انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 56 از 57:  « پیشین  1  ...  54  55  56  57  پسین »

اشعار امیر معزی


زن

andishmand
 
شماره ۱۰۱

چون بر دل و سر نهم دو دست ای دلبر
می پیش من آوری‌ که بستان و بخور

جانا زکف تو چون ستانم ساغر
دستی بر دل نهاده دستی بر سر



****************************************




شماره ۱۰۲

ای رفته ز خانه مدتی سوی سفر
باز آمده سوی خانه با فتح و ظفر

هرگز سفری چنین‌ که کردست دگر
افروخته روی ملک و افراخته سر




****************************************




شماره ۱۰۳

چون نرگس اگر نهیم در خاکستر
ور داریم اندر آب چون نیلوفر

ور بسپریم به پای همچون‌ گل تر
از شرم تو چون بنفشه بر نارم سر





****************************************






شماره ۱۰۴

هستند به بزمت ای شه شیر شکار
مرغان شبه تن و عقیقین منقار

از بهر نشاط تو به روزی صد بار
آیند همی چو مطربان در گفتار





شماره ۱۰۵

شاها خردت هست به می خوردن یار
شاید که شب و روز همین داری کار

می خوردن تو فلک چو بیند هر بار
خواهد که کند ستارگان بر تو نثار
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۱۰۶

ای دشمن تو به قبضهٔ قهر اندر
رای تو بصر به دیدهٔ دهر اندر

شکر تو فریضه‌ ست به‌ هر شهر اندر
خاصه به دیار ماوَرَالنَّهر اندر



****************************************

شماره ۱۰۷

هرگز نشوم من از بت و باده صبور
کز بت همه راحت است و از باده سرور

از دست و کنار خویش کی دارم دور
پروردهٔ آفتاب و برکردهٔ حور




****************************************




شماره ۱۰۸

ای شاه کجا گرم کنی بارهٔ بور
صدگور بیفکنی به یک بار به زور

گر بهمن و بهرام برآیند ازگور
گویند که کار توست افکندن گور


****************************************



شماره ۱۰۹

خستی دل من به غمزه ای بدر منیر
چونانکه ملک سینهٔ من خست به تیر

در سینه و دل‌کنون دو پیکان دارم
از سینه و دل هر دو برون آمده‌گیر




****************************************


♤♤♤♤♤ ز ♤♤♤♤♤
شماره ۱۱۰

گر بخت بلند خواهی و عمر دراز
از دولت برکیارقی سر بفراز

گر کالبد ملوک جان یابد باز
از وی همه برکیارق آید آواز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
شماره ۱۱۱

از کوی تو تا کوی من ای شمع طراز
دریاست ز اشک من همه راه دراز

گر هست درآمدن به‌کشتیت نیاز
زان دل که زمن ربوده‌ای کشتی ساز



****************************************

شماره ۱۱۲

چون چشم تو بر دلم شود تیر انداز
زلف تو شود پیش دلم جوشن ساز

کوته نکنم دو دست از آن زلف دراز
کاو تیر به جوشن از دلم دارد باز




****************************************



♤♤♤♤♤ ش ♤♤♤♤♤

شماره ۱۱۳

از جور قد بلند و موی پستش
وز کافری نرگس ِ بی می‌ْ مستش

گریان به کلیسیا شوم بنشینم
ناقوس به یک دست و به دستی دستش




****************************************



شماره ۱۱۴

شاهی که به رزم کاویان داشت درفش
گر زنده شود پیش تو بردارد کفش

ای کرده دل خصم خلاف تو بنفش
بشت است دل خصم و خلاف تو درفش




****************************************



شماره ۱۱۵

در عشق تو بی‌روان نَوان بودم دوش
آشفته دل و رمیده جان بودم دوش

مرغی که به تیغ نیم بسمل‌گردد
دور از بر تو راست چنان بودم دوش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۱۱۶

دستور و شهنشه از جهان رایت خوش
بردند و مصیبتی نیامد زین بیش

بس دل‌ که شدی ز مرگ شاهنشه ریش
گر کشتن دستور نبودی از پیش



****************************************

شماره ۱۱۷

نشناخت ملک سعادت اختر خویش
در منقبت وزیر خدمتگر خویش

بگماشت بلای تاج برکشور خویش
تا در سر تاج‌کرد آخر سر خویشز




****************************************




♤♤♤♤♤ ق ♤♤♤♤♤


شماره ۱۱۸

چون ابر کف تو بیند ای خسرو شرق
از تو نکند به جود تا دریا فرق

گردد خجل و شود به آب اندر غرق
از رشک بگرید و برو خندد برق




****************************************



شماره ۱۱۹

تا دید زمانه در دلم غایت عشق
در پیش دلم همی کشد رایت عشق

گر وحی زآسمان گسسته نشدی
درشان دل من آمدی آیت عشق




****************************************



شماره ۱۲۰

چشمی دارم ز اشک پیمانهٔ عشق
جانی دارم ز سوز پروانهٔ عشق

هر روز منم مقیم درخانهٔ عشق
هشیار همه جهان و دیوانهٔ عشق
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
♤♤♤♤♤ ک ♤♤♤♤♤



شماره ۱۲۱

ای کرده همه جهان ز ناپاکان پاک
هرگز نبود تو را ز ناپاکان باک

ای خسرو پاک پیکر ازگوهر خاک
ای‌گوهر پاک احسن الله جزاک‌



****************************************


♤♤♤♤♤ گ ♤♤♤♤♤



شماره ۱۲۲

سقای ملک گرفت چنگ اندر چنگ
ساقی بنهاد بادهٔ مرجان رنگ

هنگام صبوح ای ملک با فرهنگ
از ساقی باده خواه و از سقا چنگ




****************************************



♤♤♤♤♤ ل ♤♤♤♤♤



شماره ۱۲۳

ای تیغ تو با قوت مریخ و زحل
رای تو چو آفتاب در برج جَمَل

گر خصم تو بر چرخ‌گریزد به‌مثل
در دامن عمر او رسد دست اجل




****************************************


♤♤♤♤♤ م ♤♤♤♤♤

شماره ۱۲۴

از روضهٔ حسن تو نگاری رسدم
وز موکب وصل تو غباری رسدم

تا چند کشند و چند افروزندم
من سوخته‌ام چرا همی سوزندم




****************************************



شماره ۱۲۵

ای سیمبر از عشق تو در رشته شدم
در خون دل از غم تو آغشته شدم

در بادیهٔ فراق سرگشته شدم
تو زنده بمانیا که من‌کشته شدم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۱۲۶

هر شب غم تو به مه اشارت‌کُنَدَم
وز چشم پر آب خواب غارت کندم

یک شب نگذارد که کنم دیده فراز
چندان که خیال تو زیادت کندم



****************************************




شماره ۱۲۷

ای یار شبی که بی‌رخت بگذارم
پروین بود از غم تو آن شب یارم

یک نیمه زشب چشم به پروین دارم
یک نیمه همی ز چشم‌ پروین بارم




****************************************




شماره ۱۲۸

گرچه دل و سینه‌ کان گوهر دارم
رخساره زرنج هر دو چون زر دارم

کان بستهٔ زلف ماه دلبر دارم
وین خستهٔ تیر شاه سنجر دارم




****************************************




شماره ۱۲۹

هر شب ز غم تو دل ز جان برگیرم
پندی که خرد دهد من آن نپذیرم

تا روز نهد خیال تو در پیشم
صد چشمه و من ز تشنگی می‌میرم




****************************************



شماره ۱۳۰

گه سرو بلند حله بوشت خوانم
گه ماه تمام باده نوشت خوانم

ارزان بخری و رایگان بفروشی
ارزان خر و رایگان فروشت خوانم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۱۳۱

ای‌ گوی زَنَخ سخن ز کویت ‌گویم
وی موی میان ز عشق مویت مویم

گر آب شوم‌ گذر به جویت جویم
ور سر و شوم به پیش رویت رویم



****************************************




شماره ۱۳۲

مستم ملکا و هر چه اکنون‌گویم
موزون نشمارم ارچه موزون گویم

گویی‌که تورا شعر سبک بایدگفت
با رَطل‌ گران شعر سبک چون ‌گویم




****************************************



♤♤♤♤♤ ن ♤♤♤♤♤



شماره ۱۳۳

شم من و چشم آن بت تنگ دهان
در بیع و شری شدند و در سود و زیان

کردند یکی بیع زما هر دو نهان
آن آب بدین سپرد و این خواب بدان




****************************************




شماره ۱۳۴

تیغ ملک شرق خداوند جهان
شیری است تنش به جمله چنگال و دهان

چون ناخن او باز شود با دندان
در ناخن سرگیرد و در دندان جان




****************************************



شماره ۱۳۵

هر شاه که داشت دولت و بخت جوان
هر دو یله کرد و خود برون شد زمیان

ایزد چو تو را کرد شهنشاه جهان
هر دو به تو داد وگفت جاوید بمان
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
شماره ۱۳۶

نه با منی ار چه همنشینی با من
ای بس دوری‌ که از تو بینم تا من

در من نرسی تا نشوم یک پا من
کاندر ره عشق یا تو لنگی یا من



****************************************




شماره ۱۳۷

رفتی و به یک بارگرفتی کم من
کشته شدم و نداشتی ماتم من

داغ تو بسوخت این دل پر غم من
ای داغ تو گرم سرد کردی دم من




****************************************




شماره ۱۳۸

بگرفت شها قضای بد دامن من
تا لشکر غم نشست پیرامن من

گر خست به تیر تو دل روشن من
بخت تو نگاه داشت جان در تن من




****************************************




شماره ۱۳۹

ای چرخ‌کمر مبند برکینه من
بگزار حق خدمت دیرینهٔ من

آسایش سینهٔ مرا درمان کن
کاسایش سینه‌هاست در سینهٔ من




****************************************



شماره ۱۴۰

نازید به گرز گاوسار افریدون
در دست تو گرز شیر سارست کنون

از تو فرق است تا به افْریدون چون
چونانکه ز شیر شرزه تا گاوِ زبون
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۱۴۱

گر حاجب و چاوش تو ای ناصر دین
برکشور روم و چین گشایند کمین

فغفور از آن بترسد و قیصر از این
این والی روم گردد آن شحنهٔ چین



****************************************




شماره ۱۴۲

ای شاه زتو تخت همی نازد و زین
وز دولت تو داد همی یابد دین

تا روی زمین گرفته‌ای زیر نگین
خصمان تو رفته‌اند در زیر زمین




****************************************




شماره ۱۴۳

ای حیدر و جمشید به شمشیر و نگین
دارندهٔ دولتی و دارندهٔ دین

در ملک تو همچو آفتابی به یقین
او هفت فلک دارد و تو هفت زمین




****************************************




شماره ۱۴۴

ای شاه جهان دو گوشهٔ روی زمین
در قبضهٔ ملک توست تایوم‌الدین

تیغ تو همی‌کند شبیخون و کمین
یک ساله بر آن‌گوشه و یک ساله بر این




****************************************



شماره ۱۴۵

ای برده به شمشیر همه ملک تگین
آورده همه ملک تگین زیر نگین

پیروزی و نصرت تو بر روی زمین
آرایش دولت است و افزایش دین
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۱۴۶

زین فتح‌ که‌ کرد شاه در کشور چین
هم ملک همی نازد و هم دولت و دین

هر مملکتی که هست بر روی زمین
بوالفتح ملکشاه کند فتح چنین


****************************************




♤♤♤♤♤ و ♤♤♤♤♤



شماره ۱۴۷

خصمی‌که ستم بود همه همت او
کردند به‌ کُره عالمی خدمت او

آمد به‌سر آن مرتبه و حشمت او
مالک تن او برد و ملک نعمت او




****************************************




شماره ۱۴۸

سروی‌که بنفشه برگل آمد بر او
اقبال رسانید به گردون سر او

ماییم به مهر و دوستی در خور او
فرماندهٔ عالمیم و فرمانبر او




****************************************




شماره ۱۴۹

خصمی‌که بر او فسوس کرد اختر او
او را عملی داد نه اندر خور او

گر عهد تو بشکست دل اندر بر او
سرّ دل او گشت قضای سر او




****************************************



شماره ۱۵۰

ای نور مه از جمال رخسارهٔ تو
ای ظلمت شب ز خال رخسارهٔ تو

هرگز نفسی مباد کاین دیدهٔ من
خالی بود از خیال رخسارهٔ تو
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
صفحه  صفحه 56 از 57:  « پیشین  1  ...  54  55  56  57  پسین » 
شعر و ادبیات

اشعار امیر معزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA