ارسالها: 6368
#1,151
Posted: 22 Nov 2013 17:46
در تو شعریست...
در تو شعریست
به بلندی موهای زنی سبزه
خوابیده بر بوریای اروند
که چشمانش پایان زیتونهای لبنان است.
در تو
زنیست به سبزی درختان لیمو
خط خورده از دفتر شعرت...
***
چشمانت...
چشمانت غم غروب سربازخانه ایست
در محاصره دشمن
که اخرین تیرش را
فرمانده
شلیک کرده باشد
در شقیقه خود..."
پـــایـــان
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ویرایش شده توسط: anything
ارسالها: 14491
#1,152
Posted: 25 Nov 2013 15:36
نیلوفر لاری پور شاعر، ترانه سرا و روزنامه نگار، متولد 27 مرداد ماه 1349 ، لیسانس ادبیات. کار ادبی خود را از سال 1368 با نویسندگی در گروه کودک رادیو شروع کرد و سپس زیر نظر اساتیدی چون ساعد باقری، مرحوم حسن حسینی، محمدرضا عبدالملکیان و سهیل محمودی سرودن شعر را ادامه داد. ترانه های ایشان با صدای بیژن خاوری،زنده یاد ناصر عبداللهی، شادمهر عقیلی، علی لهراسبی و ... اجرا شده و تاکنون کتابهایی با نامهای آلزایمر، زیبای اساطیری و چل بسم الله را به چاپ رسانده اند.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,153
Posted: 25 Nov 2013 15:37
مسافر
مسافر خسته ی من بار سفر رو بسته بود
تو خلوت آیینه ها به انتظار نشسته بود
میخواست که از اینجا بره اما نمیدونست کجا
دلش پر از گلایه بود ولی نمیدونست چرا
ولی نمیدونست چرا
دفتر خاطراتشو رو طاقچه جا گذاشت و رفت
عکسای یادگاریشو برای ما گذاشت و رفت
برای ما گذاشت و رفت
دل که به جاده میسپرد کس اون صدا نکرد
نگاه عاشقونه ای برای اون دعا نکرد
برای اون دعا نکرد
حالا دیگه تو غربتش ستاره سرنمیزنه
تو لحظه های بی کسیش پرنده پر نمیزنه
با کوله بار خستگی، تو جاده های خاطره
مسافر خسته ی من، یه عمره که مسافره،
یه عمره که مسافره
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,154
Posted: 25 Nov 2013 15:38
درد مشترک
این سفرهای پی در پی
یا عاشق ترم می کند
یا عادتم می دهد
به بی تو بودن
که هیچ کدام به نفع تونیست
...تو مرا همان گونه می خواهی که بودم
یک نیمه عاشق سر به راه
که نه سؤال می کند
نه مقصدت را می داند
فقط پشت سرت آب می ریزد
و والله خیر الحافظین می خواند....
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,155
Posted: 25 Nov 2013 15:41
راز
یه زخم کهنه روی بالم یه آسمون که چشم به رام نیست
به غیر واژهء غریبی چیزی توی ترانه هام نیست
حتی یه آینه پیش روم نیست که اسمم و یادم بیاره
تنهاترین مسافر شب تو خلوتم پا نمی ذاره
ازم نخواه با تو بمونم تو هیچی از من نمی دونی
اگه بگم راز دلم رو تو هم کنارم نمی مونی
دل من از نژاد عشقه از تو و از ترانه لبریز
یه دنیا غم توی صدامه مث سکوت تلخ پاییز
من یه پرنده ی غریبم ، من از نژا د آسمونم
میون این همه ستاره من یه شهاب بی نشونم
ازم نخواه با تو بمونم تو هیچی از من نمی دونی...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,156
Posted: 25 Nov 2013 15:42
علامت سوال
یه پنجره با یه قفس ، یه حنجره بی هم نفس
سهم من از بودن تو ، یه خاطرس همین و بس
تو این مثلث غریب ، ستاره ها رو خط زدم
دارم به آخر می رسم ، از اونور شب اومدم
یه شب که مثل مرثیه ، خیمه زده رو باورم
میخوام تو این سکوت تلخ ، صداتو از یاد ببرم
بزار کوله بارم روشونه شب بزارم
باید که از اینجا برم ، فرصت موندن ندارم
داغ ترانه تو دلم ، شوق رسیدن تو تنم
تو حجم سرد این قفس ، منتظر پر زدنم
من از تبار غربتم ، از آرزو های محال
قصه ما تموم شده ، با یه علامت سوال
بزار کوله بارم روشونه شب بزارم
باید که از اینجا برم ، فرصت موندن ندارم
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,157
Posted: 25 Nov 2013 15:43
هزار و یک شب
هوای گریه دارم تو این شب بی پناه
دنبال تو میگردم دنبال یه تکیه گاه
دنبال اون دلی که تنهایی رو میشناسه
دستای عاشق من لبریز التماسه
هزار و یکشب من پر از صدای تو بود
گریه هر شب من فقط برای تو بود
هزار و یکشب من پر از صدای تو بود
گریه هر شب من فقط برای تو بود
سکوت شیشه ایم رو صدای تو میشکنه
تو آسمون عشقم شعر تو پر میزنه
با تو دل سیاهم به رنگ آسمونه
تو بغض من میشکنن شعرای عاشقونه
هزار و یکشب من پر از صدای تو بود
گریه هر شب من فقط برای تو بود
هزار و یکشب من پر از صدای تو بود
گریه هر شب من فقط برای تو بود
سکوت شیشه ایم رو صدای تو میشکنه
تو آسمون شعرم عشق تو پر میزنه
با تو دل سیاهم به رنگ آسمونه
تو بغض من میشکنن شعرای عاشقونه
هزارو یکشب من پر از صدای تو بود
گریه هر شب من فقط برای تو بود
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,158
Posted: 25 Nov 2013 15:48
گفتم مرا هم ببر.
جای زیادی نمی گیرم.
گوشه چمدانت،
توی جیب کتت،
نه....
اصلا فقط نامم را بنویس
گوشه یکی از کتاب هایی که هرگز نمی خوانیش.
خداحافظی هم نکردی.
با هر تصمیم احمقانه ای،
احساس غرور می کردی.
حالا وقت داری،
مغرورانه
تا قیامت نقش یک احمق را بازی کنی.
مثل آن روزها که من نبودم.
این روزها که نیستم.
و فردایی که به دنبالم میگردی،
احتمالا...........
منتظرت نیستم.
کسی به من گفت:
اگر منتظر نباشی باز می گردد.
حماقت شکل های مختلفی دارد.
من
تو
وآن کس که گفت منتظرش نباش،
بر می گردد.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,159
Posted: 25 Nov 2013 15:51
مرثیه
کی میتونه جای اسمت, توی شعر من بشینه
توی این مرثیه امشب, جای اسمت نقطه چینه
طرح ساده ی نگات دفتر خاطره هات
مثله سایه روی خاک افتاده
بی تو از گریه پرم لحظه هارو میشمرم
آسمون بی تو پر از فریاده
آسمون بغضتو بشکن اون دیگه برنمیگرده
"نفس های گرمش امشب" همنفس با خاک سرده
آسمون بغضتو بشکن اون دیگه بر نمیگرده
"نفس های گرمش امشب" همنفس با خاک سرده
قاب عکست روبرومه دارم از نفس میفتم
باورم نمیشه اما من برات مرثیه گفتم
آسمون بغضتو بشکن اون دیگه برنمیگرده
"نفس های گرمش امشب" همنفس با خاک سرده
آسمون بغضتو بشکن اون دیگه برنمیگرده
"نفس های گرمش امشب" همنفس با خاک سرده
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,160
Posted: 25 Nov 2013 15:52
هنوز نرفته ای
و من دلم برایت تنگ شده.
این را به خودت می گویم.
می خندی وباور نمی کنی.
دلم برای خنده ات هم تنگ می شود.
... همان جا.... کنارت.... نزدیک دیرباوریت.
در انتظار خاطره هایت نمی مانم.
از بودنت؛
از قرارهای گاه وبی گاهت،
از چشم های روشنت
و استواریت در اعتراف به بی تفاوتی؛
خاطره می سازم.
خیال می کنم.
تو رفته ای،
سر بر سینه ات می گذارم و بغض می کنم.
و تو انقدر واقعیت داری که می توانم ،
هزار سال دلتنگت شوم.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
صفحه 116 از 222