انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 9 از 30:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  29  30  پسین »

Reza Farmand Poems | مجموعه اشعار رضا فرمند


زن

 
۱۰۹

ماهِ آپریل،
چون درختی از ساعت‌ها و ثانیه‌ها شکفته است


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۱۰

جان، چیزی جز هوای معنا نیست!


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۱۱

زیبایی‌ات را باید در جهان بگردانی تا آینه‌‌اش را پیدا کنی


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۱۲

طلسم دشواری شده است
نه از سرابستان‌اش بیرون می‌آید
و نه جرعه‌ی آبی از دستم می‌‌نوشد


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۱۳

بلبل چند کلمه بیشتر ندارد
با این‌همه آن را عاشقانه تکرار می‌کند
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
۱۱۴

فرهنگ را دریغ که نمی‌توان چون فرشی
با چند تکان از خرافه تکاند.


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۱۵

در السینور
در جشن بزرگ تابستان
زنان و مردان، مرزهاشان را
در شراب و شادمانی برداشته‌‌اند.


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۱۶

عشق که نباشد زمان، خودش را باز می‌کند
جهان، خودش را باز می کند؛
و همه‌ی راه‌ها دور می‌شود.
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۱۱۷

جز اینکه به گام‌هایت اعتماد کنی چاره‌ای نداری
جز اینکه به بال‌هایت اعتماد کنی چاره‌ای نداری
با گام‌های دیگران نمی‌توان دوید!
با بال‌های دیگران نمی‌توان پرید!


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۱۸

پُرسش، با چشم‌های الماسی‌اش همیشه بیدار است!


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۱۹

جسارت پُر از اوج است.


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۲۰

در پالایشگاه زمان، پیش‌آمد‌ها را نرم می‌کنم
و شتاب را با خود همه جا می‌برم.


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۲۱

باید سکوت کنی تا نطفه‌ی شعر در ژرفا بسته شود
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
۱۲۲

ژرفا پُر از ناگهان و شتاب است!


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۲۳

من سکه را سفر می‌کنم
من سکه را پرنده می‌کنم
من سکه را شعر می‌کنم


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۲۴

چه دوست پُرمهری!
وقتِ شکفته‌اش را در بازار کار می‌فروشد
و وقتِ فسرده‌اش را آه به آه به تو می‌بخشد.


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۲۵

با شتاب‌هایم، گاه، نتوانسته‌ام با هیچ زنی گفتگو کنم
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۱۲۶

راه‌ها را باید به واژه‌ها پیچاند
گام‌ها را باید دواند؛ بزرگ کرد


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۲۷

هر کس شیفته‌ی گام‌های خود است
هر کس گمان می‌کند که نگاه‌اش بزرگترین پنجره‌هاست!


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۲۸

پُرسش، نشان تپش واژه‌هاست
پُرسش، پُرپَرترین گلِ واژه است!


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۲۹

اکنون درمی‌یابم
دغدغه‌ی نان بود که تکان‌ام داد و واژه‌هایم ریخت
دغدغه‌ی نان بود که راه‌های چشم و گوش و هوشم را بند آورده بود
دغدغه‌ی نان بود که عربده‌های هراس‌انگیزش را در آینده‌ام می‌شنیدم


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۳۰

آزادی، آبجویی‌ست که می‌نوشم
من، هیچ‌گاه، پس از نوشیدن شاخ در نیاورده‌ام!
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۱۳۱

رشته‌های مهرت، از تار عنکبوت، چسبنده‌تر و سخت‌تر است
نان و نمک‌ات سنگین است
از قییله‌ات آسوده نمی‌توان گذشت
به جای همه دور میز می‌نشینی
خاکساری‌ات را نمی‌توان تحمل کرد


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۳۲

هیجان، پَرت شدن به شتاب است:
شتاب پیروزی؛ شتاب هماغوشی


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۳۳

کودک، نگاهِ‌ مادر را می‌مکد
پستان مادر را می‌مکد
صدای مادر را می‌مکد
کودک، زندگی مادر را می‌مکد.

˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۳۴

دیگر خم نمی‌شوم؛ مگر در برابر گل‌ها
و در برابر زنانی که پرواز‌های تن‌اشان را می‌فروشند.


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۳۵

یار، پالونه‌ی زمان خام است
یار، یک شرابِ انسانی‌ست
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۱۳۶

زنان تهمتن ایران‌زمین
ایران خسته را به شتاب‌های هوش‌شان سوار میکنند


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۳۷


در هر نبردی، می‌توانی زندگی را به همراه ببری!


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۳۸


زندگی، اداره‌ی وقت است
هر کس وقتی دارد
من وقتم پرواز کرده است


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۳۹

دریا همیشه در وقت‌اش موج می‌زند


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۴۰

من خسته‌ام از بُردن تابوت
من خسته‌ام از دیدن زخم‌ها، کبودی‌ها
من خسته‌ام از جُستن آینده در لخته‌های خون
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۱۴۱

با نقشه‌ی بیابان در دل
نشانی خوشبختی‌اش را در شهر می‌جوید.


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۴۲

ترانه، خواهر شعرم
اینان از راه‌های باور ما به تو نتاختند؟
اینان در پستوهای باور ما به حرمت تو دست نگشودند؟


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۴۳

ترانه، خواهر شعرم
نگران نباش!
نمی‌شود دروغ را به رنگ‌ چشم‌های تو آمیخت!


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۴۴

دروغ نتوانست از توفان خون رامین
کلاهی برای خود بدوزد


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۴۵

دروغ، دیوار است؛ بن‌بست است!
دروغ آخر خط است!
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۱۴۶

دروغ لب به راستی نمی‌زند و بزرگ نمی‌شود
دروغ لب به پُرسش نمی‌زند و کودن می‌ماند


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۴۷

دروغ بیابانی کاری نمی‌کند جز آنکه روی‌اش را سفید کند
دورغ بیابانی کاری نمی‌کند جز آنکه چماق‌اش را پنهان کند


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۴۸

زنان، بال‌های زمان شده‌اند
دروغ اما هنوز در نام کوچک زن مانده است


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۴۹

دانستن است که چراغ نیاز را روشن می‌کند
دانستن است که چشم‌اندازش را تازه می‌کند
ندانستن، همیشه خرسند است
ندانستن، هیچ‌گاه، چیزی نخواسته است


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۵۰

وقت، پُر از پرتگاهِ هیچ است
همیشه باید ریسمان آرزویی در دست داشته باشی!
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
۱۵۱

ما سرانجام واژه می‌شویم
تاریخ انسان، تاریخ تکامل واژه است


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۵۲


واژه‌ها هیچ شعری را به آسانی نساخته‌اند
یافتن اوج واژه‌ها آسان نیست


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۵۳


کیمیای پیروزی، پرواز است!
خواستن پُر از بال و پَر توانستن است!


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۵۴

واژگانم را تازه می‌کنم تا جانم هوا بخورد
از واژ‌گانم تا می‌توانم بالا می‌روم
تا چشم‌اندازی بازتر و زیباتر داشته باشم


˜*·. ˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜˜"*°·.˜"*°··°*"˜.·°*"˜ .·*˜

۱۵۵

دین، واژه‌ها را سیاه می‌کند
دین، رفته‌رفته خود را جایگزین هوا می‌کند
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
صفحه  صفحه 9 از 30:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  29  30  پسین » 
شعر و ادبیات

Reza Farmand Poems | مجموعه اشعار رضا فرمند


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA