ارسالها: 14491
#1,641
Posted: 30 Jan 2014 18:24
نگاه تو
ای تو نگاه عاشقت از دل من ربوده تاب
بی تو به خواب میرود شعله ی لحظه های ناب
هستی و من به شوق تو ره به امید می برم
باتو دگر نمی رود پای دلم به هر سراب
دیده ی خویش بسته ام بر ره تیره ی امید
از سر عشق لحظه ای بر ره تیره ام بتاب
هستی و لذت منی،نور به ظلمت منی
آتش غفلت منی،ای تو نگاهت آفتاب
گرچه برانیم ز خود نیک بدان که تا ابد
هست تورا به سینه غم،نیست مرابه دیده خواب...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,642
Posted: 30 Jan 2014 18:26
ارزوی من
درون دل تنگ و بی کینه ام،کسی نیست گاهی.. تو هم نیستی
تورا از خدا آرزو میکنم،تویی که به دور از دلم نیستی
تورا از خدا آرزو میکنم،که تو مهربانی و من بی نصیب
در این بی کسی نیست کس یار من، تو شاید شوی این دلم را طبیب
تو مهتابی و قلب من برکه ای است،که هر چند دوری ولی بامنی
من از دوریت سخت بی طاقتم،تو هر جا که هستی به یاد منی
تو را از خدا آرزو میکنم ، که آرامش و خواهش من تویی!
به وقت غم و غصه بی کسی،پناهی و آسایش من تویی!
تورا از خودت آرزو میکنم، که زیباترین آرزوی منی...
تمام وجودم گرفتار توست،به چشم جهان آبروی منی...
توای مهر و مهتاب من عشق تو،پریشانی قلب را چاره ای است
تو از آرزوی من آن سو تری، تو را داشتن نیز افسانه ای است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,643
Posted: 30 Jan 2014 18:27
هر چند بد بودی
وقتی عذابم میدهی،وقتی رهایت میکنم
وقتی میان اشکها با غم صدایت میکنم
تنهای تنها می شوم از دور میبینم تورا
هر گز نمیبینی مرا وقتی نگاهت میکنم
هستی،تو اینجایی،ولی قلبت چراازمن جداست
دوری تو یسیار از من و من باز یادت میکنم
من موج دریا نیستم ویرانگر و وحشی صفت
آرامشی ست در دلم آن هم فدایت می کنم
هر چند بد بودی ولی من اهل نفرت نیستم
حتی تو نفرینم کنی از جان دعایت میکنم...
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,644
Posted: 31 Jan 2014 12:19
اشعاری از شاعره دل ارام ***بیوگرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,645
Posted: 31 Jan 2014 12:19
عطر تو
کاش
هربهار
درروح جنگل گم می شدم
وبا معجزه ای
دلم شکوفه می زد
بیدمجنون را
نفس می کشیدم
ومست می شدم از نسیمی
که عطرتورا
می آورد
هربهار
حسرت از دست دادنت
آزارم می دهد
رویای جدیدی ندارم
تا بال پروازم شود
من
همان جامانده در خویشم
که حواس زندگی ام
پرت تقدیر است
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,646
Posted: 31 Jan 2014 12:29
سه سپید
۱
به اندازه تمام عمر
برایت
حرف نگفته دارم
اما نمی دانم
چراهرگاه که تو رامی بینم
موریانه ها
زبانم رامیخورند
۲
شب ها
تو
شب بو می شوی
وبوی کلامت
دراتاقم می پیجد
۳
قلبم
سراغ توراازمن می گیرد
روزگاری کافر شده بود
فکر می کنم
می خواهد
ایمان بیاورد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,647
Posted: 31 Jan 2014 12:33
پرنده
وقتی
توآن پرنده ای هستی
که ازبالای برج آزادی هم
نمی توانی پرواز کنی
وقتی که
در کفه های ترازوی عدالت
برایت دانه ریخته اند
تمام شهر
قفس می شود
برای به دام انداختنت
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,648
Posted: 31 Jan 2014 13:09
حبس ابد
روزی که تازه
لایق زندگی بودم
محکومم کردی به حبس ابد
به هفت توی زندانی که
نه آغازی داشت
نه پایانی
انفرادی
جزای تمام بی قراریهایم بود
وهرروز به جای سلام
تازیانه ات بود
که جانم را می نواخت
نمی دانم
با این زنجیرهای قطور
هنوز می توان
به عفو
مشروطت امید داشت
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,649
Posted: 31 Jan 2014 13:11
دیه من
پیراهنم را
در می آورم
تا ببینی کبودهای دلتنگی ات را
شنیده ای که حکم رابریده اند؟
دیه من
یک لحظه دیدن توست
فانوس
نه تاریکی واقعی ست
نه
روشنایی
تنها
این منم
که از چراغ قرمزرد می شوم
به جستجوی
فانوسی که تویی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,650
Posted: 31 Jan 2014 13:15
نفس
چه درد عجیبی ست
بی هوایی وبی هم نفسی
در لحظههایی که
قلبم
درحال تمام شدن است
تورا
جستجومی کنم برای نفس
خط خطی
عریضه نویس
خسته
در پله های
بدون داد...گستری
انبوه تماشاچیان
و
خط خطی شدن
حقیقت
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟