ارسالها: 24568
#552
Posted: 16 May 2018 20:37
شماره ۱۰۶
ای دشمن تو به قبضهٔ قهر اندر
رای تو بصر به دیدهٔ دهر اندر
شکر تو فریضه ست به هر شهر اندر
خاصه به دیار ماوَرَالنَّهر اندر
****************************************
شماره ۱۰۷
هرگز نشوم من از بت و باده صبور
کز بت همه راحت است و از باده سرور
از دست و کنار خویش کی دارم دور
پروردهٔ آفتاب و برکردهٔ حور
****************************************
شماره ۱۰۸
ای شاه کجا گرم کنی بارهٔ بور
صدگور بیفکنی به یک بار به زور
گر بهمن و بهرام برآیند ازگور
گویند که کار توست افکندن گور
****************************************
شماره ۱۰۹
خستی دل من به غمزه ای بدر منیر
چونانکه ملک سینهٔ من خست به تیر
در سینه و دلکنون دو پیکان دارم
از سینه و دل هر دو برون آمدهگیر
****************************************
♤♤♤♤♤ ز ♤♤♤♤♤
شماره ۱۱۰
گر بخت بلند خواهی و عمر دراز
از دولت برکیارقی سر بفراز
گر کالبد ملوک جان یابد باز
از وی همه برکیارق آید آواز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#557
Posted: 27 May 2018 22:33
شماره ۱۳۱
ای گوی زَنَخ سخن ز کویت گویم
وی موی میان ز عشق مویت مویم
گر آب شوم گذر به جویت جویم
ور سر و شوم به پیش رویت رویم
****************************************
شماره ۱۳۲
مستم ملکا و هر چه اکنونگویم
موزون نشمارم ارچه موزون گویم
گوییکه تورا شعر سبک بایدگفت
با رَطل گران شعر سبک چون گویم
****************************************
♤♤♤♤♤ ن ♤♤♤♤♤
شماره ۱۳۳
شم من و چشم آن بت تنگ دهان
در بیع و شری شدند و در سود و زیان
کردند یکی بیع زما هر دو نهان
آن آب بدین سپرد و این خواب بدان
****************************************
شماره ۱۳۴
تیغ ملک شرق خداوند جهان
شیری است تنش به جمله چنگال و دهان
چون ناخن او باز شود با دندان
در ناخن سرگیرد و در دندان جان
****************************************
شماره ۱۳۵
هر شاه که داشت دولت و بخت جوان
هر دو یله کرد و خود برون شد زمیان
ایزد چو تو را کرد شهنشاه جهان
هر دو به تو داد وگفت جاوید بمان
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#560
Posted: 30 May 2018 20:11
شماره ۱۴۶
زین فتح که کرد شاه در کشور چین
هم ملک همی نازد و هم دولت و دین
هر مملکتی که هست بر روی زمین
بوالفتح ملکشاه کند فتح چنین
****************************************
♤♤♤♤♤ و ♤♤♤♤♤
شماره ۱۴۷
خصمیکه ستم بود همه همت او
کردند به کُره عالمی خدمت او
آمد بهسر آن مرتبه و حشمت او
مالک تن او برد و ملک نعمت او
****************************************
شماره ۱۴۸
سرویکه بنفشه برگل آمد بر او
اقبال رسانید به گردون سر او
ماییم به مهر و دوستی در خور او
فرماندهٔ عالمیم و فرمانبر او
****************************************
شماره ۱۴۹
خصمیکه بر او فسوس کرد اختر او
او را عملی داد نه اندر خور او
گر عهد تو بشکست دل اندر بر او
سرّ دل او گشت قضای سر او
****************************************
شماره ۱۵۰
ای نور مه از جمال رخسارهٔ تو
ای ظلمت شب ز خال رخسارهٔ تو
هرگز نفسی مباد کاین دیدهٔ من
خالی بود از خیال رخسارهٔ تو
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand