخنی،
از شعر و زندگی‌ام برخاست!
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 



۱
با دستهای بسته
در بستر
اندامِ تابدارِ و بی تاب‌اَش
چون خوشه‌ای بزرگ
رها شده است.

با خشونتی نازک در پنچه‌ها و دهان‌ام
بازی هوس را آغاز می‌کنم.

۲
در کشاکشی شورانگیز از برهنگی‌اش
سرخ و بنفش و کبود، گل می مَکم.
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 



چرخشتِ گرمِ کام
خوشه‌های خوشابِ اندامش
دندان‌های سرچنگ
پنچه های چالشگر
پیچش‌ها و تنجش‌ها
تنجش‌ها و پیچش‌ها
فوزافوزِ بی خویشی
و تراوش ها...
و تراوش ها...
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 



شامگاهِ سفیدِ تابستان
پنجره‌های باز نیاز
نازبوی خوشی
سفره‌ی هوسانه:
ماهیِ قزل آلا، سالادِ تازه و خوشرنگ
شرابِ سفید، کیکِ هلو
و پرنیانی آزادکام و خوشباش
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 



یاسمن‌پیچ، در نفس‌های خوشبوی
چون کودکی آرمیدن
و در پگاه، گلچین‌ گلچین کناره پنجره رفتن
و چشن آب و آفتاب را در آبدره
چون خدای آرامش تماشان کردن





پنجه در پنجه
هماویز
دست‌ها را در موجخیزِ خوشی
بیخودانه برافراختن
و همانندِ دو باشه‌ی وحشی
با دو بال گشوده
در اوج ماندن.
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
صفحه  صفحه 25 از 30:  « پیشین  1  ...  24  25  26  ...  30  پسین » 
شعر و ادبیات

Reza Farmand Poems | مجموعه اشعار رضا فرمند


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA