ارسالها: 14491
#891
Posted: 5 Oct 2013 14:47
دفتر از جنس شقایق
جاذبه ی نگاه
در صفحه ی خیال خودم در پناه تو
هی تیک می زنم جلوی اسم ماه تو
در انعکاس گریه ی من موج می زند
آرامشی که می کشدم قعر چاه تو
بی تو همیشه طعم دلم شور می شود
وقتی نمانده جاذبه ای در نگاه تو
آخر همیشه این دل دایم خجسته ام
مقروض می شود به تو و عشق و آه تو
من قطره قطره می شوم اینجا و می چکم
از چشم های خسته ولی بی گناه تو
تو سایه وار می گذری از کناره ها
من بی نصیب می شوم از شاهراه تو...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#892
Posted: 5 Oct 2013 14:48
هبوط نگاه
ذره ذره می شود کلافه گوشه ی قفس
بی رمق ترین شکسته بال خسته از نفس
در سکوت سرد شب دوباره خیره می شود
قاتل دقیقه ها چه زود چیره می شود
او غریبه وار و بی صدا عبور می کند
خاطرات کهنه را همیشه دور می کند
طفلکی پرنده با شکنجه درد می کشد
آه خسته را فقط به رنگ زرد می کشد
بند بند بودنش درخت بید می شود
چشم های مشکی اش چه نا امید می شود
ناله های کهرباییش سقوط می کند
شک نکن ستاره هم شبی هبوط می کند..
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#893
Posted: 5 Oct 2013 14:50
شقایق دشت شعر
برگرد نازنین که دلم تنگ می شود
بین تمام خاطره ها جنگ می شود
تکرار می کنی که رها کن گذشته را
هی هق هقم درون گلو سنگ می شود
دیگر غزل بدون تو کامل نمی شود
حرف دلم به عشق تو آهنگ می شود
دل داده ام – به داد دلم هم نمی رسی
بی تو- دلم برای نفس تنگ می شود
آویزهای مشکی مویم صدف شده
با تو تمام مشکی من رنگ می شود
در امتداد حکم تو محکوم می شوم
هر شب سکوت رفتن تو زنگ می شود
یاقوت سرخ خسته که از چشم می چکد
بایادتو به خاطره آونگ می شود
در دشت شعر مرده شقایق به تازگی
احساس غم به ریشه ی من چنگ می شود
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#894
Posted: 5 Oct 2013 14:52
ایران من
ایرانیم – در جان من یک حس ناب است
در سرزمین من نفس هم آفتاب است
نام خلیج فارس اینجا ریشه دارد
این ادعای میهنم حرف حساب است
عشق و صفا و همدلی و مهربانی
در کوچه های خلوتش در پیچ و تاب است
یک تکه از خاک بهشتی شاید اینجاست
بوسیدن خاک وطن هم پر ثواب است
ایرانیم من – میهنم را دوست دارم
شعرم از این گرما سراسر التهاب است
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#895
Posted: 5 Oct 2013 14:53
ایران تمام معنا
تقویم را ورق بزنی کور می شود
چشمان پر حسادت یک فوج بی مرام
در سرزمین من همه شیرین تر از عسل
لبخند می زنند به هنگام هر سلام
ایران - تمام معنا
وقتی تمام زندگی در شعر معنا می شود
من می شوم یک شاعر و این شعر دنیا می شود
دنیای من – ایران من – سرچشمه ی ایمان من
با نام زیبای وطن هر روز فردا می شود
این زخم های کهنه را خاکش مداوا می کند
در سرزمینم قطره ها با عشق دریا می شود
ایران تمامش می شود پس لرزه های دائمی
وقتی برای کودکی لبخند رویا می شود
اما برای بردن رنگین کمان تا خانه اش
در کوچه های میهنم یک جشن بر پا می شود
در ساحل زیبا و آرام جنوب کشورم
تاریخ دیرین خلیج فارس گویا می شود
یک آسمان -غیرت – شهامت – مهربانی – راستی
در کوچه های شهر من آیینه ی ما می شود
پاینده باشی تا ابد ای سرزمین افتخار
ایران من ایران من زیباترین جا می شود
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#896
Posted: 5 Oct 2013 14:58
پرواز مرگ
تو می روی و سقف دلم چکه می کند
بی تو خزانه هم هوس سکه می کند
امشب قطار قافیه ها ریپ می زند
وزن درست شعر مرا تکه می کند
دیگر خدای قهقهه چشمک نمی زند
در نیمه های شب به دلم تک نمی زند
بی شک دوباره ترمز قلبم بریده است
آنقدر مرده ام که مرا .. کک نمی زند!
این بغض های خسته که فواره می شود
مات نگاه این منه آواره می شود
حتی طناب دار به من زخم می زند
در آخرین نفس گره اش پاره می شود
جا مانده ام .. زمانه به من دل نمی دهد
پروازهای مرگ .. که کنسل نمی دهد
وقتی تمام حوصله ام محو می شود
دنیا چرا برای سرم.. گل نمی دهد؟
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#897
Posted: 5 Oct 2013 15:09
بانوی ایرانی
من یک زنم ، نهایت ِ یک حسّ با شکوه
نقش آفرين ِ پردهي عشقـم به قلب كوه
ایرانی ام ، به قدرت جمشید روی تخت
سرتا به پا نشان غروری بزرگ و سخت
من مادرم ، نگاه ترَم پر بهانه است
آغوش من سرای سری کودکانه است
آزادهام ، هميشهام اجبار ميكنند
با هر بهانه حق من انکار میكنند
آن چهرهاي شدم كه به اين گونه ساختند
ليلاي عاشقي كه به مجنون شناختند
من آدمـم ، اگر چه که حوا گناه کرد
تقصیر ما چه بود که او اشتباه کرد؟
من یک شقایقم ، که دو دستم پر از دعاست
تصویر با طراوت عشقی که از شماست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#898
Posted: 5 Oct 2013 15:14
کودتا
باز آمدم به نام دلم کودتا کنم
با هر چه گفت این دل دیوانه تا کنم
من از ورای دشت شقایق رسیده ام
غمنامه ی سیاه تو ناخوانده تا کنم
باز آمدم که مات کنم بازی تورا
بر پا کنم بساط براندازی تو را
احساس می کنم غزلم تازه می شود
وقتی که بشکنم بت طنازی تورا !
باز آمدم که خط بکشم روی خط تو
باران شوم بدون صدا روی شط تو
برخیزم و ستاره بچینم به رسم عشق
حالا برو که پر شده این چوب خط تو...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#899
Posted: 5 Oct 2013 15:15
شب پایان
دل من تلخ شده است
من ز بی مهری این دور و زمان نالانم
پدرم وقتی رفت
تکه های تن من را هم برد
مانده بودم که چرا باز نفس دارم من!
پشت پرچین غم و تنهایی
سوختم تا تو مرا فهمیدی
گفتم این معجزه ی قرن من است
که تو را در سبد خاطره ام
مثل یک دسته ی گل جای گذاشت
بی قرارم گل من
رد پای تو هنوز
روی سنگفرش نگاهم باقی است
پدرم رفت
تو رفتی
دل رفت
شب پایان من است...
ارزو
من اسیر غصه های این حوالی
تو به فکر آرزوهای خیالی
من همینم که به آخرم رسیده
تو همیشه غرق یک عالمه واهی
.........
غزل های خانم توکلی در تاپیک غزلسرا می باشد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#900
Posted: 6 Oct 2013 16:11
اشعار خانم اذین پژوهش
سایه
بــر ديـــوار دلــــمـــ ذرهــ ذرهــ
جــانـــــ گرفتـــــ
سايهــ ايـــ بــدونــــــ حضــــور!!
.
.
.
عاشقـــــــــ سايهــ اتـــــ بودمــــ
و نميــــ دانستمــــــ
فكــــرتـــــــ اينــــــ حواليــــــــــ نيستـــــــ....!!
...
پاي هر آنچه از انگشتانم
بر صفحه جاريست
ايستاده ام....
حس پاییز
جایی بینــِــ وقفهـ هـای سکوتـــــ
صدایتـــــ را یكـــ جا نفـــس میکشیدم
حس پاييــزي ِ برگـــــ و درختـــــ
در هــــوا ،
و تـــرس
حلـــقِـــ لحظهــ ها يم را می فشـــارد!!!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟