ارسالها: 8911
#221
Posted: 2 Nov 2012 17:14
نامه سی و چهارم
امروز دوستی دعای زیبایی برایم کرد عین گفته اش را می نویسم
«الهی هر کس که عاشقش هستی بیشتر از تو عاشقت شود.»
شاید آن وقت از ذوقم درست معنی حرفش را نفهمیدم، اما توی راه که حرفش را مرور کردم گفتم تا رسیدم توی همین کتاب یک عذر خواهی درشت برایت بنویسم. می دانی یقین دارم این تنها جایی است که در دنیا در برابرم کم می آوری، فراتر از میزان عشق من به تو مرز و عددی نیست که تو طبق دعای این دوست و اجابت خدای او بتوانی به بیشتر از من برسی. پس اینجا، همانجا و شاید تنها جایی ست که حتی من دیوانه ات دلم نمی خواهد کم نیاوری و به این کم آوردنت همین یک بار و آن هم در عشق در برابر خودم افتخار می کنم. اما یک چیز دیگر یادم بود و به آن دوست نگفتم حالا به تو و آن خدایی که قرار است آرزوی آن دوست را برآورده کند و مرا خوشحال کند می گویم: حقیقت تلخ است. گفتنش هم درد دارد. اما آن روز آن یکبار کم آوردن تو و آن دعای مستجاب شده و همه تکه های این آرزو که شبیه ستاره ی دنباله دار است هرگز خودش را نشان نمی دهد، واضح بگویم هرگز نمی شود، واضح تر این که این آرزو هرگز حقیقی نمی شود، این اتفاق هرگز نمی افتد تو هیچ وقت زیبا هیچ وقت کم نخواهی آورد.
نمی دونم چه رازیه تو روزای اردیبهشت چون تو به دنیا اومدی نمیشه هیچ چیزی نوشت
مریم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#222
Posted: 2 Nov 2012 17:16
نامه سی و پنجم
کدام تیم را تشویق کنیم؟
راستی که عشق هم عشق های قدیم، چقدر راست است که می گویند بیشتر چیزها قدیمی اش خوب است، دوست کهنه اش خوب است،عشق قدیمی اش خوب است، وفا اگر مال آن سالهای دور گذشته باشد اعتبارش صدچندان است، معرفت هم قدیمیم اش خوب است، شاید حالا هم آن قدر کیمیاست که نمی شود آن را خرید، گاهی از این واژه ی گرانبها هر کسی نمی توانست به سادگی بگذرد و یا با آن بازی کند، تعصب هم تعصب های قدیم، گرچه هنوز عده ای هرچند کم و انگشت شمار اما با شهامت و قاطع معنایش را محفوظ نگه داشته اند، اما دلم می خواهد ببینم آنها اگر نبودند دیگر باید فاتحه ی همه ی چیزهای خبو را می خواندیم. چقدر غم انگیز، راه دوری نمی روم همین تیم سرخ خودمان، قدیم ترها آنقدر دستخوش تصمیم و پرسش و پاسخ و ادعای مالکیت نبود، یک دست و بود و زلال، آنقدر زلال که قهرمانی در زلالی اولین بازی با نود و چندمین دقیقه ی بازی آخرش پیدا بود. همه پیش از شروع روی قهرمانی اش قسم می خوردند، طرفداران تیم های دیگر سر دومی با هم شرط می بستند چون می دانستند سرخ حسابش از همه جداست، حالا چون کسی بلد نبود زمان را وادار به توقف کند و کسی خبر نداشت ثروت و تکنولوژی غیرت و تعصب را تکه تکه می کند و از بین می برد هیچ کس نمی داند کدام تیم را تشویق کند؟ آنها که با تیم سرخشان زندگی می کنند دیگر اشکشان خشک شده است نمی دانند سرخ یعنی آنکه اسناد و تمرین ها و کاغذها می گویند یا انچه دلشان کششی عجیب به سمتش دارد، سرخ یعنی یک دنیا غیرت، یا هزار دنیا احتیاط، سرخ یعنی چند ستاره ی وفادار، یا عده ای که هنوز ستاره ی ستاره نشده تعصب و معرفت را به سفری دائمی فرستادند. همه جای دنیا رسم است هوادارن برای تیم محبوبشان با هم تصمیم می گیرند، فریاد می کشند، نظر می دهند، نذر می کنند، ابراز تمایل می کنند، مخالفت می کنند، اما آیا کسی از این میلیون ها قلب سرگردان برای سرخ ها چیزی پرسید؟
دریغ از یک نظرخواهی کوتاه، پس مجایند آنهایی که می گویند سرخ مردمی ست، کجا فرصتی به مردم دادند تا تکلیف بلا تکلیفی تیمشان را خودشان مشخص کنند؟ سرخ محبوبو حالا چند میلیون هوادار دارد که احساس گناه می کنند از اینکه نتوانستند به بازیکنانشان بگویند معنای معرفت و احتیاط و تفوت آن هارا خوب می فهمند، تیم سرخ حالا یک عالم هوادار سرگردان و نگران دارد که نمی دانند چه کنند، اما می دانند که این نگرانی به تنهایی به هیچ دردی نمی خورد، دلشان می خواهد با معرفت ها تیم بسازند ولی دستشان بسته است، اما آتش زیر خاکسترند، سرخ تنها یک اسم نیست، آن ها این را خوب می دانند آن ها تعصب را تشویق می کنند کسی که تعصب سرخش را به پول نفروخته باشد و بقیه را هر کجا که باشند فراموش می کند، تعجبی ندارد خیلی ها با یک تیم زندگی می کنند، این نامه را محض خاطر آنها نوشتم.
مریم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#223
Posted: 2 Nov 2012 17:17
نامه سی و ششم
سلام صاحب بزرگترین کارنامه دنیا:
از هر اسم لااقل تو یکی داشتی و در کارنامه ات دست کم هر اسم یکبار رقم خورده بود اما یقین دارم هیچ کدامشان به زیبایی لحن من به تو دوستت دارم نگفته اند. گفتم اگر به همین منوال پیش بروی که رفتی من از همه ی اسم های دنیا متنفر می شوم و شدم، زیبا، کشف نشده ترین جزیره ی ساحلِ بی صخره ی اقیانوس سرریز از صدف قصر سرخ رویاهایم، یکی روز مانده به بهمن، طلایی ترین نقطه ی دلم هوایت را کرد و فارغ از اینکه تو با این دلتنگی چه خواهی کرد و با کدام بخش از هوای پر از بهارنارنج اردیبهشتی ات پاسخم خواهی داد دلم را زدم به حادثه، حوصله کردی، بعد از سه زنگ اجابت کردی، تمنای بلند و یلدایی این دل تنگ را و به جای کلمه ی مرسوم پاسخ گویی تلفنت اسمم را زیباتر از هر موجودی توی این دنیای بی رحم صدا زدی و من ماندم که چطور می شود از میان این همه سیم و فرستنده و خط، قلبی را بیشترین ریشتر لرزاند بدون اینکه شیشه ای حتی ترک بردارد؟! همه چیز یادم رفت، دلتنگی، اسمم، خاطره های دیروز، تنفر از آن اسم ها و اینکه چه کسی پشت که نه روی خط است.
زیبا، ظرفیت می خواهد تجربه ی لحظه ای با تو بودن از دور اما پرکشیدن تا اوج، انگار کسی در کمال امنیت سوار بر موجی که همه به دوامش شک دارند آسوده تر از سوار شدن در یک کشتی آرام اقیانوس به اقیانوس سفر کند، زیبا می دانم خواسته ام عین این است که کسی بخواهد ماه را از آسمان بچیند و روی طاقچه ی اتاقش جلوی آینه و در کنار شمعدان بگذارد، اما تو بگو من اگر تو را داشتم به جای این دنیای پر غوغا برمی خورد و تو اگر مال من بودی دیگر چه چیز جز امنیتت می ماند که شبانه های مرا با دعا به خدا پل بزند، ببخش حس زیاده خواهی که فطری ست چه برسد به اینکه معشوق تو باشی، گمان می کنم اگر تمام چشم ها به اتفاق تک تک دست ها آسمان را به میهمانی التماس و قسم ببرند باز هم چون تو از سر تصورات من زیادی، خیال داشتن تو را که نمی دهند هیچ، می ترسم آن را هم از من بگیرند. چقدر قلبم وقتی دوستت دارم تیر می کشد و این چه نعمتی ست!
شاید اگر به قلبی هزار گلوله شلیک کنند تنها به آن تیر بخورد اما به این سادگی ها تیر نمی کشد. این تنها مختص درد عاشقی کشیدن برای توست که به قول حافظ «دردِ عشقی کشیده ام که مپرس» اما تو بپرس، یک سوال بپرس تا با یک کتاب بگویم، چقدر با یک واژه ات طوفان به پا می کنی و با دیگری آفتاب می کاری. باران هم که عضو ثابت دیوانگی های مریم توست. فصل هایم را می سازی و لحن امروزت اصلا طعم زمستان نداشت. سردم نیست، هر کس که می لرزد محض خاطر بی رحمی معشوق اوست که او را لرزانده است. آرام آرام سال دارد از نردبان کهنگی پایین می رود و هفت سین و سنبله و بنفشه و عید که کمی بگذرد تولد توست، از حالا به بعد از هر روز به علا مت یک روز نزدیک تر شدن به چراغانی زندگی ام یک ستاره روی دیوار اتاقم می کشم پایین آن بخشی که هنوز ندید ای، اما حروف اسمت با سرخ حک شده است و تو زدش را داری. شمارش معکوس می کنم تا آمدنت صد و دو روز، صد و دو روز دیگر مانده تا... از همین حالا مبارک
مریم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#224
Posted: 2 Nov 2012 17:18
نامه سی و هفتم
سکوت اشتباه نمی کند، انگار الهامی آسمانی به من گفته است صبور باشم تا آینده ای شاید دور و من اینگونه می کنم تا فرمان بعد،
«گیرم که خلق را به فریبت فریفتی
با دست انتقام طبیعت چه می کنی؟»
این را کسی در نامه اش برایم نوشته بود تا برای بی وفایی که همیشه در شعرهایم از او می گویم بنویسم اما من این را شب ها برای خودم تکرار می کنم که آویزه ای شود از مروارید در گوش رویاهایی که شاید گاهی راه راست را فراموش می کند.
دیگر ملالی نیست جز نداشتنت، نخواستنت، راندنت، باختنت، رفتنت، نماندنت، با او و هزاران اوی دیگر بودنت، بدون مکث، پاسخ منفی دادنت. وعشقی نیست، جز عشق به چشمان ناز تا ابد روشنت، این را برایت نوشته بود باز هم می نویسم: هر ستاره شبیست که از تو دورم، آسمان چه پر ستاره است.
خوشحالم که به نامه هایم آنقدر بها دادی که از کنارشان بی تفاوت رد نشدی و آن ها را پاره کردی. کسی که بیشتر از تمام دوستت دارم های دنیا دوستت دارد.
«نه کنار من نشستی نه غمی رو چاره کردی
آخر سرم نخونده، نامه هامو پاره کردی»
پایان
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#225
Posted: 2 Nov 2012 17:45
آلبوم ها و آهنگ های اجرا شده توسط مریم حیدر زاده
دانلود آلبوم به خاطر تولدت با خجم ۶۵ مگ
دانلود آلبوم یا تو یا هیچکس با حجم ۵۸ مگ
دانلود مجموعه یک تک آهنگ ها
دانلود مجموعه دو تک آهنگ ها
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 9253
#226
Posted: 7 Nov 2013 17:37
یک سبد آرزوی کال
کاش که یه روز با همدیگه سوار قایق میشدیم
دور از نگاه ادما هر دومون عاشق می شدیم
کاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا می گرفت
گلای سرخ دلمون کاش بوی دریا می گرفت
کاش تو هوای عاشقی لیلی و مجنون می شدیم
باد که تو دریا می وزید ما هم پریشون می شدیم
کاش که یه ماهی قشنگ برای ما فال می یگرفت
برامون از فرشته ها امانتی بال می گرفت
با بال اون فرشته ها تو آسمون پر می زدیم
به شهر بی ستاره ها به آرومی سر می زدیم
شب که می شد امانت فرشته ها رو می دادیم
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#227
Posted: 7 Nov 2013 17:40
جواب نامه ات
سلام اي تنها بهونه واسه ي نفس كشيدن
هنوزم پر مي كشه دل براي به تو رسيدن
واسه ي جواب نامت مي دونم كه خيلي ديره
بذا به حساب غربت نكنه دلت بگيره
عزيزم بگو ببينمكه چه رنگه روزگارت
خيلي دوست دارم تو مهتاب بشينم يه شب كنارت
سر تو مهربوني بذاري به روي شونم
تو فقط واسم دعا كن آخه دنبال بهونم
حالم رو اگه بپرسي خوبه تعريفي نداره
چون بلاتكليفه عاشق آخه تكليفي نداره
نكنه ازم برنجي تشنه ام تشنه ي بارون
چه قدر از دريا ما دوريم بيگناهيم هر دو تامون
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#228
Posted: 7 Nov 2013 17:53
وقتي از دوست داشتن كسی مطمئن نيستي "حق نداری"
دستاشو بگيري كه به دستات عادتش بدی ...
وقتي كسي رو سهم خودت نميدوني" حق نداری"
پيچ و تاب بدنش رو زير و رو كنی ...
وقتي موندنی نيستي "حق نداری"
از آينده های خوش باهاش حرف بزنی و براش رويا بسازی...
وقتی دلت به بودنش شك داره "حق نداری"
"بهش بگی عشقم..".
وقتي هميشه دنبال يه حرفی،بحثی،سندی،
بهانه ای كه تركش كنی
"حق نداری "ادعای دوست داشتن كنی...
وقتي به اعتماد كسي تكيه گاه شدی ... "حق نداری"
زمينش بزنی ...
اگه همه اين كارو كردي فارغ از جنسييتت "مـــــردی...
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#229
Posted: 7 Nov 2013 23:18
وقتی برای گریه دلم تنگ می شود
لب با دم حسین هماهنگ میشود
تنها نه دل به یاد تو میسوزد ای حسین
از روضه هایت آب دل سنگ میشود
ای بهترین بهانه برای گریستن
بی تو حنای گریه چه بیرنگ می شود
کافیست لحظه ای دلم از تو جدا شود
دیگر کمیت زندگی ام لنگ میشود
جز در مسیر هیئت تو پا نی نهم
وقتی برای گریه دلم تنگ میشود
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#230
Posted: 8 Nov 2013 23:47
ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺍﺩﻡ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻭﺍﮔﺮ ﻧﻪ ﻋﻤﺮﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺷﻮﺧﯿﻪ
ﺍﻋﺪﺍﺩ ﻭ ﺍﺭﻗﺎﻣﻪ ... ﮔﺎﻫﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﺭﻭ
ﮐﺸﻨﺪﻩ ﺗﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺩﻟﺖ
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﮐﺸﻨﺪﻩ ﺗﻨﮓ ﻣﯿﺸﻪ ... ﺧﻼﺻﻪ ﻋﺠﺐ
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺑﯽ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻣﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﻭ
تنها
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم