ارسالها: 14491
#2,041
Posted: 6 Dec 2013 14:15
آتش و عطش
ای درختان بلند!
این مسافر، خسته ست
و نگاهش را بر شاخه ی لرزان شما
مثل برگی بسته ست
سایه را مثل پتویی پاره
بر زمین پهن کنید
شهر در بستر تب سوخته است
در گلویم عطشی
آتش افروخته است
روی این کهنه پتو ، یاد کسی
می نشیند ، و به من
آب می نوشاند
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,042
Posted: 6 Dec 2013 14:16
در پیاده رو
زیر پایش ، بهار ، جان می داد گیسوانش
مثل گندم ، بلند و پر برکت
به نگاه گرسنه نان می داد
دامنش موج می زد و می ریخت
پیرمردی نشسته در راهش
هی سر خویش را تکان می داد :
- باغت آباد!
چشمهایش
راه میخانه را نشان می داد
و به دست من استکان می داد
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 24568
#2,043
Posted: 6 Dec 2013 15:13
زندگینامه کامران رسول زاده
کامران رسول زاده شاعر، ترانهسرا، آهنگساز و خواننده ایرانی متولد 4 اسفندماه سال 1356 در تهران است.
از سال 75 همزمان با پذیرفتهشدن در رشته مهندسی نرمافزار، موسیقی سنتی و شعر را آغاز کرد. به دلیل علاقه شخصی و آشنایی که با قیصر امین پور داشت ، با خانه شاعران آشنا شد و از این طریق وارد فضای جدی تری از شعر و ترانه گردید. نزد استاد جواد جواهری، اصول آواز سنتی و ردیف آواز ایران را تا دوره پیشرفته گذراند و یک دوره تئوری موسیقی هم نزد آقای شهرام مظلومی تا دوره هارمونی طی نمود و سپس به شناخت و ساخت ملودی پرداخت . آلبوم بیسرانجام، اولین مجموعه با ترانهها، ملودیها و به خوانندگی او است که در اوایل زمستان 1387 به بازار عرضه شد . آلبوم بهانه نیز دومین آلبوم او بود که منتشر شد.
پس از آن ترانه های آلبوم " چشمات " با صدای مهرنوش را نوشت و آهنگسازی نمود که این آلبوم موفقیت چشمگیری کسب کرد .
هم چنین مجموعهای از اشعار این هنرمند توسط انتشارات مروارید در قالب کتاب عرضه شده است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,044
Posted: 6 Dec 2013 15:14
از اشعار کامران رسول زاده
تجزیه
دارم به اجــزای تشکیــل دهنــدهام،
تجــزیــه مــیشــوم!
آب،
بــاد،
خــاک
و ایــن آتــش
کــه تــو بــه جــانــم انــداختــهای . . .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,045
Posted: 6 Dec 2013 15:15
تو
آسمان که نشد،
چرا درخت نباشم ...
وقتی
تو
در من
اینهمه پرنده ای؟
ذهنم
پُر از لانه هایی است
که برای تو ساخته ام !
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,046
Posted: 6 Dec 2013 15:16
دارو ندار من
دنیا هر روز در کیف جیبی کوچکم جا میشود
چند اسکناس کهنه،
یک بلیط سوختهی مترو
- که شاید اینبار کار کند
و مرا به قرارمان برساند –
یک نخ سیگار له شده،
و این جای خالی عکس تو
که هر روز زیباتر می شوی...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,047
Posted: 6 Dec 2013 15:17
کلاغ،
پـــــر...
گنجشک،
پــــر ....
این روزگار درختی است
که دل به پرنده بسته بود...
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
پنجره را باز کن،
همه چیز را به باد گفته ام...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,048
Posted: 6 Dec 2013 15:17
زمان
به ساعت من
تو
تمام قرارها را نیامده ای،
کدام نصف النهار را از قلم انداخته ام...
قرار روزهای بی قراریام!
کجای آسمان ببینمت؟
من از جست و جوی زمین خسته ام...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,049
Posted: 6 Dec 2013 15:19
موهایت
این آرایش جدیدت در شعرهام
همه چیز را به هم ریخته!
لااقل موهایت را ببند
که شعرهام به باد نرود...
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
من با باد از سرزمین تو رفتهام،
اینجا که موهای تونیست
می پیچم به خودم...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#2,050
Posted: 6 Dec 2013 15:20
سرنوشت
کلاغ،
پـــــر...
گنجشک،
پــــر ....
این روزگار درختی است
که دل به پرنده بسته بود...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند