انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 1 از 25:  1  2  3  4  5  ...  22  23  24  25  پسین »

Love / Eshgh | نام من عشق است، آيا می شناسيدم؟ - گمنام


مرد

 
نام من عشق است، آيا می شناسيدم؟ -

نام من عشق است آيا می شناسيدم؟
زخمي ام زخمي سرا پا می شناسيدم؟

با شما طي کرده ام راه درازي را
خسته هستم خسته، آيا می شناسيدم؟

راه شش صد ساله اي از دفتر حافظ
تا غزل هاي شما، آيا می شناسيدم؟

اين زمانم گر چه ابره تيره پوشيدست
من همان خورشيدم اما مي شناسيدم؟

پاي رهوارش شکسته سنگلاخ دهر
اينک اين افتاده از پا را مي شناسيدم؟

می شناسد چشم هايم چهره هاتان را
همچناني که شما ها مي شناسيدم

اين چنين بيگانه از من رو مگردانيد
در مبنديدم به حاشا مي شناسيدم؟

من همان دريايتان اي رهروان عشق
رود هاي روح دريا مي شناسيدم

اصل من بودم، بهانه بود فرعي بود
عشق قيس و حسن ليلا مي شناسيدم؟

در کفه فرهاد تيغه من نهادم من
من بريدم بيستون را مي شناسيدم؟

مسخ کرده چهره ام را گر چه اين ايام
با همين ديدار حتي مي شناسيدم؟

من همانم آشناي سال هاي دور
رفته ام از يادتان، يا مي شناسيدم؟
     
  
زن

Princess
 
اجازه هست عشق تو رو تو کــوچه ها داد بزنـم؟
رو پشت بـــوم خــونــــه ها اســـمتو فریادبزنم؟

اجازه هست مــردم شهر، قــصه مـــا رو بـــدونن؟
اســم منو ، عشق تو رو ، تــــوی کتــــابا بخونن؟

اجــازه هست که قلبمو بــــرات چـراغونی کـــنم؟
پــیش نگـــاه عاشقت، چشمامو قربونی کنـــم؟

اجــازه می دی تا ابد ســر بذارم رو شــونه هات؟
روزی هزارو صد دفه ، بگــم که مــی میرم بـــرات؟

اجازه می دی که بگــم حــرف تـــرانــه هام تویی؟
دلیـــــل زنــــده بــــودنم، درد بـــهانه هام تـــویی؟

اجــازه دارم به هــمه بگم کـــه تــــو مـــال مــنی؟
سـتارتم ایــنو مــی گه،کــه تو ، تـــو اقبال منــی؟

اجــــازه هست تـــا ته مـــرگ منتظر تو بشــینم ؟
تو رویــاهای صــورتیم، خودم روبـــا تــو بــبینم

اجازه هست جار بــزنم بگـم چقــد دوست دارم ؟
بگـم مـی خوام بـخاطرت ســر بـه بـیابون بذارم ؟

اجــازه هسـت بــرای تـو از تـه دل دیـوونه شــم ؟
اجازه می دی که بگم همین روزا میای پیشم؟

اجازه هست عکس تو رو ، رو صـورت مــاه بزنم ؟
طـــلسم قــصه هامونو ، با داشــتن تو بشکــنم؟
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
به یقین، فلسفه خلقت دنیا عشقاست
آنچه نقش است در این گنبد مینا، عشق است

اهرمن، سیب، هوس، وسوسه، غفلت... بس کن!
علت معجزه آدم و حوا، عشق است

بیدلی گفت به من حضرت دل آیینه ست
آنچه نقش است در این آینه، تنها عشق است

در شب قدر که برتر ز هزاران ماه است
حاجت آینه از حضرت یکتا، عشق است

آنچه لبخند نشانده است به لبها، مهر است
آنچه امید نهاده ست به دلها، عشق است

شکل یک راز قشنگ است، تماشا دارد
گل صد جلوه صحرای معما، عشق است

« از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر»
بهترین زمزمه در گوش دل ما، عشق است

هر چه حسن است، تعلق به جمالش دارد
آنچه دل می برد از عقل، به مولا عشق است

قصه «مولوی» و «شمس» اگر شیرین است
علت آنست که معشوقه آنها، عشق است

راز شوریدگی «فائز» و «باباطاهر»
علت بیدلی «حافظ» و «نیما»، عشق است

نفس عشق، شفا بخش دل «مجنون» است
تسلیت گوی دل خسته «لیلا»، عشق است

روح «فرهاد»، گرفتار تب «شیرین» است
علت سوختن «وامق» و «عذرا»، عشق است

به گل سرخ قسم، «یوسف» دل معصوم است
ای ندامت نفسان، درد «زلیخا» عشق است

باز هم حادثه سیب که می افتد سرخ
جای شک نیست که تقدیر دل ما، عشق است
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
دست عشقاز دامن دل دور باد
می توان آیا به دل دستور داد؟

می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟

موج را آیا توان فرمود: ایست
باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
ارزش زندگی

دختری را که در تصویر می بینید ، کتی کرکپاتریک نام دارد؛‌ کتی 21 ساله به همراه نامزد 23 ساله خود نیک برای جشن عروسی شان آماده می شوند.



این عکس تنها چند دقیقه قبل از مراسم عروسی این دو جوان ، در روز 11 ژانویه 2005 گرفته شده است.



کتی مبتلا به سرطان است و بیماری وی در بدترین وضعیت خود قرار دارد؛ وی مجبور است هر روز ساعاتی زیر نظر پزشک و دستگاه های مخصوص قرار بگیرد. در این عکس ، نیک منتظر است تا کتی یکی دیگر از شیمی درمانی هایش به پایان برساند.



کتی علیرغم تمام درد و رنج ناشی از بیماری سرطان ، ضعف بدنی ، شوک های ناشی از تزریق پی در پی مورفین ، قصد دارد مراسم عروسی خود را بدون هیچ عیب و نقصی برپا کند . وی به خاطر بیماری اش همیشه در حال کاهش وزن است ، به همین خاطر مجبور شد هر چه به روز عروسی اش نزدیک تر می شود ، لباس عروسی اش را کوچک تر و کوچک تر کند.

وی مجبور بود در طول مراسم عروسی اش کپسول تنفسی اش را به دنبال خود داشته باشد . در این تصویر پدر و مادر نیک را می بینید. آنها از اینکه می بینند پسرشان با عشق دوران دبیرستان خود ازدواج می کند بسیار خوشحال هستند.



کتی در ویلچیر خود نشسته و به ترانه ای که نیک و دوستانش می خوانند گوش می دهد.
طی مراسم عروسی ، کتی مجبور می شد برای لحظاتی استراحت کند. او به خاطر ضعف و درد

نمی توانست به مدت طولانی بایستد.



کتی تنها پنج روز بعد از مراسم عروسی اش فوت کرد. دیدن زنی که علیرغم بیماری سرطان و آگاهی به عمر کوتاه مدت اش ، ازدواج می کند و تمام مدت لبخند بر لب دارد ما را به این فکر می برد که خوشبختی دست یافتنی است ، مهم نیست چقدر دوام می آورد.



باید از منفی بافی دست برداریم ؛ زندگی آنقدرها هم که فکر می کنیم پیچیده نیست.



زندگی کوتاه است
قوانین را زیر پا بگذار
بسرعت ببخش
با صداقت عاشق شو و با حرارت ببوس
همیشه بخند
هیچ وقت لبخند را از لب هایت دریغ نکن
مهم نیست زندگی چقدر عجیب است
زندگی همیشه آنطور که ما فکر می کنیم پیش نمی رود


عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
سلام بر تو که گذران زندگي فقط بهانه اي است براي ارزوي ديدار تو
حتي خورشيد هم به اميد زيارت جمال توست که هر روز در اسمان
هويدا است .مي دانم که خوب ميداني چرايي بي قراري زبانه
شعله هاي شفق بر بيکرانه اسمان راتو بگو چه کنم با اين همه
رسوب غم غروب غريبانه که هر غروب بيشتر بر دلم سنگيني
مي کند . به خدا که دگر اشک هم ياراي زدودن ان را ندارد .
اي درخشان ترين ستاره اسمان شبهاي تار ر من ، دگر اين بغض
خسته هم بعد از اين همه صبر، طاقتش طاق شده و ديري است
که قطره هاي اشک بي قراري نوازشگر گونه هايم است .
چه کنم که اشک قشنگ ترين بهانه است براي گفتن از بي تو
بودن ، براي بيان دلتنگي و براي بيان غربت . خوب مي داني
که فقط يک نيم نگاهت ، دوباره خواهد روياند شقايق پرپر شده
باغ دل رسوايم را، و مي دانم که مي بيني اظطراب نديدن را در
چشمان بي قرارم و مي شنوي حسرت نبودنت را از سکوت
خاکستري نگاهم و باز رخ نمي نمايي . معني باران !
چگونه التماست کنم که بيايي و حجم انبوه تنهايي ام را سيراب کني ؟
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
عـشقيعنـي هـمون سـلام اول
عـشق يعنـي مـايه قـوت قـلـب
عشق يعني انفجار احساسات
عشق يعني کم کردن فاصله ها
عشق يعني کليد يک رابطه اي محکم
عشق يعني در موفقيت هم شريک بودن
عشق يعني کاري کني که راحت پيدات کنه
عشق يعني مثل اشرف زاده ها باهاش رفتار کني
عشق يعني کسي رو داشته باشي که ازت محافظت کنه
عشق يعني وقتي باهاش قرار داري به خودت برسي
عشق يعني يک عالمه حرف رو با يه اشاره گفتن
عشق يعني هولش بدي تو يک مسير درست
عشق يعني يه بازي که تمومي نداره
عشق يعني از هيکلش تعريف کني
عشق يعني من وتو ما ميشويم
عشق يعني حرفشو باور کني
عشـق يـعني جادوش کني
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
مرد

SexyBoy
 
دوست دارید بدانید که چرا نماد عاشقی قلبی هست که تیر وسطش خورده است؟



نماد عشق یک قلب است. اما نماد عاشقی قلبی هست که تیر وسطش خورده. کمتر کسی شاید راز این قلب تیر خورده را بداند. لااقل من در اینترنت هر چه گشتم نه به فارسی و نه به انگلیسی در این زمینه چیزی ندیدم.
در نتیجه خودم می‌نویسمش تا هر کسی دنبال معنایش گشت، جوابش را اینجا پیدا کند.
در باور یونانیان باستان هر پدیده ای یک خدایی داشت. همه خدایان هم یک خدا یا پادشاه بزرگ داشتند که اسمش زئوس بود. یک شب به مناسبتی زئوس همه خدایان را به جشنی در معبد کوه المپ دعوت کرده بود.
دیوانگی و جنون هم خدایی داشت بنام مانیا. مانیا چون خودش خدای دیوانگی بود طبیعتا عقل درست و حسابی هم نداشت و بیش از حد شراب خورده بود. دیوانه باشی، مست هم شده باشی. چه شود!

خدایان از هر دری سخنی می‌گفتند تا اینکه نوبت به آفریدیته رسید که خدای عشق بود. حرف‌های خدای عشق به مذاق خدای جنون خوش نیامد و این دیوانه عالم ناگهان تیری را در کمانش گذاشت و از آنسوی مجلس به سمت خدای عشق پرتاب کرد. تیر خدای جنون به چشم خدای عشق خورد و عشق را کور کرد.
هیاهویی در مجلس در گرفت و خدایان خواستار مجازات خدای جنون شدند. زئوس خدای خدایان مدتی اندیشه کرد و بعد به عنوان مجازات این عمل، دستور داد که چون خدای دیوانگی چشم خدای عشق را کور کرده است، پس خودش هم باید تا ابد عصا کش خدای عشق شود. از آن زمان به بعد عشق هر کجا می‌خواهد برود جنون دستش را می‌گیرد و راهنمایی‌اش می‌کند.

به همین دلیل است که می‌گویند عشق کور است و عاشق دیوانه و مجنون می‌شود. پس تیر و قلب و نقش این دل تیر خورده ای که می‌بینید ریشه در اسطوره های یونان باستان دارد.

بعدها رومیان باستان آیین و اسطوره های یونانیان را پذیرفتند و تنها نام خدایانشان را عوض کردند. در افسانه‌های روم باستان زئوس را ژوپیتر، خدای جنون را ارا و خدای عشق را ونوس می‌نامیدند.
در نتیجه به باور آنها ارای دیوانه چشم ونوس زیبا را کور کرد.

عشق واقعا جنون است اما اگر دو طرفه و واقعی باشد لذتی دارد که مپرس. ولی عشق یکطرفه انسان را پریشان و خوار و حقیر می‌کند.
.What's life? Life is love
.What's love? A kissing
.What's kissing? Come here and I'll show you

Sexy
     
  
زن

Princess
 
نفس هایت را پک می زنم...ریه هایم غرق بوسه می شود



عشق


به خداعشق به رسوا شدنش می ارزد
و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

دفتر قلب مرا وا كن و نامی بنویس
سند عشق به امضا شدنش می ارزد

گرچه من تجربه ای از نرسیدن هایم
كوشش رود به دریا شدنش می ارزد

كیستم ؟... باز همان آتش سردی كه هنوز
حتم دارد كه به احیا شدنش می ارزد

با دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم
به همان لحظه ی بر پا شدنش می ارزد

دل من در سبدی ـ عشق ـ به نیل تو سپرد
نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد

سال ها گرچه كه در پیله بماند غزلم
صبر این كرم به زیبا شدنش می ارزد
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
صفحه  صفحه 1 از 25:  1  2  3  4  5  ...  22  23  24  25  پسین » 
شعر و ادبیات

Love / Eshgh | نام من عشق است، آيا می شناسيدم؟ - گمنام

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA