ارسالها: 23330
#21
Posted: 29 Jun 2016 14:49
14
« چند روز »
چند روزه دل دیوونه می گیره همش بهونه
آتیشم میزنه هرشب جای خالیت توی خونه
دل ِ من هواتو داره دیگه طاقت نمیاره این..
این دل ِ همیشه گریون مثل ابرای بهاره..
کی تورو ، دوست داره قده یه دنیا کی میخواد با تو باشه حتی تو رویا
دنباله جای پاهاته روی شنهای قشنگ و خیس دریا
نگو که ، رفتن تو سهم منه دل من طاقت نداره میشکنه
نگو که باید جدا شیم نگو قسمت منو تو رفتنه
کی تورو ، دوست داره قده یه دنیا کی میخواد با تو باشه حتی تو رویا
دنباله جای پاهاته روی شنهای قشنگ و خیس دریا
نگو که ، رفتن تو سهم منه دل من طاقت نداره میشکنه
نگو که باید جدا شیم نگو قسمت منو تو رفتنه
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#22
Posted: 29 Jun 2016 14:51
15
« راز »
یه زخم کهنه روی بالم
یه آسمون که چشم به رام نیست
به غیر واژه غریبی
چیزی توی ترانه هام نیست
حتی یه آینه پیش روم نیست
که اسممو یادم بیاره
تنها ترین مسافر شب
تو خلوتم پا نمیزاره
ازم نخوا با تو بمونم
تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم رو
تو هم کنارم نمیمونی
ازم نخوا با تو بمونم
تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم رو
تو هم کنارم نمیمونی
تو هم کنارم نمیمونی
دل من از نژاد عشق
از تو و از ترانه لبریز
یه دنیا غم توی صدامه
مثل سکوت تلخ پاییز
رنگ پرنده غریبم
من از نژاد آسمونم
میون این همه ستاره
من یه شهاب بی نشونم
ازم نخوا با تو بمونم
تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم رو
تو هم کنارم نمیمونی
ازم نخوا با تو بمونم
تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم رو
تو هم کنارم نمیمونی
تو هم کنارم نمیمونی
تو هم کنارم نمیمونی
تو هم کنارم نمیمونی
ازم نخوا با تو بمونم
تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم رو
تو هم کنارم نمیمونی
ازم نخوا با تو بمونم
تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم رو
تو هم کنارم نمیمونی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#23
Posted: 29 Jun 2016 14:54
16
« آخر خط »
من میخوام همیشه عاشق بمونم
به تو چشمای روشنت قسم
با ترانه های آفتابی تو
میتونم به صبح فردا برسم
اینهمه خاطره رو چیکار کنیم
نمیتونیم که از اونا بگذریم
واژه شروع شعر من تویی
بیا تا آخر خط با هم بریم
واسه چی میخوای که تنهام بذاری
چرا باید تو رو از یاد ببرم
یادمه یه روز نشستی رو به روم
گفتی که محاله از تو بگذرم
بیا با هم آسمونو طی کنیم
تو به من یه فرصت تازه بده
میدونم که چشمای عاشق تو
راه و رسم عاشقیو بلده
توی این شبهای تلخو سوتو کور
بیا تا خورشیدو پیدا بکنیم
اگه امروزو گرفتن ازمون
بیا فکری واسه فردا بکنیم
من میخوام همیشه عاشق بمونم
به تو چشمای روشنت قسم
با ترانه های آفتابی تو
میتونم به صبح فردا برسم
اینهمه خاطره رو چیکار کنیم
نمیتونیم که از اونا بگذریم
واژه شروع شعر من تویی
بیا تا آخر خط با هم بری
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#24
Posted: 29 Jun 2016 15:01
17
دل آبــــاد تو با من ، تن ویران من با تــــو
در این آغاز بی فرجام،حق با کیست من یا تو؟
نمی دانم کدامین واژه عاصی کرده شعرم را
که این سان می کشاند روح این قدیس را، تا تو
تمام باورم در حسرت یک عمـــــر آتش بود
نسوزاندی مرا یک لحظه در تشویش ،حتی تو
نگو بی من مقدر نیست این شب های بی کابوس
بیا تا گم شوی یک شب میان عشق ورویا تو
من از شب پرسه های خسته و بیهوده می آیم
گذشتن از شب من سخت آسان است، اما تو
بــــدان امشب شب پایان تلخ ماجرای ماست
و می دانم که خواهی رفت حتما صبح فردا تو
برو، اما هزاران سال دیگر باز خواهی گشت.
که من در پیکری دیگر، بیاسایم شبی با تو
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#25
Posted: 29 Jun 2016 15:03
18
این جزر و مدِ چیست که تا ماه می رود؟
دریای درد کیست که در چـــــاه می رود؟
این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم
بیــــم خسوف و تیرگی مـــــاه می رود
گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده، به اکـــراه می رود
آبستن عزای عظیمی است، کاین چنین
آسیـــمه سر، نسیم سحـــــرگاه می رود
امشب فرو فتاده مگر مـــــاه از آسمان
یا آفتــــاب روی زمیـــــن راه می رود؟
در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟
گویــــا دلی به مقصد دلخـــــواه می رود
دارد سرِ شکــــافتن فــــرق آفتــــــاب
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#26
Posted: 29 Jun 2016 15:05
19
گاهی بگو که دوستم داری
یا
فقط خیره شو
به سر انگشتانم
که بی قراری گنجشکان را
به یادت می آورند
که به شیشه پنجره ات
نوک می زنند
گاهی برایم گل بخر
در حاشیه ء بی تابی ام
اسمت را بنویس
گاهی پیشانی ام را نوازش کن
با همان دست های جوهری
بگذار
هر روز
در جیب هایت
دنبال هدیه ای بگردم
که هیچ وقت
برایم نگرفتی
.
گاهی فقط بگذار
نگاهت کنم
و لبخندت را
نفس بکشم
من هنوز
به زندگی جاودان
ایمان دارم.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#27
Posted: 29 Jun 2016 15:09
20
تمام راه ها را با تو دوست دارم
کوچه ها و خیابان ها با تو همیشه به سمتی می روند
که در انتهایش یک اتفاق دوست داشتنی انتظارم را می کشد
تو باشی، خرداد پایان بهار نیست
آغاز دوست داشتن است
تو باشی....
کافی ست که تو باشی ... تا بی خیال هر آرامشی، دل بسپارم و بروم تا هر کجا که نمی دانم
ببین...
تمام خط های موازی سرانجام به هم می رسند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#28
Posted: 29 Jun 2016 15:12
21
به تاراجم بیا
مثل تمام رهگذران همیشه
مثل همه عابران پس از این
من به عبور و غربت و تنهایی
عادت دارم
گلایه ای نیست
لااقل تو زیبایی
به تاراجم بیا
و نامم را
در فهرست مستعمراتت ثبت کن
بیا که با هر بار آمدنت
زنبورها
برای تصاحب تکه ای از پیراهنم
کندویشان را به حراج می گذارند
و بین عسل
و چشم های تو مرددند
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#29
Posted: 29 Jun 2016 15:16
22
نه تابستان و نه زمستان
در هیچ فصلی مال من نبودی
انگار نباید از هم خاطره ای داشته باشیم
نه فرصت درددلی
نه گلایه ای
نه بغضی که بی هوا
شکسته شود
نه شوق اتفاقی
که هیچ وقت نمی افتد
به کدام بهانه
باز هم ادامه می دهیم؟
.
.
تو خوبی،
برای نجات یک عشق
این شرط لازمی ست
ولی کافی نیست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#30
Posted: 29 Jun 2016 15:22
23
کنار من حتی
دیگر نامت را نیز نخواهند نوشت
تو سزاوار نفرت هم نیستی
کوچک تر از آنی
که به خاطر آورم
با هم از کدام کوچه رد شدیم
زیر کدام باران قدم زدیم
و کدام دروغت
دوست داشتنی تر بود
.
باید ویرانی ات را ببینم
آن قدر که کنار روح درمانده ات
زانو بزنم
و از خدا بخواهم
تا ترا ببخشد
و مرا،
که از ته دل
این گونه خواستمت
.
بعدها
کسانی در شعرهای من
دنبال شبحی می گردند
که روزی دوستش داشتند
و امروز
نفرینی است
که با هیچ طلسمی
باطل نمی شود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.