شعر و ادبیات

شعر و ادبیات

صفحه

صفحه 67 از 222: « پیشین 1 ... 66 67 68 ... 221 222 پسین »

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)

andishmand

ارسالها: 24568

#661 Posted: 31 Aug 2013 15:22

(گل های خیال)

گل های خیالم
پژمرده می شوند
چون گل های زینتی
و می روند تا کنار طاقچه جایی بگیرند
تنگ ماهی توی طاقچه می شکند
ماهی ها
به خیال خود

****
(تبسم خیال)
در شن زارهای خیال
به تبسم ذهن رسیدم
با ناباوری بهت
به نگاه سبز چمن خیره شدم.

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

andishmand

ارسالها: 24568

#662 Posted: 31 Aug 2013 15:22

(بارش خیال)
در بارش خیال
و در تبسم نسیم
تو را در فراسوی آسمان ها
و بالاتر از
نور خورشید و ماه دیدم
و تو در
عطشناکی کویر
نگاه مرا سبز کردی
اما در بارش خیال
گاهی از زردی گل یخ
سردم می شود.

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

andishmand

ارسالها: 24568

#663 Posted: 31 Aug 2013 15:23

(شاخه های نور)
من جانماز کودکی را دیدم
که شاخه شاخه نور بود
گلبرگ های آن ذره ذره
مظهر حضور بود
همان روز
کودکی دیگر
از لب باغچه گل بر می داشت
و در درون بافته های ذهنش می کاشت
و چه صمیمی
لبخند عشق می زد
بدون آن که نگاهش کنم
نگاهم می کرد.

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

andishmand

ارسالها: 24568

#664 Posted: 31 Aug 2013 15:23

(خواب مرواریدها)
شبی خواب دیدم
کنار دریا
با مرواریدها
خانه ای ساخته ام
مرواریدهای ریز و درشت
دست مهربانی
جدا می کرد از هم
هزاران مروارید
بوی نم می آمد
و صدفی که هنوز تشنه قطره آبی بود
آرام،آرام
پلک زدم
سقف آبی آسمان
وصله ی خوابم شد
و دگرگونی آن خواب قشنگ
قطره های باران بود
که از سقف اتاقم می چکید.

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

andishmand

ارسالها: 24568

#665 Posted: 31 Aug 2013 15:24

(دست های فرشتگان)
شبی خواب دیدم
دست هایی چون فرشتگان
اما آدمیزادگان
آسمان را چراغانی می کنند
و کودکان روی زمین
برای آنان دست افشانی می کنند
خواب دیدم آن شب
چه شبی بود
شبی سخت و عجیب
پاره های ظلمت
ذره ذره می پوسید
شاخه های نور بود
که از زمین می رویید.

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

andishmand

ارسالها: 24568

#666 Posted: 31 Aug 2013 15:27

عشق وخرد

دو یار ازهم گریز و درهم گزیر هستند.
درخرد رازی پنهان است
که عشق هرگز از آن آگاه نخواهد شد .
وجز چاره ، سازی ندارد
و گاه ، به غربت کشیده می شود
اگرنه،
تمام جهان را از سوز خود به آتش می کشید.

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

andishmand

ارسالها: 24568

#667 Posted: 31 Aug 2013 15:31

عشق به تو

تو را دوست دارم و دنیا را بیشتر
تورا عاشقم و دنیا را بیشتر
از این بیشتر که !!
تو در دنیا هستی
وتا تو دردنیا هستی
دنیا دنیا در تو ضرب شده است.

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

ویرایش شده توسط: andishmand

andishmand

ارسالها: 24568

#668 Posted: 31 Aug 2013 15:33

برای رفتن

برای رفتن هیچوقت دیر نیست
بلکه چگونه رفتن است که مهم است
و سفر
همیشه هست
چرا که
کوه ،جنگل ، دریا و زمین همیشه هستند
تا ما
در آن رفتن و همیشه بودن را آغاز کنیم
اما
همین جنگل و دریا و زمین
طلوع و غروب را مثل ما درک می کنند
چرا که
در دنیای ما طلوع و غروب همیشه هست
و همیشه این مهم است
ک
چگونه آغاز کنی و چگونه بروی
که این رفتن
برای کوه وجنگل و دریا زیبا باشد
چرا که
طبیعت همیشه منتظرخلوص قدمهای ماست
قدم هایی که
پاک وساده برداشته می شوند
مثل خلوص طلوع صبح
و مثل غرور غروب روز، در غروب خستگیها
خستگی که بار زمان را بدوش می کش
تا ما در آن زندگی کنیم
و
آن رامثل عشق، مثل بودن، مثل پرواز کبوتر
توی دشتهای سبز باور
با رهایی ، با امید همیشه خوب بودن ، شاد بودن
لحظه هامان را بارور کنیم

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

andishmand

ارسالها: 24568

#669 Posted: 31 Aug 2013 15:34

پیام بهاری من

نگاهم را به نظاره خورشید می نشانم .
وقلبم را تا افق های دور دست به نور و آب و آینه پیوند می زنم .
وامیدم را با تمام ناامیدان جهان تقسیم می کنم .
وگلبرگ حیاتم را در ذره ذره نور شستوشو می دهم .
و عشقم رادر نگاه قلب زمین می کارم .
گلدان وفا رامیان همگان با عشق تقدیم می کنم .
باشد که بهار ، جاودانه در دلها باشد ، باشد که بهار، بهارجانها باشد،

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

andishmand

ارسالها: 24568

#670 Posted: 31 Aug 2013 17:45

از اشعار لیلا صادقی
گاهی

گاهی که ملکه ذهنم می‌میرد
چقدر زیباترم
وقتی که پرنده‌ای از فکرم بلند می‌شود
وقتی که بلند می‌افتد

گاهی که می‌بوسد می‌بوسد پیشانی‌ام را سنگی
با دست‌هایی که از ماست
از سنگی که بر ماست
نزدیک‌تر می‌شود هرچه می‌شکند بیشتر
از دست‌هایی که می‌شکند بیشتر
وقتی که بلند می‌شود راهی که می‌رسد آخر این قصه به من
بلند می‌شوم از کوهی که بایستم
دستی که بگیرم از سنگ و رها ‌شود
وقتی که بلند می‌افتم

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

صفحه

صفحه 67 از 222: « پیشین 1 ... 66 67 68 ... 221 222 پسین »

شعر و ادبیات

شعر و ادبیات /

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

DMCA/Report Abuse (گزارش) | News | Rules | How To | FAQ | Moderator List | Sexy Pictures Archive | Adult Forums | Advertise on Looti

Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites