ارسالها: 1264
#171
Posted: 28 Jan 2016 05:38
SARA_2014: پیرانه سرم ...... جوانی به سر افتاد
وان راز که در ...... بنهفتم به ......
ممنون که تحویل گرفتید
پاسخ شعر زیبای شما که از حافظ بود
عشق
دل......در افتاد
این هم انتخاب زیبای من از مولانا
من مست و تو ........ ما را که برد .........
صدبار تو را گفتم ............دو سه .........
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 14491
#172
Posted: 15 Jul 2016 17:42
nnasrin: من مست و تو ........ ما را که برد .........
صدبار تو را گفتم ............دو سه .........
من مست و تو "دیوانه،" ما را که برد" خانه"
صد بار ترا گفتم "کم خور "دو سه" پیمانه"
نام من .... است آيا می شناسيدم؟
زخمي ام .... سرا پا می شناسيدم؟
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 24568
#173
Posted: 15 Jul 2016 17:51
nazi220: نام من .... است آيا می شناسيدم؟
زخمي ام .... سرا پا می شناسيدم؟
عشق - زخمی
از حسین منزوی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 14491
#174
Posted: 15 Jul 2016 17:59
andishmand
پس کو شعرت !!!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 1264
#175
Posted: 15 Jul 2016 19:27
nazi220: نام من .... است آيا می شناسيدم؟
زخمي ام .... سرا پا می شناسيدم؟
عشق
زخمی
بار دل ........ و خم طره .......
رخساره ....... و کف پای ......... است
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 12859
#176
Posted: 15 Jul 2016 20:28
nnasrin: بار دل ........ و خم طره .......
رخساره ....... و کف پای ......... است
بار دل مجنون و خم طره لیلی
رخساره محمود و کف پای ایاز است
(حافظ)
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#177
Posted: 15 Jul 2016 20:35
هر گرفتار که در بند تو می نالد ......
میبرد حسرت صیدی که ...... است
عقل پرسید که دشوارتر از مردن ...... ؟
عشق فرمود ...... از همه دشوارتر است
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 14491
#178
Posted: 15 Jul 2016 20:53
زار
گرفتارتر
چیست
فراق
دیدار تو ... نور است
آهویی بی قرار
که از....تشنه اش
آفتاب ِسحر...می ریزد
دیدارت .... است
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 24568
#179
Posted: 15 Jul 2016 21:06
nazi220: دیدار تو ... نور است
آهویی بی قرار
که از....تشنه اش
آفتاب ِسحر...می ریزد
دیدارت .... است
کشتزار
لب
فرو
سکوت
از شمس لنگرودی
لبخند ... در بهاران داری
پویایی ... و باران داری
نرمای نسیم و بوی گل ... باغ
... همه را و بی شماران داری
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 14491
#180
Posted: 15 Jul 2016 21:09
سپیده
جویبار
خنده ی
داری
شفیعی کدکنی
اعتراف می کنم از گوگل گشتم پیدا نمودم
.... که دانه های انار را
در گودی .... دانه دانه می چیدی
.... که درهای ترس را
کنار زنگهای ملول با هیس بسته بودی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟