ارسالها: 2470
#1
Posted: 29 Jan 2018 18:57
شعرهای ضد جنگ
وقتی شاعران از جنگ می نویسند و از صلح می گویند.
در این تاپیک اشعاری با مضمون جنگ، ضد جنگ، صلح و مسایل حاشیه ای جنگ گذارده می شود.
کلمات کلیدی: جنگ، شعر جنگ، شعر ضد جنگ، صلح، شعر صلح
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#2
Posted: 29 Jan 2018 19:13
در جوخههای اعدام
پس از شنیدن فرمانِ آتش
سربازی زودتر از همه شلیک میکند
سربازی دیرتر
و ديگر سربازها، در میان این دو ...
قسم به مکث!
به اختلاف زمانیِ میان دو شلیک
ما همه سربازيم
آن که زودتر ماشه میچکاند
جلاد
آن که دیرتر شلیک میکند
عاشق
و مابقی مأموریم
گاهی اما یکی
اسلحهاش را
به سمت دهانی نشانه میرود
که فرمان آتش داده است
اوست که تنهاست.
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#3
Posted: 29 Jan 2018 21:32
کسی چه می داند
شاید همین لحظه زنی
برای مرد سیاستمدارش می رقصد
یا پیانو می زند و آواز می خواند
و جلوی جنگ جهانی را میگیرد!
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#4
Posted: 29 Jan 2018 22:06
يکي يک دانه ام
در آخرين نامه ات گفته اي
سرم تير ميکشد
دلم پريشان است
اگر دارت بزنند
اگر تو را از دست بدهم
نميتوانم زنده بمانم
زنده ميماني عزيزم
پراکنده ميشود
خاطره ام چون دود سياهي در باد
زنده ميماني خواهر سرخ موي قلب من
يک سال بيشتر طول نميکشد در قرن بيستم
تلخي مرگ
مرگ
مرده اي که از طناب آويزان است
به چنين مرگي دلم رضا نميدهد
اما
مطمئن باش عزيزم
اگر قرار باشد که کولي بي نوايي
با دست پر موي چون عنکبوت سياهش
طناب دار را به گردنم بياندازد
بيهوده به ناظم نگاه خواهند کرد
تا ترس را در چشمان آبي ش ببينند
من در نيمه تاريکي آخرين سحرگاهم
دوستانم را و تو را خواهم ديد
و تنها تلخي يک ترانه ي نا تمام را به خاک خواهم برد
همسرم
براي چه به تو نوشتم که اعدامم را خواسته اند
هنوز دادگاه در قدم اول است
و کله ي آدم را همچون شلغمي نميکنند
بسيار خوب
اين حرف ها را رها کن
اين ها احتمالات دوري است
اگر پول داري برايم يک زير شلواري بخر
درد سياتيک پاهايم شروع شده است
و فراموش نکن که همسر يک زنداني
هميشه بايد
فکر هاي خوب بکند ..
" ناظم حکمت"
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#5
Posted: 30 Jan 2018 00:14
به زن ها بگویید
برای نظامی هایشان
آرایش غلیظ کنند
برقصند
و آواز بخوانند
وجلوی ریختن خون
هزاران هزار آدم بی دفاع رابگیرند
بگویید
موهایشان را باز کنند
و در خانه برهنه راه بروند
تا عطر زنانگی شان
همسران شان را گیج کندو
از فکر جنگ بیایند
بیرون
به زن ها بگویید
زیبایی شما
از هر فرمانده ای فرمانده تر است
زیبا بگردید
وبا زیبایی تان دستور بدهید
از فرمان سر پیچی کنند
به زن ها بگویید
زیبایی شما
مرگ را هم می کُشد.
"سیاوش شمشیری"
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#6
Posted: 30 Jan 2018 14:25
ما به جنگ نرفتیم
در شالیزار ماندیم
و برنج غمگین به عمل آوردیم
"الهام اسلامی"
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#7
Posted: 30 Jan 2018 20:51
برخاستم و نشستم
برخاستم و نشستم
این زندگی جای ماندن نبود
به سقف خانه گفتم بایست
گفتم برگرد به روزهای قبل از ویرانی
چشم هایم را خمار کردم گفتم
مثل یک مرد بلند شو و سعی کن پناهم باشی
از سر راه دیوارها کنار رفتم
فریاد زدم من یک زن عربم
من یک زن عرب نبودم
فقط می خواستم کمتر بترسم
به حیاط رفتم
به دنبال چیزی که سفید باشد
به دنبال دستی که از زیر آوار بزند بیرون
زیر درخت زردآلو
وای خدای من!
زیر درخت زرد آلو
پتوی اول را کتار زدم
به صورت برادر م دست کشیدم
خواب صورتش به سمت کوهستان بود
هنوز هم دهانش را به شکل جنگ در آورده بود
تا حرفش را صریح زده باشد
پتوی دوم را كنار زدم
مادرم نگران کثیفی خانه بود انگار
نگران شیشه ی قاب عکس ها که پای کسی را زخمی نکند
احساس می کردم عمدا دو دستش را موازی هم گذاشته
عمدی بود دو زخم مشابه دو سوی صورتش
احساس می کردم برای شکل مردنش
همه چیز را از قبل مشخص کرده بود
پتوی سوم را کنار زدم
چیز جدیدی نبود
پدرم قبل از مرگ هم کاری به کار زندگی نداشت
مرده ها را نفرین کردم
زنده ها را نفرین کردم
درخت زردآلو را
و این دست لعنتی که پتوها را كنار زده بود
از سقف بی غیرت خانه بالا رفتم
انگشتم را مثل مربای شقاقل می جویدم
این زندگی جای ماندن نبود.
"بنفشه انصاری"
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#8
Posted: 2 Feb 2018 00:51
دستم را ول کردی
کوچه بن بست بود
بوی آبادان گرفتم
ای کاش
مردان عراقی
لیلای آن کوچه را میکشتند.
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#9
Posted: 6 Feb 2018 22:43
مرا مثل نداشتنت ... عمیق
مثل قدم هایت .....محکم
مثل رویاهایت ...باشکوه
در آغوش بگیر
زیباترین وداع هنوز اتفاق نیفتاده است
برای روزهایی که نیستم
عمیق
محکم
باشکوه
مرا در آغوش بگیر
با احساس مردی
که لب مرز نشسته و
می داند
به جنگ برود
یا از کشور
فرقی نمی کند
خانه اش آتش گرفته است
"منیره حسینی"
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#10
Posted: 16 Feb 2018 23:39
خدا کند انگورها برسند
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابانها
به شانهی هم بزنند
رییسجمهورها و گداها
مرزها مست شوند
و محمد علی بعد از ۱۷ سال مادرش را ببیند
و آمنه بعد از ۱۷ سال، چینهای کودکش را لمس کند
خدا کند انگورها برسند
آمو زیباترین پسرانش را بالا بیاورد
هندوکش دخترانش را آزاد کند
برای لحظهای
تفنگها یادشان برود دریدن را
کاردها یادشان برود
بریدن را
قلمها آتش را
آتشبس بنویسند
خدا کند کوهها به هم برسند
دریا چنگ بزند به آسمان
ماهش را بدزدد
به میخانه شوند پلنگها با آهوها
خدا کند مستی به اشیا سرایت کند
پنجرهها
دیوارها را بشکنند
و
تو
همچنان که یارت را تنگ میبوسی
مرا نیز به یاد بیاوری
محبوب من
محبوب دور افتادهی من
با من بزن پیالهای دیگر
به سلامتی باغهای معلق انگور
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!