ارسالها: 8911
#1
Posted: 3 Aug 2012 13:05
رودکی
ابوعبدالله جعفربن محمدبن حکیمبن عبدالرحمنبن آدم متخلص به رودکی و مشهور به استاد شاعران (زادهٔ ۲۴۴ رودک - درگذشتهٔ ۳۲۹ هجری قمری) نخستین شاعر مشهور ایرانی-فارسی در دورهٔ سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری و استاد شاعران این قرن در ایران است.
رودکی به روایتی از کودکی نابینا بوده است و بهروایتی بعدها کور شد. او در روستایی بهنام بَنُج در ناحیه رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد.
رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسیگوی و پدر شعر پارسی میدانند که به این خاطر است که تا پیش از وی کسی دیوان شعر نداشته است و این از نوشتههای ایرانی عربی نویس هم عصر رودکی ابوحاتم رازی مسجل میگردد.از تمام آثار رودکی که گفته میشود بیش از یک میلیون و سیصد هزار بیت و نیز شش مثنوی بودهاست، فقط ابیاتی پراکنده به همراه چند قصیده ، غزل و رباعی باقیماندهاست.
زندگی و مرگ
او زاده نیمه دوم سده سوم هجری بود. رودکی در دربار امیر نصر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد. میگویند رودکی در حدود یک صدهزار بیت شعر سروده است و در موسیقی ، ترجمه و آواز نیز دستی داشتهاست.
رودکی در هنگام مرگ کور بود. عدهای او را نابینای مادرزاد میدانند و گروهی معتقدند که بعدها نابینا شدهاست. بهر حال رودکی در سه سال پایانی عمر مورد بی مهری امرا قرار گرفته بود.او در اواخر عمر به زادگاهش بنجرود بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) در گذشت.
او مدحکننده امیر سعید نصر بن احمد اسماعیل (۳۰۱ - ۳۳۱ (هجری) ) امیر سامانی ، ابوجعفر احمد بن محمد بن خلف بن لیث یا بانویه امیر صفاری ( ۳۱۱ - ۳۵۲ (هجری) )، ماکان پسر کاکی سردار دیلمی و خواجه ابوالفضل بلعمی وزیر سامانیان-که رودکی را به نظم کلیله دمنه انگیزاند- بودهاند. درباره صلههای گرانی که او از ماکان گرفت خود چنین سرود:
بدا میر خراسانش چل هزار درم وزو فزونی یکپنج میر ماکان بود
رودکی فرزندی به نام عبدالله داشتهاست که در بیشتر تذکرهها پیش از نام خودش میآمده و از این روبه ابوعبدالله معروف شده بود.
شاعری رودکی
رودکی در بسیاری از موارد از اولینها در ادبیات پارسی است.او آثار بسیاری را خلق نمود که متاسفانه جز پارهای از آنها به دستمان نرسیدهاست. شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار عجم خود رودکی را آفرینندهٔ رباعی دانسته و آغاز شاعری رودکی را از آنجا میداند که وی صدای شادی کودکی که درحال گردو بازی کردن بود را میشنود که از فرط شادی بابت هنر بازی خود زبان شاعری وی گشوده شده و با کلامی آهنگین میگوید:» غلتان غلتان همی رود تا بن گو «.دولتشاه سمرقندی (قرن نهم) در تذکرهٔ معروف خود آن کودک را پسر یعقوب لیث سر سلسلهٔ صفاریان میداند و شاعر با شنیدن آهنگ این کلام تحت تاثیر قرار گرفته و به خانه میرود و بر همان وزن به شاعری میپردازد. و از آنجا که اشعارش در دوبیت بودند به رباعی معروف میشوند. به هر حال او را مبتکر قالب رباعی دانستهاند.
رودکی و موسیقی
در تذکرهها آمده رودکی چنگ نواز بودهاست. میگویند توان و چیرگی رودکی در شعر و موسیقی به اندازهای بودهاست که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی چنان تأثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر »بوی جوی مولیان« بدون کفش، هرات را به مقصد بخارا ترک کرد. این داستان که در کتاب چهار مقاله از نظامی عروضی آمدهاست بر این قرار است که امیرنصر سامانی(یا امیری دیگر) از بخارا به هرات میرود و دلبستهٔ هوای هرات میگردد. بازگشت به بخارا را چنان فصل به فصل عقب میاندازد که مدت چهارسال او و ملازمانش در هرات میمانند.لشکریانش که دلتنگ بخارا شده بودند به رودکی که در آن زمان نزد امیرمحتشم و مقبول القول بود روی آورده و به او گفتند اگر هنری بورزد و شاه را به بازگشت به بخارا ترغیب کند پنجاه هزار درم به او پاداش میدهند. رودکی نیز میدانست در این هوای لطیف نثر کارگر نیست و باید چیزی بسراید و بنوازد که از هوای هرات لطیف تر بنماید. از این رو قصیدهای میسرایدو هنگامی که امیر سامانی صبوحی کرده بود، چنگ نواخته و آن تصنیف را باآواز میخواند و امیر چنان تحت تاثیر قرار میگیردکه بدون آنکه کفش را در پایش کند سوار بر اسب میشود و مستقیم به سوی بخارا میتازد. و نقل است که کفشهایش را تا دو فرسنگ دنبال او میبردند. و رودکی پنجاه هزار درم ازلشکریان میگیرد.آن قصیده اینگونهاست:
بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درُشتیهای او زیرپایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا، شاد باش و دیر زی میر زی تو شادمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان سرو سوی بوستان آید همی
میر ماه ست و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همی
او برای سرودههای آهنگین خود یک راوی داشته که نامش احتمالا مج یا ماج که اشعار رودکی را با صدای خوش میخواندهاست. خود رودکی در شعرخود از او بنام مج یاد میکند. اما فرهنگ انجمن آرای ناصری نام اورا ماج ثبت کردهاست.
آثار
رودکی با وجود تقدم نسبت به شاعران بزرگ ایران زمین از پرکارترینها نیز بشمار میرود. ابیات او در گزارشهای رشیدی سمرقندی، جامی در بهارستان، نجاتی و شیخ منینی و مولفان »حبیب السیر« و »زینت المجالس« و مفتاح التواریخ در همه و همه تعداد ابیات رودکی بیش از یک میلیون محاسبه کردهاند که آمار ارائه شده اندکی در شمار با هم متفاوت است
کلیله و دمنه
مهمترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است. جز آن سه مثنوی از او به ما رسیده و از بقیه اشعارش جز اندکی نماندهاست. کلیله و دمنه در اصل کتابی ست هندی که در دورهٔ ساسانیان به دستور بزرگمهر و به وسیله برزویه طبیب به پارسی میانه ترجمه شد و داستانیست رمز آمیز از زبان حیوانات. روزبه دادویه مشهور به ابن مقفع پس از اسلام آن را به عربی برگرداند و همان اثر ابن مقفع یا متن پهلوی به توسط رودکی به شعر فارسی در آمد. نصرالله منشی از معاصران بهرامشاه غزنوی نیز در سدهٔ ششم ترجمهٔ ابن مقفع را به نثرپارسی کشید. داستان منظوم شدن کلیله و دمنه به توسط رودکی در شاهنامه نیز منقول است. شیخ بهایی در کتاب کشکول خود آوردهاست که منظومهٔ کلیله و دمنهٔ رودکی مشتمل بر دوازده هزار بیت بودهاست.
سندبادنامه
از دیگر آثار رودکی میتوان به سندبادنامه اشاره نمود. اثر سندبادنامه هم از اصلی هندی بوده که از عصر ساسانیان به ایران شده و از ایران به ادبیات عرب واروپا راه یافتهاست. سندبادنامه در دوره سامانیان به فرمان نوح بن نصر سامانی به فارسی ترجمه گشت. هم اکنون تنها یک سندبادنامه دردست داریم که تهذیب کاتب سمرقندی میباشد و اصل آن نوشتهٔ ابوالفوارس قنازری است.
اشعار غنایی
عمدهٔ اشعار غنایی رودکی را غزلها و رباعیهای وی تشکیل میدهند. این اشعار که برپایهٔ دم غنیمت شمری و خوشی و گذران زندگی و معاشقه استوار است شباهت زیادی با اشعار هوراس و آناکرئون و ابونواس دارد و در حقیقت تجدیدگر راهی ست که از اپیکور آغاز شده در ایران به رودکی رسیده و از همین راه به دست خیام و حافظ سپرده شده است.خمریات او بسیار شبیه به خمریات ابونواس است. در این گونه خمریات و نیز در اوصاف طبیعت و زیباییهای جهان او بسیار موفق عمل نموده که این موفقیت را در تاثیر بر متاخرین میتوان جست. علت اصلی موفقیتش را میتوان در ذوق بالا در تصویرسازی و تشبیهات دقیق و لطیف دانست. همین تشبیهات و جلوههای رنگارنگ و گوناگون طبیعت در شعر رودکی راه را برای شاعرانی مانند منوچهری دامغانی در وصف طبیعت گشود.
مدایح
اولین مدیحه در پارسی ظاهرا در سیستان بوسیله محمد سگزی و بسام کرد سروده شد که در مدح یعقوب لیث بود. رودکی نیز مانند غالب شعرا شاعری درباری بود و درمدح و تکریم شاهان و فضلا بیت میسرود. مدایح او غالبا بصورت قصیده اند. گاهی تنها در پایان قصیده چند بیت در مدح کسی نیز گفته و اضافه میشود و گاهی نیز قصاید بلند بالایی در مدح بزرگان در اشعار او دیده میشود. مهمترین و معروفترین مدیحهٔ او در مدح ابوجعفر احمد بن محمد امیر سیستان است و با این مطلع آغاز میشود (( مادر میرا بکرد باید قربان/بچهٔ اورا گرفت و کرد به دندان )). او بجز مدایح مراثی و هجویاتی نیز دارد که البته تعدادشان چندان زیاد نیست. او در مدح بسیار میانه رو بوده و اثری از تملق و چاپلوسی در مدحیاتش نمیتوان یافت.از مراثی معروف او نیز دو مورد که برای شهید بلخی و خواجه مرادی سروده شدهاست شهرت دارد.
در شعر رودکی پند و اندرز و سخنان حکیمانه نیز به وفور یافت میشود که همین گونه در شعر کسایی مروزی و فردوسی و ناصرخسرو نیز آمدهاست. بیشتر پند و اندرزهای رودکی اخلاقی و درباب هوشیاری و هشدار است که خواننده را به پندگیری و عبرت آموزی از جهان وا میدارد.
رودکی در ادبیات فارسی
رودکی را پدر ادبیات فارسی دانستهاند.پیش از وی شعر فارسی سروده میشد اما کیفیت اشعار رودکی آغازگر راه پیشرفت ادبیات فارسی بود. ریچارد فرای عقیده دارد که رودکی در تغییر خط از خط پهلوی به خط فارسی نقش داشتهاست.در تذکرهها و کتب پارسی اشعار وی بارها ذکر شدهاست که همینها اساس جمع آوری دیوان وی بودند.اشعار او بارها بتوسط شاعران ایرانی مورد استقبال قرارگرفت و بارها در تضمینها از آنها استفاده شد.وی در میان شاعران فارسی بسیار مورد ارج و احترام بوده و کمتر کسی زبان به نکوهش وی گشودهاست.او شعر فارسی را از پیروی از شعر عربی جدا کرد و اوزان و قالب های جدید فارسی بوجود آورد و با ترجمهٔ منظومههای مختلف و سرایش اشعار حکیمانه و تعلیمی و نیز تغزلات و مدیحه راه را برای پیشرفت شعر فارسی بخوبی گشود. از کسانی که از سرودههای رودکی در اشعار خود تضمین آوردهاند میتوان به غضایری رازی ، عثمان مختاری ، سوزنی سمرقندی ، فرخی سیستانی ، معزی نیشابوری ، خاقانی شروانی ، ابوسعید ابوالخیر ، مولانا جلال الدین بلخی و حافظ اشاره نمود. در مورد غزلیات وی که نخستین نمونه دردست غزل فارسی است عنصری بلخی میگوید :
غزل رودکی وار نیکو بود
غزلهای من رودکی وار نیست
مولوی نیز در بسیاری موارد از اشعار رودکی استقبال کردهاست. که مهمترین آنها شعری ست که مولوی در مرثیهٔ سنایی سرودهاست که تقلیدی مستقیم از سرودهای از رودکی به این مطلع است : { مرد همانا که مرادی بمرد/مرگ چنان خواجه نه کاریست خرد}
بی شک معروفترین شعر و سرودهٔ رودکی که در ادب فارسی سخت نیکوافتاده باشد همان غزلی ست که در بازگرداندن امیرنصر سامانی به بخارا سروده شدهاست.
رودکی در شعر و اندیشهٔ حافظ کاملا تاثیر گذار نشان میدهد و جدای از تضمین حافظ از شعر رودکی سبک شاعری و اندیشههای شاعرانهٔ رودکی نیز در شعر حافظ به وفور دیده میشود.
از همین غزل فوق خواجه حافظ شیرازی غزل سرای بزرگ سدهٔ هشتم در استقبال از مهاجمی که احتمالا امیرتیمور است اینگونه شعر رودکی را یادآوری کرده و دیگران را به غازی مهاجم فرامی خواند:
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم کز نسیمش بوی جوی مولیان آیدهمی
رودکی و ابوالفضل بلعمی به یکدیگر علاقهٔ بسیار داشتهاند، چنانکه ابوالفضل بلعمی گفتهاست »در عربو عجم، رودکی را نظیری نیست«. درمقابل رودکی نیز بلعمی بزرگ را مدح بسیار گفتهاست و صله دریافت میکردهاست.
جایگاه جهانی رودکی
به عنوان پدر شعر کلاسیک فارسی رودکی از جایگاه ممتازی در جهان برخوردار است.اشعار غنایی و تعلیمی وی راه را بر بزرگان زیادی بازکردهاست و از این رو همواره آیینهای پاس داشت مختلفی برای این شاعر پارسیزبان برگزار میشود.در یکی از این آیینها که در سال ۲۰۰۸ به میزبانی سازمان ملل متحد برگزار شد بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد دربارهٔ شاعری رودکی در حضور جمع کثیری از سرشناسان علمی فرهنگی جهان، نمایندگان یونسکو و سفیران کشورهای مختلف گفت: »اشعار رودکی میتواندمبنای اتحاد جهانی قرار بگیرد چرا که رودکی شاعر خوبیها و عدالت بود«.یونسکو هرساله از کشورهای عضو خود درخواست میکند تا بر هر مناسبتی نام بزرگان فرهنگ و ادب خود را ارائه دهند تا جهت بزرگداشت و برگزاری کنگرههای مربوطه اقدام بعمل آید. همچنین در آذر ماه سال ۱۳۸۷ هجری شمسی، سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی با همکاری بنیاد فرهنگی رودکی و یونسکو، آیین بزرگداشتی برای رودکی در تهران با حضور شرکت کنندگان داخلی و خارجی ترتیب داده شد.بیشتر شرکت کنندگان خارجی از کشورهای هندوستان ، افغانستان ، تاجیکستان ، فرانسه ، ازبکستان ، قرقیزستان و قزاقستان بودند.در سال۱۹۵۵ میلادی دولت جمهوری تاجیکستان به مناسبت هزار و صدمین سالگرد تولد رودکی مراسمی در این زمینه برپا نمود.از میان بزرگترین رودکی پژوهان میتوان به براگینسکی، سیمنوف، صدرالدین عینی ، سعید نفیسی ، محمدعلی فروغی ، محمد شکوروف و ریچارد فرای اشاره نمود.
آرامگاه
بدنبال کشفیات صدرالدین عینی آرامگاه او در نیمهٔ قرن بیستم از روی شواهد مندرج در تذکرهها و تواریخ نوشته شده از سمرقند پس از مدتی گمگشتگی شناسایی شد و استخوانهای وی که نشانهٔ کوری هم در آن بود یافتههای عینی را تثبیت کرد.درپی آن بقعهای شبیه به آرامگاه عطار بر بالای گور وی ساخته شد که هم اکنون در روستای بنجرودک یا پنجکنت در ۱۷۰کیلومتری شمال شهر دوشنبه و در خاک جمهوری تاجیکستان قرار دارد. بقعهٔ آرامگاه رودکی دارای پلانی هشت ضلعی و گنبدی دایرهای شکل در بالای آن است.اخیراً به دعوت وزارت فرهنگ تاجیکستان چند تن از استادان کاشی کار نیشابور به نمایندگی از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان خراسان رضوی برای مرمت آرامگاه رودکی سمرقندی به تاجیکستان اعزام گشتند.کار گروه ایرانی در این مرمت تنها بازسازی گنبد بقعهٔ رودکی به مساحت یکصد متر مربع به سبک افلاک نما، با بهره گیری از کاشی فیروزهای بودهاست.
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#2
Posted: 5 Aug 2012 13:04
آثار رودکی در این مجموعه:
قصاید و قطعات
رباعیات
مثنوی ها
ابیات پراکنده
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#3
Posted: 5 Aug 2012 13:07
قصاید و قطعات رودکی
شامل 129 عدد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#4
Posted: 5 Aug 2012 13:11
»شماره 1«
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
گر من این دوستی تو ببرم تا لب گور
بزنم نعره ولیکن ز تو بینم هنرا
اثر میر نخواهم که بماند به جهان
میر خواهم که بماند به جهان در اثرا
هر که را رفت، همی باید رفته شمری
هر که را مرد، همی باید مرده شمرا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#5
Posted: 5 Aug 2012 13:12
»شماره 2«
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
به حق نالم ز هجر دوست زارا
سحرگاهان چو بر گلبن هزارا
قضا، گر داد من نستاند از تو
ز سوز دل بسوزانم قضا را
چو عارض برفروزی میبسوزد
چو من پروانه بر گردت هزارا
نگنجم در لحد، گر زان که لختی
نشینی بر مزارم سوکوارا
جهان این است و چونین بود تا بود
و همچونین بود اینند بارا
به یک گردش به شاهنشاهی آرد
دهد دیهیم و تاج و گوشوارا
توشان زیر زمین فرسوده کردی
زمین داده مر ایشان را زغارا
از آن جان تو لختی خون فسرده
سپرده زیر پای اندر سپارا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#6
Posted: 5 Aug 2012 13:13
»شماره 3«
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
به نام نیک تو، خواجه، فریفته نشوم
که نام نیک تو دامست و زرقمر نان را
کسی که دام کند نام نیک از پی نان
یقین بدان تو که دامست نانش مر جان را
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#7
Posted: 5 Aug 2012 13:14
»شماره 4«
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
دلا، تا کی همی جویی منی را؟
چه داری دوست هرزه دشمنی را؟
چرا جویی وفا از بی وفایی؟
چه کوبی بیهده سرد آهنی را؟
ایا سوسن بناگوشی ، که داری
به رشک خویشتن هر سوسنی را
یکی زین برزن نا راه برشو
که بر آتش نشانی برزنی را
دل من ارزنی، عشق تو کوهی
چه سایی زیر کوهی ارزنی را؟
ببخشا، ای پسر، بر من ببخشا
مکش در عشق خیره چون منی را
بیا، اینک نگه کن رودکی را
اگر بی جان روان خواهی تنی را
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#8
Posted: 5 Aug 2012 13:15
»شماره 5«
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
گرفت خواهم زلفین عنبرین ترا
به بوسه نقشکنم برگ یاسمین ترا
هر آن زمین که تو یک ره برو قدم بنهی
هزار سجده برم خاک آن زمین ترا
هزار بوسه دهم بر سخای نامهٔ تو
اگر ببینم بر مهر او نگین ترا
به تیغ هندی گو: دست من جدا بکنند
اگر بگیرم روزی من آستین ترا
اگر چه خامش مردم که شعر باید گفت
زبان من به روی گردد آفرین ترا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#9
Posted: 5 Aug 2012 13:16
»شماره 6«
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
پوپک دیدم به حوالی سرخس
بانگک بر برده به ابر اندرا
چادرکی دیدم رنگین برو
رنگ بسی گونه بر آن چادرا
ای پرغونه و باژگونه جهان
مانده من از تو به شگفت اندرا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#10
Posted: 5 Aug 2012 13:16
»شماره 7«
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
جهانا! چه بینی تو از بچگان
که گه مادری، گاه مادندرا؟
نه پاذیر باید تو را نه ستون
نه دیوار خشت و نه زآهن درا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)